با گذشت نزدیک شش هفته از مصوبه فرهنگی هیات دولت ـ که با تحسین وزرای دولت از رئیس جمهور همراه شد ـ این پرسش مطرح است، این مصوبه حاوی چه جزئیاتی بود که شبیه به یک فتح الفتوح و دستاورد بزرگ برای فرهنگ مملکت مورد توجه و تقدیر قرار گرفت و چرا این مصوبه هیچ بروندادی در میان اهالی فرهنگ و هنر نداشت؟ پرسشهایی که با پاسخ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مواجه شد.
به گزارش «تابناک»؛ «...با تصویب «دستورالعمل نحوه تشکیل و فعالیت انجمنهای فرهنگ، هنر و رسانه کشور» از سوی هیات محترم وزیران، امکان تشکیل کانون فراگیر و سراسری فرهنگ، هنر و رسانه و کانون انجمنهای صنفی همگن برای اولین بار پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران فراهم آمده است، ضمن تبریک برداشتن این گام بلند برای بهبود کسب و کار پدیدآورندگان آثار فرهنگی و هنری، وظیفه خود میدانیم مراتب قدردانی از حسن نظر جنابعالی و اعضای محترم هیات دولت را ابراز داریم...»؛ این بخشی از پیام دو وزیر دولت خطاب به حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری ایران است.
پیام تبریک برای تصویب پیش نویسی بود که عنوان شده بود نمایندگان خانه سینما، خانه موسیقی، خانه تئاتر، انجمن هنرمندان مجسمهساز، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، انجمن عکاسان ایران، انجمن صنفی طراحان گرافیک، انجمن هنرمندان سفالگر ایران، انجمن خوشنویسان ایران، انجمن ویراستاران، انجمن داستاننویسان، انجمن هنرمندان نقاش، انجمن تصویرگران ایران و موافقت و امضای وزرای تعاون، کار و رفاه اجتماعی و فرهنگ و ارشاد اسلامی تنظیم کرده و تصویبنامه و دستورالعمل نحوه تشکیل و فعالیت انجمنهای فرهنگ، هنر و رسانه کشور بود و به هیات دولت تقدیم شده بود که صبح یکشنبه نوزدهم آبانماه در جلسه هیات دولت بررسی و تصویب شده بود.
با گذشت مدت زمانی، متن این مصوبه در سامانه هیات دولت بارگذاری شد؛ اما اینقدر برای اهالی هنر جذاب نبود که مورد توجه قرار گیرد. اکنون خبرنگار «تابناک» به سراغ این مصوبه رفته تا مشخص شود این مصوبه حاوی چه ابتکارعمل قانونی فوق العادهای بوده که در زمان تصویبش شاهد جوش و خروش وزرا و ارائه تصویری بود که انگار یک دستاورد عظیم فرهنگی رقم خورده است؟ متن مصوبه نشان میدهد نه تنها حاوی دستاوردی برای اهالی فرهنگ و هنر نیست، بلکه میتواند تحدیدی برای ایشان محسوب شود و عضویت گروهی از اهالی هنر را در صنوف مرتبط ممنوع نماید.
در ماده یک این مصوبه تاکید شده است: «اشخاص حقیقی پدیده آورنده آثار فرهنگی و هنری و شاغلان بخش فرهنگ و هنر و رسانه میتوانند برای تاسیس انجمن صنفی سراسری در رشته تخصصی، درخواست خود را به وزارت تعاون، کار و رفاه ارائه نمایند» این ماده به وضوح اشاره کرده که صنوف از اشخاصی تشکیل میشود که در حال خلق اثر یا اشغال در این عرصهها هستند؛ بنابراین، اگر هنرمند پیشکسوتی نظیر ناصر تقوایی که سالها در عرصه هنر فعال بوده اما در هجده سال اخیر فیلمی نساخته، باید از صنف بیرون بماند و در خوشبینانهترین حالت عضو افتخاری صنف کارگردانان سینما شود!
