آمریکاییها در اقدامی خصمانه، روز گذشته دست به ترور سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ۴ تن از همکاران و همراهان نزدیک وی و همچنین «ابو مهدی المهندس» فرمانده عالیرتبه حشد الشعبی و همراهان او زد. پس از این اقدام آنها تلاش فریبکارانهای برای اینکه خود را حامی مذاکره نشان بدهند، شروع کردند؛ اما در حقیقت خوی آمریکاییها با جنگ طلبی و اقدام به ترور افراد بیگناه پیوند خورده است و تغییر پذیر نیست.
به گزارش «تابناک»، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران بر خلاف مقامات بلندپایه ایالات متحده که گفته اند خواهان جنگ نیستیم، اقدام به ترور فرماندهان ایرانی و عراقی در بامداد جمعه را اقدامی بسیار خطرناک و تحریک آمیز دانسته اند که نمیتوان آن را چیزی جز اعلان جنگ یکطرفه از سوی آمریکاییها نام نهاد. بر همین اساس جمهوری اسلامی ایران همانطور که رهبر انقلاب اسلامی و مقامات عالیرتبه سیاسی و نظامی مان گفته اند، انتقام سختی از آمریکاییها و همراهان او در این ماجرا خواهد گرفت.
شورای عالی امنیت ملی روز گذشته در جلسهای که گفته شد در محضر رهبر معظم انقلاب برگزار شده در خصوص اقدامات ایران علیه این اقدام تروریستی آمریکاییها تصمیمات لازم را گرفت و در نهایت طی اطلاعیهای عنوان کرد که جمهوری اسلامی در زمان و مکان مقتضی پاسخ جدی و محکمی به ترور سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» و شهدای محور مقاومت خواهد داد و آمریکا را مسئول تبعات ماجراجوییهای جنایتکارانه قلمداد کرد.
بر اساس قوانین حقوقی و بین المللی حق مقابله به مثل در اقدام اخیر آمریکاییها برای جمهوری اسلامی ایران محفوظ است. نماینده ایران در سازمان ملل متحد هم در نامهای خطاب به «آنتونی گوترش» دبیرکل این سازمان علاوه بر اعتراض شدیداللحن به اقدام جنایت آمیز آمریکاییها که نشان میدهد ادعای مبارزه آنها با تروریسم توخالی بوده و آنها افرادی را هدف قرار میدهند که در مقابل تروریستها میایستند، تاکید کرد: «جمهوری اسلامی ایران تمام حقوق خود تحت حقوق بینالملل را برای اقدامات لازم در استیفای حق ذاتی دفاع مشروع، محفوظ میدارد.»
این اقدام آمریکاییها حاوی سه مساله و نکته مهم است؛ اول اینکه «مذاکره با ایالات متحده از اساس اشتباهی استراتژیک است که ما را به هیچ نقطه روشنی نمیرساند.» تاکنون بارها رهبر انقلاب اعلام کرده اند که آمریکاییها بدعهد هستند و هیچگاه نمیتوان به قولها و تضامین کشوری بدعهد تکیه کرد. نمونه این موضوع در ماجرای «برجام» به وضوح دیده شد. آنها به هیچ تعهدی در قبال آنچه حتی در یک قرارداد بین المللی که به تصویب هفت کشور مهم دنیا و حتی شورای امنیت سازمان ملل متحد هم میرسد، پایبند نیستند.
آمریکاییها در زمان «باراک اوباما» علیرغم انجام تمامی تعهدات ذیل برجام از سوی جمهوری اسلامی ایران و برقراری ارتباط بین وزیران خارجه در بالاترین سطح و حتی گفت و گوی تلفنی بین روسای جمهور دو کشور، هیچگاه حاضر به انجام تمامی تعهداتشان نمیشدند و بارها به بهانههای واهی و مختلف از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکردند تا اینکه عمر دولت دموکراتهای آمریکایی به پایان رسید.
در دوران حاکمیت جمهوری خواهان به سرکردگی «دونالد ترامپ» اوضاع بهتر نشد، بلکه همواره بد و بدتر شد تا اینکه در نهایت آمریکاییها از برجام خارج شدند، بالاترین فشارها و تحریمهای اقتصادی را که آن را میتوان یک نوع جنگ اقتصادی علیه ایران دانست، بار دیگر علیه جمهوری اسلامی وارد کردند و اقدامات زیادی در جهت تضعیف جمهوری اسلامی در منطقه و جهان به کار بستند، اما باز هم موفق نشدند با این سیاست ایران را وادار به مذاکرهای دیگر کنند، حال آنکه برخی خوش خیال در کشور انجام مذاکره دوباره را راه حلی برای خروج از زیر بار فشار آمریکا عنوان میکردند.
تا همین چند روز پیش هم برخی در داخل توسل به مذاکره با آمریکا را راهکاری برای رفع مشکلات اقتصادی کشور عنوان میکردند، در حالی که آمریکاییها هیچ گاه اجازه نخواهند داد جمهوری اسلامی به شرایط با ثباتی برسد. حتما اقدام اخیر آمریکاییها در به شهادت رساندن سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» برای این دسته افراد هم روشن کرده است که آمریکاییها چه نگاه و نظری نسبت به ایرانیها دارند؟ آنها چیزی جز زبان تهدید و زور ندارند و قطعا مقابله با چنین دیدگاهی انجام مذاکره را نمیطلبد!
