جام جهانی والیبال تمام شد و حاصلکار هفت باخت و تنها چهار پیروزی برای ایران بود و جایگاه هشتمی میان دوازده تیم... آیا نتایج تیم ملی به ویژه باخت تحقیرآمیز مقابل ژاپن ـ ست سوم ۲۵ بر ۱۳ به سود ژاپن ـ کارشناسان را متحیر یا شگفتزده کرده است یا خیر؟! پیش از جام جهانی تقریبا تمام رسانهها از شرایط ناگوار مدیریتی، خستگی بازیکنان و بیبرنامگی حاکم بر والیبال نوشته بودند.
به گزارش «تابناک ورزشی»؛ ایران جامجهانی را با دو باخت به روسیه و مصر شروع کرد. شرایط بدتر از چیزی بود که کادرفنی فکرش را میکرد. یکباره جواد کریمی، اسفندیار و جوانان دیگر را به میدان فرستادند و گفتند، آمدهایم به جوانها میدان بدهیم. وقتی فرهاد قائمی در میانهی مسابقات مصدوم شد، خرابکاری سرپرست و کادرفنی نمایانتر گشت.
ایران با ۱۳بازیکن به جای ۱۴بازیکن یا بیشتر به ژاپن رفته بود؛ به این دلیل که سرپرست تیم نمیدانست دو بازیکن جوان یعنی توخته و فیض به دلیل حضور در مسابقات ردههای سنی، نمیتوانند به جام جهانی بروند. اما آیا از فدراسیونی که رئیس، لیگ، کمیته مربیان و کمیته داوران و آموزش هم ندارد، میتوان انتظار داشت سرپرست انحصاری ده سال اخیر تیم ملی را بخاطر این خطای محرز، مؤآخذه کند؟ پاسخ این سوؤال هم «نه».
تیمی خسته و کمانگیزه و مهتر بیبرنامه به ژاپن و نتیجهای بیش از این انتظار نبود؛ سرمربی مونتنگرویی تیم را با اصطلاحی انگلیسی میتوان چنین صدا کرد: «اوت هم لیگ» و به فارسی چیزی شبیه «در باغ نیست». چون برنامهای برای استفاده از ظرفیتهای والیبال ندارد که اگر جز این بود، در سالی چنین پر ترافیک و شلوغ تیم ب. را تشکیل میداد و بازیکنان بیشتری را برای مسابقات آماده نگه میداشت.
شرایط کنونی والیبال به نفع بازگشت محمدرضا داورزنی، رئیس اسبق فدراسیون جلو میرود. عدم نتیجهگیری تیمهای زنان و مردان ایران و بیبرنامگی بی سابقه موجود، راه را برای بازگشت رئیسی باز میکند که هنوز صلاحیتش برای حضور در انتخابات فدراسیون والیبال تأیید نشده است. داورزنی درگیر پروندههایی است که انحصارگران معتمد او برایش ساختند. انحصارگرایانی که برخی از آنها همین چند روز پیش از سوی سرپرست فدراسیون کنار گذاشته شدند و برخی هم همچنان کارشان را ادامه میدهند.
امروز تصمیمگیریها بر اساس منافع والیبال پیش نمیرود. شاید برخی به محمد موسوی حق بدهند که تیم ملی را رها کند و برای ثبت قرارداد به لهستان برود یا کسی پیدا نشود خطای سرپرست تیم ملی در اعزام تیم را بررسی و نتیجه را به مردم اعلام کند؛ اما روشن است که قلب آنها که گوشهای از کار را گرفتهاند، برای والیبال نمیزند بلکه برای جیبشان میتپد، همچون بسیاری از بخشهای دیگر ورزش.
نویسنده: فرزاد کفیلی