این نوع مواجهه با اهالی فرهنگ و هنر نیاز به مصوبه تازه نداشت و با همان مصوبههای پیشین، اهالی فرهنگ میتوانستند نه انجمن صنفی دارای قابلیت بالقوه ی موازیسازی، بلکه صنوف واحد و غیرقابل موازیسازی ذیل وزارت صمت داشته باشند؛ بنابراین، مصوبه تازه که میتواند به بیرون انداختن هنرمندان پیشکسوت و غیرشاغل از انجمن صنفی منبعث از این قانون منجر شود، بیش از آنکه یک حماسه فرهنگی باشد، یک تهدید فرهنگی است که منجر به تحدید فعالان صنفی میشود.
واقعیت آن است که هنر یا ادبیات بر خلاف مشاغل عمومی چون نقاشی و نجاری عمر بازنشستگی ندارد و یک فیلمساز نظیر فرانسیس فورد کوپولا صرف اینکه برای سالها فیلم نمیسازد، عنوان فیلمساز از او سلب نمیشود و حقوق صنفیاش نیز به همین ترتیب محدود و از صنف اخراج نمیشود. اینکه ادعا میشود این مصوبه با همفکری انجمنهای صنفی هنری ثبت شده اما همان ماده اول آن نشان میدهد تنظیم کنندگانش درک عمیقی ار ماهیت این عرصه نداشتهاند و بدین جهت تعریف فراگیری از اهالی فرهنگ و هنر در این مصوبه قرار ندادهاند، اسباب تامل است.
مابقی مواد این مصوبه درباره تشکیل انجمنها و ساختار تشکیلات صنفی ذیل وزارت کار است که در مجموع اهمیت ویژهای ندارد. در مجموع این مصوبه بیش از آنکه یک فرصت باشد، میتواند بالقوه تهدیدی باشد که به تحدید بدنه فعال در صنوف منجر شود و بسیاری از بزرگان هنر را از عرصه تصمیم گیری صنفی دور سازد و گوشهنشین کند. شاید همین ملاحظات باعث شد، برخلاف هیات دولت در میان هنرمندان فریاد و شادی را نسبت به تصویب این مصوبه شاهد نباشیم.
پاسخ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نقد تابناک:
در تصویبنامه هیچ راهی برای حذف بزرگان نیست
به دنبال درج مطلبی در آن پایگاه اطلاع رسانی با عنوان "فتح الفتوح فرهنگی دولت، هنرمندان بازنشسته را از صنوف بیرون می اندازد" مورخ 30/9/1398 به منظور تنویر افکار عمومی، خواهشمند است وفق قانون مطبوعات پاسخ دفتر مطالعات و برنامه ریزی راهبری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص مطلب مذکور برای اطلاع و درج درصفحه فرهنگی آن پایگاه بشرح ذیل ارسال می شود. ضمن سپاس از توجه به موضوع و نقد آن، نکاتی را برای شفاف سازی و تنویر افکار عمومی ارائه می کنیم که امیدواریم به نحو شایسته ای درآن سایت منتشر شود.
1- «دستورالعمل نحوه تشکیل و فعالیت انجمن های فرهنگ، هنر و رسانه کشور» در راستای تحقق جزء 1 بند چ ماده 92 برنامه ششم توسعه جمهوری اسلامی ایران مبنی بر «استقرار نظام صنفی بخش فرهنگ» تهیه و تصویب شده است که بر اساس آن صنوف فرهنگ و هنر می توانند «انجمن های صنفی سراسری را در رسته های تخصصی» در چارچوب ماده 131 قانون کار و «آئین نامه چگونگی تشکیل، حدود وظایف و اختیارات و چگونگی عملکرد انجمن های صنفی و کانون های مربوطه» موضوع تبصره 5 این ماده تاسیس کنند.
بر اساس این ماده «در اجرای اصل بیست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به منظور حفظ حقوق و منافع مشروع و قانونی و بهبود وضع اقتصادی کارگران و کارفرمایان که خود متضمن حفظ منافع جامعه باشد، کارگران مشمول قانون کار و کارفرمایان یک حرفه یا صنعت می توانند مبادرت به تشکیل انجمن های صنفی کنند».
شایان ذکر است به دلیل عدم تصریح کسب و کارهای فرهنگی در این قانون و با توجه به ویژگی کسب و کارهای فرهنگی و هنری و فرض عدم احراز روابط کارگری و کارفرمایی در چارچوب مقررات فعلی، امکان تشکیل انجمن های صنفی در چارچوب قانون کار برای پدید آورندگان آثار فرهنگی و هنری مقدور نبود.
