مراسم بزرگداشت یک عمر دستاورد ادبی و هنری ژان کلود کریر نویسنده فرانسوی و معرفی پروژه «سعدی، خواجو و حافظی به روایت نمایشی ژان کلود کریر با حضور او به عنوان نویسنده فیلمنامه، مهدی حسینی، تهیهکننده فیلم، فیلیپ تیبو(سفیر فرانسه در تهران)، شهرام ناظری، نهال تجدد، فاطمه معتمدآریا، علی دهباشی و دیگر علاقهمندان این چهرهشاخص فرهنگ، سینما و ادبیات پنجشنبه ۱۶ آبانماه در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد.
کریر پل ارتباطی ایران و فرانسه
یکی از سخنرانهای این مراسم شهرام ناظری بود که درباره کریر چند کلامی سخن گفت و البته به احترام او چند خطی هم آواز خواند. ناظری با اشاره به وجهه مولاناپژوهی کریر از سابقه طولانی آشنایی با این چهره سینمایی گفت: «آشنایی من با ژان کلود کریر بهواسطه همسر ایشان خانم نهال تجدد صورت گرفت. فعالیتهای ژان کلود کریر در خصوص مولانا بسیار ارزنده است و در واقع میتوان او را پل ارتباطی بین ایران و فرانسه دانست. متأسفانه در ایران اهمیت زیادی به مشاهیر فرهنگی داده نمیشود، اما در گوشه و کنار جهان بزرگانی مانند ژان کلود کریر خدمات زیادی را به فرهنگ ما انجام میدهند.»
روایت سینمایی کریر از مولانا
نهال تجدد مولانا پژوه و همسر ژان کلود کریر در سخنرانی خود با اشاره به مطرح شدن پیشنهاد نوشتن زندگینامه مولانا به ژان کلود کریر گفت: «در یکی از فستیوالها تهیهکنندگان ترک از ژان خواستند زندگینامه مولانا را برای ساخت فیلمی با بازی لئوناردو دیکاپریو بنویسد ولی او مخالفت کرد، اما این موضوع جرقهای برای نوشتن این فیلمنامه را زد و تحقیق درباره آن را شروع کردیم». تجدد افزود: «دوران مولانا روزگار حمله و فتح مغولهاست و ژان کلود برای نوشتن فیلمنامه تصمیم گرفت از صحنهای شروع کند که جلالالدین کوچک در حال ماهیگیری است اما بهجای ماهی جسدی صید میکند. ابتدا فکر کردیم برای ساخت آن در ایران با مشکل مواجه هستیم و در خارج نیز متأسفانه آنچنانکه باید مولانا شناخته شده نیست اما خوشبختانه این اتفاق در حال رخ دادن است.»
یادی از شایگان، کیارستمی، انتظامی
در پایان این مراسم ژان کلود کریر پشت تریبون رفت و از نامهای بسیاری سخن گفت؛ از جمله کیارستمی، داریوش شایگان، عزتالله انتظامی و آنچه از ایران در تجربه عینی و ذهنی خود دارد. او حسش را درباره ایران اینطور توضیح داد: «وقتی میخواهیم به یک فرهنگ اهمیت بدهیم در واقع باید مردم آن فرهنگ را هم دوست داشته باشیم که برای عشق به این ملت همسر من نقش مهمی را ایفا کرد. من بارها به ایران سفر کردم و هر بار به هر نقطهای از ایران که رفتم از من بهخوبی پذیرایی شد و با احترام با من برخورد شد.» کریر صحبتهایش را با یادی از چند هنرمند ایرانی ادامه داد: «اولین نفری که میخواهم از او یاد کنم داریوش شایگان است، کسی که در خصوص فرهنگ ایران و هند با او صحبت میکردم. نفر دوم عزتالله انتظامی است که بازیگر و راوی بسیار بزرگی بود و نفر سوم عباس کیارستمی است. عباس دوست صمیمی و نزدیک من بود.» کریر به سابقه آشنایی خود با کیارستمی هم اشاره کرد و گفت: «در آن زمان کسی کیارستمی را در فرانسه نمیشناخت تا اینکه روزی یکی از دوستان تماس گرفت و گفت که تو باید فیلمی را ببینی و اسم کارگردان آن را هم نمیدانست. من به دیدن آن فیلم رفتم و از تماشای آن حیرتزده شدم. در واقع آن فیلم «خانه دوست کجاست؟» بود و همان روز فیلم کلوزآپ کیارستمی را هم دیدم. فیلم «خانه دوست کجاست» را در مجموع 3 بار دیدم و میتوانم بگویم یکی از بهترین فیلمهایی است که تاکنون دیدهام. این فیلم را زمانی دیدم که حتی نمیدانستم در ایران سینما هم وجود دارد. من جزو اولین کسانیام که در مطبوعات فرانسه درباره کیارستمی مقاله نوشت و تأکید کردم یک فیلمساز بزرگ به دنیا آمده و بعد از آن از نزدیک با او آشنا شدم. من و ژان لوک گدار که از سردمداران موج نوی سینمای فرانسه بودیم ناگهان با فردی از شرق روبهرو شدیم که دریچه تازهای را به رویمان باز کرده بود. کیارستمی ظاهر سردی داشت اما بعد از نزدیک شدن به او قلبی گرم و بزرگ را میدیدیم.» کریر با اشاره به حضور در نمایشگاه عکسهای کیارستمی در تهران گفت: «کیارستمی یکی از بهترین عکاسهایی است که میشناسم و در نمایشگاه عکس او در تهران به من پیشنهاد بازی در یکی از فیلمهایش را داد که بدون فکر کردن پذیرفتم. خبر مرگ او برای من بسیار تلخ بود.»
این مطلب نخستین بار در روزنامه ایران منتشر شده است.