پیرامون حادثه دردناک و تأسفبار سقوط هواپیمای اوکراینی به دلیل اصابت موشک، نکات مهمی هست که باید مدنظر مردم و حاکمیت باشد:
صرفنظر از قصور یا تقصیر افراد یا مسئولان معینی، حادثه دردناک و تأسفبار سقوط هواپیمای اوکراینی در ذات خویش مهم است. ولی به همین بهانه، پیرامون آن، مسائلی در حال شکلگیری هدایت شده است که اگر تدبیر درست بکار نرود تبعات بسیار سنگینتری را رقم خواهد زد که با سقوط هواپیما قابل مقایسه نخواهد بود. نکات زیر حولوحوش همین مطلب باید در نظر گرفته شود:
۱. چنین حوادثی ممکن است در هر کشوری رخ دهد، مانند مثالهایی که این روزها در رسانهها ارائه میگردد، ولی مهم طرز برخورد با آن است. در اینجا دو عامل باعث عصبانیت و دلخوری مردم شده و بهانه به دست دشمن خارجی و وابستگان داخلی آنها داده است، یکی تأخیر در اعلام ماجرا و دیگری حرفها و تحلیلهای نادرستی که طی این تأخیر از زبان مسئولان رسمی تا حد سخنگوی دولت، به مردم تحویل دادهاند. سه روز در حالی که دولت آمریکا با تمام قدرت رسانهای خود بر مقصر بودن سپاه در سقوط هواپیما اصرار میورزید، صداوسیما و رسانههای ایران با هزار و یک دلیل علمی و تجربی اصرار داشتند که چنین چیزی محال است! و هواپیما نقص فنی داشته و بعد از سه روز یکباره ستاد کل نیروهای مسلح بیانیه میدهد و فرمانده نیروی هوایی سپاه در کنفرانس رسانهای و صفحه تلویزیون ظاهر میشود و با صداقت و صراحت ماجرا را تعریف میکند و شرافتمندانه و صمیمانه مسئولیت را میپذیرد و در این فرایند مقامات آمریکا راستگو و مسئولان ایران دروغگو معرفی میشوند. از مسئولان میپرسم این شُک چه بلایی بر سر مردمی میآورد که تا چند روز پیش آن حماسه را در تشییع حاج قاسم عزیز و یارانش آفریدند؟ و چه سلاح برندهای به دست دشمنان مردم و ایران میدهد؟ اگر همان صبح چهارشنبه که سردار حاجیزاده با احتمال بالایی حدس زد که هواپیمای خودی را زدهاند و دانست که ستاد کل همان صبح چهارشنبه برای بررسی حادثه گروه تخصصی تشکیل داده است، باید بلافاصله تشکیل گروه ویژه را اعلام میکردند و تصریح میشد که بررسی احتمال سقوط در اثر اصابت موشک هم به طور جد در دستور کار هست؛ یعنی حقیقت را کامل بیان میکردند و به عنوان یک موضوع مربوط به امنیت ملی از تمام رسانهها خواسته میشد تا پایان بررسی گروه متخصص، قضاوتی را شکل ندهند، چه مشکلی پیش میآمد؟ اگر این شفافیت در کار بود و آن توهمات را به اسم علم و تجربه به مردم تحویل نمیدادند، تأثیر عذر تقصیر سردار شرافتمند ما نزد ملت، زمین تا آسمان با امروز متفاوت نبود؟
۲. این واقعه غمبار در هرکجا ممکن است پیش آید که نمونههای مشابه در رسانهها معرفی شده است. در اثر خطای ناشی از ابزارها یا خطای عامل انسانی در شرایط سخت، بسیار کوتاه و پرتنش امکان وقوع اشتباه کم نیست، ولی هیچ ملتی در موقعیت مشابه ما که دشمن عهدشکن، دروغپرداز و وحشی و خونریز در حالت جنگی با ملت ما برخورد میکند نیروهای نظامیش را تضعیف نمینماید.