بر اساس «دستورالعمل نحوزه تشکیل و فعالیت انجمن های فرهنگ، هنر و رسانه کشور» مصوب هیئت وزیران، سازو کارهای لازم برای تاسیس انجمن های صنفی سراسری توسط پدیدآورندگان آثار فرهنگی و هنری و شاغلان بخش فرهنگ و هنر و رسانه در چارچوب قانون کار و آیین نامه موضوع تبصره 5 ماده 131 این قانون فراهم می شود. متاسفانه نویسنده مطلب با ساده انگاری عنوان می کند «این نوع مواجهه با اهالی فرهنگ و هنر نیاز به مصوبه تازه نداشت و با همان مصوبههای پیشین، اهالی فرهنگ می توانستند نه انجمن صنفی دارای قابلیت با بالقوه موازی سازی، بلکه صنوف واحد و غیرقابل موازی سازی ذیل وزارت صمت داشته باشند».
2- این مصوبه با همفکری، مشارکت فعال و حضور مستمر نمایندگان تشکل های فرهنگی، هنری و رسانه ای و کارشناسان فرهنگی و حقوقی تهیه شده است و نمی توان مدعی بود که صنوف مهم فرهنگی و هنری درکی از ماهیت این عرصه نداشته باشند. شاید اگر نویسنده محترم از ساز و کارتدوین این تصویبنامه مطلع بودند، چنین ادعایی نمی کردند.
3- در بخشی از این گزارش آمده است «مصوبه تازه می تواند به بیرون انداختن هنرمندان پیشکسوت و غیرشاغل از انجمن صنفی منبعث از این قانون منجر شود»، در حالی که در هیچ کجای متن تصویبنامه چنین گزاره ای قابل استخراج نیست. تدوین کنندگان پیش نویس تصویبنامه ما کاملا با نویسنده مطلب موافقند که «هنر یا ادبیات برخلاف مشاغل عمومی چون نقاشی و نجاری عمر بازنشستگی ندارد و یک فیلمساز صرف اینکه برای سال های فیلم نمی سازد، عنوان فیلم ساز از او سلب نمی شود و حقوق صنفی اش نیز به همین ترتیب محدود و از صنف اخراج نمی شود». در ماده یک این مصوبه آمده است: «اشخاص حقیقی پدیده آورنده آثار فرهنگی و هنری و شاغلان بخش فرهنگ و هنر و رسانه می توانند برای تاسیس انجمن صنفی سراسری در رشته تخصصی، درخواست خود را به وزارت تعاون، کار و رفاه ارائه نمایند». همانطور که مشخص است در این ماده هیچ قیدی با عنوان «در حال خلق اثر» وجود ندارد و در واقع همه کسانی که به عنوان پدیدآورنده آثار فرهنگی و هنری شناخته می شوند مشمول این مصوبه هستند. بنابراین ادعای نویسنده مبنی بر اینکه «این ماده به وضوح اشاره کرده که صنوف از اشخاصی تشکیل می شود که در حال خلق اثر یا اشتغال در این عرصه ها هستند» صرفاً برداشت شخصی و تفسیر نادرست نویسنده است.
4- نوشته شده است «مابقی مواد این مصوبه درباره تشکیل انجمن ها و ساختار تشکیلات صنفی ذیل وزارت کار است که در مجموع اهمیت ویژه ای ندارد. در مجموع این مصوبه بیش از آنکه یک فرصت باشد، می تواند بالقوه تهدیدی باشد که به تحدید بدنه فعال در صنوف منجر شود و بسیاری از بزرگان هنر را از عرصه تصمیم گیری صنفی دور سازد و گوشه نشین کند». متاسفانه اشاره نشده است نویسنده چگونه به این نتیجه رسیده است؟
وقتی که در تصویبنامه هیچ راهی برای حذف بزرگان نیست و پیش نویس شیوه نامه ها هم در شورایی تدوین می شود که 7 نفر از 9 نفر آن نمایندگان صنوف هستند، چگونه چنین چیزی ممکن است؟ چگونه این مصوبه می تواند بزرگان هنر و فرهنگ را از عرصه تصمیم گیری دور سازد در حالی که با مشارکت بزرگانی از صنوف مختلف هنری و فرهنگی تدوین شده است؟ در پایان باز هم از توجه آن رسانه به این موضوع تشکر می کنیم و امیدواریم چنین گفت و گوهایی به رونق فرهنگ هنر بیانجامد.
