پس از آنکه برخی اعضای ایرانی آکادمی علوم و هنرهای سینمایی، برگزارکننده و اهداکننده جوایز اسکار، از اشتباه بودن انتخاب یک مستند به عنوان نماینده سینمای ایران یاد کردند و تاکید نمودند میتوان ضمن معرفی یک فیلم بلند داستانی به عنوان نماینده ایران، این مستند را نیز معرفی کرد و به واسطه لجبازیها فرصتسوزی نکرد، این پرسش تقویت شد که آیا از این فرصت استفاده خواهد شد یا با لجبازی، شانس ایران از دست میرود؟
به گزارش «تابناک»؛ چندی پیش در اتفاقی نادر در تاریخ سینمای جهان و برای نخستین بار در تاریخ سینمای ایران یک فیلم مستند به عنوان نماینده سینمای کشورمان برای رقابت در بخش اسگار بهترین فیلم بلند بین الملل معرفی شد و هیچ فیلم داستانی سینمایی شایسته معرفی تشخیص داده نشد؛ خبر مهمی که برای نخستین بار است نشستی محرمانه در نیمه شب توسط سازمان سینمایی منتشر شد و با انتشار جزئیاتش بر شدت جنجالها افزوده شد؛ جزئیاتی که اطلاعات دقیق آن را نخستین بار تابناک منتشر کرد!
مهرزاد دانش منتقد و یکی از اعضای هیأت انتخاب در توییتی که مدتی پس از انتشارش، ترجیح داد حذفش کند، نوشت: «گفتگو، حتی با پراختلافترین دیدگاهها، اگر طبق قاعده بازی و منطق هدف انجام گیرد، در هر شکلش نتیجهای متقاعدکننده ولو مغایر با برخی نظرها دارد. امان از زمانی که اهداف برخی چنان خارج از روال باشد که نه ثباتی را رقم زنند و نه انعطافی: بداخلاقی در گفتگو و بیمعیاری در رأی دهی.»
فیلم مستند «در جستجوی فریده» درباره زنی به نام فریده است که چهل سال پیش در حرم امام رضا رها شده و پس از انتقال به شیرخوارگاه توسط زوجی هلندی به فرزندی گرفته و به هلند برده میشود. فریده که در این سالها به خاطر ترس از سفر به ایران و تمایل نداشتن خانوادهاش به وطن بازنگشته، چند سالی است از راه دور جستجویی را برای پیدا کردن خانواده واقعیاش شروع کرده و حالا برای اولین بار به ایران سفر میکند تا زادگاهش را ببیند و با سه خانواده که مدعیاند خانواده واقعی او هستند، ملاقات کند… .
در این شرایط عدم حضور حتی از اعضای ایرانی عضو آکادمی علوم و هنرهای سینمایی نظیر رخشان بنیاعتماد، اصغر فرهادی، لیلا حاتمی، هایده صفییاری، محمدرضا دلپاک و... در ترکیب هیات انتخاب نماینده ایران حاشیهساز شده و برخی این اشتباه انتخاب را متاثر از یک ترکیب اشتباه قلمداد کردند که بدون در نظر گرفتن بدیهیترین اصول برای انتخاب نماینده ایران، دست به انتخاب فیلمی زده که نه پخش کننده بین المللی دارد، نه در جشنوارههای سطح اول دنیا اکران شده و نه دستکم گروهی از رسانههای مطرح سینمایی دنیا تا پیش از این انتخاب دربارهاش نوشتهاند.
به تازگی یکی از اعضای آکادمی علوم و هنرهای سینمایی متولی برگزاری مراسم اهدای جوایز اسکار، در واکنشی به انتخاب یک مستند، آن را اشتباه قلمداد کرده و تاکید کرده از این فرصت میشود برای معرفی یک فیلم بلند استفاده کرد و فیلم مستند را به صورت مستقل معرفی نمود و از اعضای هیات انتخاب خواسته تا در فرصت باقی مانده در تصمیمشان تجدیدنظر کنند. این موضعگیری حرف تازهای ندارد؛ اگرچه میتوان فیلم مستند را به عنوان نماینده سینمای یک کشور برای اسکار معرفی کرد اما در درجه نخست فیلم مستند شانس زیادی در رقابت با فیلمهای داستانی مطرح دنیا ندارد و در درجه دوم معرفی فیلمهای داستانی شانس حضور ایران در دیگر بخشها را از بین میبرد.
به تعبیر سادهتر فیلم مستند اگر در بخش اسکار فیلم بین الملل نتواند رقابت کند، شانس رقابت در بخشهایی نظیر بهترین فیلمنامه، را ندارد. در یک نمونه مشابه اصغر فرهادی برای «جدایی نادر از سیمین» نامزدهای جایزه اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی نیز شده بود و شانس قابل توجهی نیز داشت، هرچند در نهایت او فقط اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را برد و اسکار بهترین فیلمنامه ارجینال غیراقتباسی به وودی آلن برای «نیمهشب در پاریس» رسید.
علاوه بر این معرفی «در جستجوی فریده» برای اسکار بهترین مستند، منافاتی با معرفی یک فیلم داستانی ندارد و میتوان هر دو فیلم را برای دو بخش مجزا به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی معرفی کرد. بنابراین آیا عاقلانه نیست که از لجبازی و تسویهحساب دست برداشت و در تصمیم عاقلانه علاوه بر این فیلم مستند، یک فیلم نیز به عنوان نماینده ایران معرفی شود؟ آیا تصمیم عاقلانه گرفته میشود یا صرفاً در جستجوی فریده معرفی خواهد شد که از هماکنون راه نیافتنش حتی به لیست ده فیلم نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی نیز قطعی است؟