نکته بعدی این است که آمریکاییها خواهان ایجاد صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه نیستند و به هر شکلی میخواهند قلب انرژی دنیا را در تنش، جنگ و ویرانی نگه دارند تا بتوانند از این راه علاوه بر حضور در منطقه تحت عنوان تلاش برای ایجاد ثبات به منافع خود که همانا به یغما بردن منابع کشورهای منطقه است، برسند. از این رو نباید آمریکا را دوست یک کشور و دشمن دیگری در منطقه دانست.
آمریکا در هر حال به دنبال کسب منافع از کشورهای منطقه است به قول ترامپ که یکی را «گاو شیرده» میخواند و با ایجاد رعب و ترس از کشوری دیگر تحت عنوان محور به اصطلاح آنچه آنها شرارت میخوانند، به دنبال فروش سلاحهای تولیدی در کارخانه جات آمریکایی و ایجاد یک مصرف کنندگی صرف هستند. هر کشوری در این راه آنها را همراهی کند، دوست تلقی میشود و هر کشوری بخواهد مقابل چنین نگاهی بایستد و به توان داخلی اش تکیه کند، دشمن آمریکا خواهد بود.
برخی در داخل خیلی کشته مرده آمریکا هستند. آنها قبل از انقلاب ظهور و بروز جدی در کشور ما داشتند و این رویکرد که کشور ما را تبدیل به یک مصرف کننده صرف کنند را به خوبی پیاده سازی کرده بودند. انقلاب اسلامی در مقابل این نگاه و رویکرد آنها ایستاد و دیگر حاضر نشد منافع و منابع کشور را دربست در اختیار آنها قرار بدهد، برای همین آنها انواع و اقسام کارها را برای مقابله با انقلاب اسلامی انجام داده اند.
درست است که اکنون برخی به مشکلات، فساد و اختلاسها در کشور اعتراض دارند و شاید هم عدهای بگویند خوب قبل از انقلاب آمریکاییها میخوردند و حالا هم عدهای خاص خیلی بیشتر از دیگران از ثروت و منابع کشور بهره برداری میکنند و عدالت تامی در این خصوص وجود ندارد. این پذیرفته است، اما معنایش بازگشت به عقب نیست، بلکه باید برای اصلاح این رویکرد و ویژه خواریها توسط عدهای خاص اقدام کرد.
سومین و آخرین درسی که از شهادت سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» باید گرفت، این است که ایستادن در مقابل آمریکا و تن ندادن به خواستههای زیاده خواهانه آنها امکان پذیر است. حاج قاسم در مقابل انبوهی از امکانات، جنگ افزارها، دلارها و تکنولوژیهای آمریکایی که هم توسط خود آنها به کار گرفته میشد و هم در اختیار تروریستهای تکفیری قرار گرفته بود، ایستاد و محور مقاومت در منطقه را سازمان دهی کرد.
آمریکاییها تلاش زیادی برای از سر راه برداشتن حاج قاسم کرده بودند. آنها از سال ۲۰۱۲ که گروههای تروریستی را در منطقه ایجاد کردند و قصد سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه و در اختیار قرار گرفتن عراق توسط تروریستها را داشتند، همواره سردار سلیمانی را سد محکمی در برابر خود میدیدند. آنها علیرغم تاکید بر استراتژی پایان حکومت اسد در سوریه و اشغال عراق توسط تروریست ها، هیچ گاه نتوانستند به چنین هدفی برسند و خواسته شان را به کرسی بنشانند.
بارها در اقدامات تروریستی مختلف تلاش کردند حاج قاسم را برای رسیدن به خواستههای شان از سر راه بردارند، اگرچه چندین بار او را مجروح کردند، نتوانستند به چنین هدفی برسند تا اینکه داعش توسط او و محور مقاومت نابود شد. اکنون زینبیون در پاکستان، فاطمیون در افغانستان، حشدالشعبی در عراق، حزب الله در لبنان، نیروهای دفاع ملی (قوات الدفاع الوطنی) که به بسیج سوریه معروف است، بخشی از نیروهایی است که در مکتب محور مقاومت درس آموخته و حضور جدی دارند. آمریکا مهمترین مخالف تشکیل این نوع از نیروهای مسلح است که شهادت برای آنها پایان راه نیست، بلکه آغازی است بر یک راه استوار.
آمریکا چیزی جز زبان زور نمیفهمد. پس از شهادت سردار رهبر انقلاب، مقامات عالیرتبه سیاسی و نظامی و شورای عالی امنیت ملی اعلام کردند که انتقام سختی از آمریکاییها خواهیم گرفت. تمامی قوانین بین المللی هم برخورداری از چنین چیزی را برای ایران محفوظ میدانند. انتظارات زیادی در مردم ایجاد شده است که باید خیلی شفاف، دقیق و به موقع نسبت به انجام یک اقدام در راستای مقابله به مثل با آمریکاییها عمل کرد.
سردار «علی فدوی» جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مورد پیامهای آمریکا پس از ترور سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی نیز گفت: آمریکاییها از صبح جمعه به روشهای مختلف، هم به روشهای رسمی دیپلماسی و هم روشهای غیررسمی متوسل شدند که حتی اگر میخواهید انتقام بگیرید متناسب با کاری که کردیم انتقام بگیرید. آنها نیستند که تعیین میکنند و همانطور که امام خامنهای فرمودند: به هیچ وجهی تمام کننده هیچ موضوعی نخواهید بود. خیلی از موضوعات را شروع کردند، ولی تمام کننده نخواهند بود و جبهه حق انقلاب اسلامی تمام کننده خواهد بود.