پاسخ تابناک به پاسخ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
1- نقد تابناک بازخوانی مواد تصویبنامه صدرالاشاره است و توضیحات درج شده بر آن، متکی بر بازخوانی معنای واژگانی است که در این تصویبنامه آمده است. امیدواریم دولتهای بعدی همچون مسئولان فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد که گروهی از روئسای تشکل های صنفی فرهنگی را در تصویب آن دخیل کردند، نگاهی فراگیر به این مصوبه داشته باشند و با تفسیر بسته، شروع به حذف پیشکسوتان به عنوان اشخاصی که دیگر پدیده آورنده آثار نیستند، ننمایند! در واقع این مصوبه میتواند تفسیرپذیر باشد و این تفسیرپذیری در دولتهای آینده میتواند تبعاتی در پی داشته باشد.
2- آنچه باعث شده قوانین کنونی برای ثبت صنوف هنری همچون دیگر صنوف ذیل وزارت صنعت کافی قلمداد نشود، تفسیر مجریان از قوانین کنونی است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تعامل با دیگر دستگاههای اجرایی و یا حداکثر افزودن چند بند در مجلس شورای اسلامی، می توانست اگر چالشی برای ثبت صنوف فرهنگی و هنری به عنوان صنف در متولی صنعت ایران وجود دارد را رفع میکرد. واضح است که در وزارت کار «صنف» ثبت نمیشود و کانون صنفی کارگری یا کارفرمایی ثبت میشود که فاقد اختیارات حاکمیتی صنوف زیرمجموعه وزارت صنعت است و در عین حال میتواند چندین کانون صنفی کارگری یا کارگری برای یک حوزه تاسیس کرد.
به عنوان نمونه میتوان چندین کانون کارگری «فیلمبرداران سینما»، «فیلمبرداران مستقل سینما» و... را ذیل وزارت کار ثبت کرد اما در وزارت صنعت یک صنف درباره یک شاخه از مشاغل ثبت میشود، چرا که اساساً محور آن «فعالیت صنفی» است و نه رویکرد «کارفرمایی» یا «کارگری». همچنین اختیارات حاکمیتی همچون صدور پروانه کسب یا تعطیلی واحدهای صنفی متخلف، اختیارات حاکمیتی است که به صنوف ذیل وزارت صنعت و نظامهای صنفی مستقل نظیر نظام پزشکی یا نظام مهندسی اختصاص یافته و نه کانونهای کارگری و کارفرمایی وزارت کار!
بنابراین اگر قرار بود اقدام اساسی رخ دهد، یا باید تفاسیر توسط مجریان از قانون به نفع صنوف بود و یا اگر به ادعای نگارنده جوابیه چنین امکانی نبود، باید همان مواد قانونی اصلاح میشد و زمینه قانونی برای پذیرش مشاغل فرهنگ و هنر به عنوان صنعت ذیل نظام صنفی فراهم میشد. البته بهتر این بود که نظام صنفی فرهنگ و هنر تصویب میشد و کلیه صنوف و فرهنگ با تصویب این قانون در مجلس شورای اسلامی، ساختار مستقلی مییافتند؛ موضوعی که در سالهای پیش درباره آن سخنها بر زبان آمده اما تاکنون تحقق نیافته است.
در نهایت اینکه شکی نیست متولیان امر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تنظیم این دستورالعمل نیت خیر برای ساماندهی و رفع مشکلات صنفی اهالی فرهنگ و هنر را داشتهاند اما با توجه به ملاحظات فوق الاشاره، بعید به نظر میرسد مصوبه مورد دفاع از سوی ایشان، بتواند متضمن این نیت خیر باشد و مرور زمان و چالشهایی که در این تصویبنامه در نظر گرفته نشده، این واقعیت را آشکار میکند.