سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران در شرایطی با اعلام برترینها به پایان رسید که این فرجام باب میل هزاران فیلمساز کوتاه نیست و انتظار میرود دورنمای تازهای برای فیلمسازان کوتاه فراهم شد؛ چهرههایی که امیدوارند از این دریچه کوچک وارد فضای تولید فیلمهای بلند سینمایی شوند و از این منظر کف انتظار این است که در فضای رانتی سینمای ایران که ورود به فضای حرفهای متکی به امضاهای طلایی است، این فرصت برای برترین فیلمسازان کوتاه فراهم شود.
به گزارش «تابناک»؛ هزار و ششصد و چهل و هشت فیلمساز، فیلمهای کوتاهشان را به دبیرخانه سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران ارائه کردند و قاعدتاً تعداد محدودی باید انتخاب میشدند و در نهایت کمتر از ده درصد یعنی صد و چهل اثر به جشنواره راه پیدا کردند و در نهایت فیلم «عزیز» از مجموع این جوایز، جایزه اصلی بهترین فیلم کوتاه سال ایران را به خود اختصاص داد اما به جز لوح افتخار و جایزه نقد نه چندان زیاد جشنواره، چه دستاورد ملموس و قابل اتکایی نصیب برنده این رقابت شد که دور از دسترس 1647 فیلمساز دیگر ماند؟ تقریباً «هیچ» اما چرا میتوان از چنین تعبیری استفاده کرد؟
اگرچه ساخت فیلم کوتاه برای بخشی از سازندگان فیلم کوتاه یک گرایش از فیلمسازی محسوب میشود و برخی از آنها هیچگاه سه سمت تولید فیلم بلند نمیروند و رغبتی ندارند اما واقعیت آن است که اکثریت فیلمکوتاهسازان به امید اینکه بتوانند استعداد و توان خود را برای تولید یک فیلم بلند به نمایش بگذارند، وارد این عرصه میشوند و برخی از آنها با پساندازهای یا منابع مالی حیاتیشان به تولید فیلم کوتاه دست میزنند و در مسیر رسیدن از فیلم کوتاه به فیلم بلند سرمایهشان شخصیشان را عرضه میکنند. بنابراین قاعدتاً اگر دریچهای برای ورود این استعدادها به تولید فیلم بلندشان نباشد، فرجام مطلوب فیلمسازان کوتاه وجود ندارد.
در دوره پیشین جشنواره فیلم کوتاه محمد کارت کارگردان فیلم کوتاه «بچه خور» برنده جایزه شد و اکنون در حال ساخت نخستین فیلم بلند سینماییاش با تهیه کنندگی رسول صدرعاملی و سرمایه گذاری بخش خصوصی است. قاعدتاً اگر صدرعاملی پای کار نمیآمد و بخش خصوصی را متقاعد نمیکرد، کارت نمیتوانست با وجود موفقیتهایش در عرصه مستند و فیلم کوتاه وارد فیلمسازی بلند داستانی شود و این بخش تراژیک ماجرا است. دولت وظیفه مداخله گری در تولید ندارد، بلکه وظیفه عمدتاً «حمایت» و «نظارت» است اما همواره وظایفش به «مداخله» و «نظارت» تغییر یافته است.
یکی از اقدامات موثر سازمان سینمایی در تغییر به مسیر «حمایت» و «نظارت» و حذف رویکرد مداخلهجویانه، اقداماتی نظیر حمایت از ورود استعدادهای تازه به مسیر فیلمسازی است. به عنوان نمونه میتوان به جای هدر دادن فاندهای سیصد میلیونی تولید فیلم بلند داستانی که ارزیابی غیرواقعی و غیرعملیاتی است و معادل هزینه تولید برخی فیلمهای کوتاه در سینمای ایران است، میتوان مجموع این فاندها یعنی سه میلیارد تومان را هر سال به بهترین سازنده فیلم کوتاه ارائه کرد و بدین ترتیب هر سال دست کم از ورود یک استعداد به صحنه فیلمسازی حرفهای ایران حمایت کرد.
اکنون نیز فرصت خوبی است تا حسین انتظامی ضمن هماهنگی میان انجمن سینمای جوان، بنیاد سینمایی فارابی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، زمینه لازم را فراهم آورد تا از محل منابع حمایت از تولید فیلمها، دست کم یک فیلمساز برتری که منتخب جشنواره فیلم کوتاه تهران به عنوان مهمترین رویداد فیلم کوتاه خاورمیانه میشود، در میات حرفهایها قرار گیرد. بدین ترتیب این امید برای بیش از 1600 فیلمساز کوتاه فراهم میشود که اگر در تنها رقابت فیلم کوتاه ایران موفق شوند، میتوانند به رویاهایشان تحقق ببخشند.
در سینمای ایران که همچنان فضای رانتی حاکم است و امضاهای طلایی تعیین میکند چه کسی پروانه ساخت فیلم اول بلند سینمایی دریافت کند، چه کسی فیلم دوم و سومش را بسازد و منابع به چه اشخاصی اختصاص مییابد، قاعدتاً چنین تصمیمهایی میتواند دریچههای کوچکی برای جوانانی باشد که نه عقبه مالی و سیاسی خاصی دارند و نه متصل به شبکههای موجود در فضای سینمای ایران هستند. آیا شاهد چنین رویکردی خواهیم بود و هر سال یک فیلمساز عرصه فیلم کوتاه فرصت تولید نخستین فیلم بلند خود را خواهد یافت؟