۳. حمله تروریستی آمریکا که طبق معیارهای رسمی ناشی از کنوانسیونهای بینالمللی اعلان جنگ با ایران بود. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ درخواست مصرانه ملت برای انتقام، مهمترین پایگاه آمریکا در منطقه را هدف قرارداد و در حالی که رئیسجمهور احمق آمریکا تهدید به بمباران ۵۲ نقطه حساس ایران میکند، در چنین وضعیتی کدام آدم عاقل و وطندوستی راضی به تضعیف نیروهای مسلح خویش است؟ حتی کسانی که با سپاه دشمنی دارند نیز اگر در ادعای وطندوستی صادقند نباید تضعیف نیروهای نظامی را روا بدارند؛ زیرا این کار زمینهای میسازد که دشمن به حمله تشویق شود و آن وقت نه ۱۷۶ نفر در آسمان بلکه دهها هزار نفر ممکن است در زمین جان خویش را از دست بدهند توجه داشته باشیم که دستگاه رسانهای غرب، با سلطهای که دارد فضا را به سمت سلطهطلبان آمریکایی میچرخاند. آنها مترصدند تا انتقام فرصتهای از دست رفته خود در خاورمیانه را از سپاه بگیرند، درست در اوج محبوبیت سپاه و در اوج همبستگی ملی به خاطر شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، این بهانه به دست آنها افتاد که بخواهند ورق را برگردانند. هرکس حداقل به امنیت ملی میاندیشید، نباید با آنان همراهی کند.
۴. در موقعیتی که فرافکنی مسئولیت رسم است، یک سردار با شرافت سپاه در منظر میلیونها بیننده رسماً خود و یگان خود را مسئول شمرد و همه عوامل دخیل دیگر را مبرا اعلام کرد. اگر به اهمیت و بیسابقه بودن این کار چه در نیروی لشکری و چه در کارکنان کشوری خوب توجه شود، ارزش شجاعت و فداکاری سردار حاجیزاده بیشتر آشکار میگردد در حالی که معلوم نیست در واقع همه مسئولیت بر عهده این برادران باشد، در واقع حاجیزاده خواست با قبول بار مسئولیت دیگران، زمینه اختلافات را محدود سازد. این وجه کار، زیبایی اقدام سردار را بیشتر به چشم میآورد. قدردانی از این شرافتمندان را به بعد از شهادتشان موکول نکنیم!
۵. نکته مهم این است که در حوادث آبان ماه امسال که آشوب گران وابسته بر موج اعتراض مردمی به موضوعات مربوط به طرح بنزین، سوار شدند، جانهای محترمی از دست رفت و خسارت بسیار سنگینی به اموال دولت و ملت وارد شد. اغتشاشات دفع شد، ولی مسئله رفع نشد. چون علل عصبانیت مردم به کارکرد دولت و سایر ارکان کشور مربوط میشود که اصلاحی در آنها صورت نگرفته است. در این صورت تا دفع آشوب با رفع عوامل ایجاد کننده آن همراه نشود، هر روز خطر تکرار آشوب بیشتر میشود. چنانکه ملاحظه شد جریانی با سوءاستفاده از موضوع سقوط هواپیما در حال شکل دادن مخالفت با اصل نظام سیاسی کشوراست. این کار نمکپاشی بر زخم مردم و سوءاستفاده از داغ ملی و شرمآور است دلسوزان مخالف و موافق، معترض و مدافع توجه داشته باشند که در وضعیت اقتصادی و اجتماعی فعلی با وجود حداقل ۱۱ میلیون حاشیهنشین (برآورد وزارت کشور در چهار سال پیش) و میلیونها بیکار، هر نوع تنشی به سرعت به هرجومرج کشیده میشود. در آن وضعیت نه تنها ناامنی دامان همه را میگیرد؛ بلکه باید نگران تمامیت ارضی ایران عزیز هم بود. خدایا مباد.