تحریریه تابناک جهان: سرانجام روز شنبه، نمایندگان امریکا و گروه طالبان توانستند پای یک توافقنامه صلح را امضا کنند؛ توافقنامهای که رهبر طالبان، آن را یک پیروزی برای این گروه و فرستاده ویژه امریکا، یک روز امیدوارکننده خوانده است.
در این میان، تحلیلگران و ناظران بین المللی هر یک از زوایه ای این توافق صلح را تحلیل و بررسی کردند. فارغ از جهت گیری های معمول در رد یا پذیرش این توافق و خارج از مفاد آن و همچنین شکل و محتوای توافق، شاید بتوان در چارچوب پروسه «دولت-ملت سازی» در افغانستان بدان نگریست.
افغانستان در چهار دهه گذشته دائم صحنه جنگ و درگیری بوده است. در سال ۱۹۷۹ میلادی، ارتش شوروی در حمایت از یک دولت کمونیستی تازه تاسیس در کابل، خاک افغانستان را اشغال کرد. دولت مورد حمایت شوروی پس از کودتا علیه دولت محمد داوود خان، قدرت را در دست گرفته بود. مجاهدین افغان مقابل شوروی ایستادند و در نهایت ده سال بعد شکست را بر این کشور تحمیل کردند.
در سال ۱۹۸۹ نیروهای ارتش سرخ افغانستان را ترک کردند، اما جنگ داخلی در این کشور شعلهور شد. در میانه این هرج و مرج، گروه طالبان پایهگذاری شد تا رفته رفته کل افغانستان را تحت کنترل درآورد. طالبان در میانه دهه ۱۹۹۰ ابتدا مناطق مرزی با پاکستان و جنوب غرب افغانستان را تصرف کرد، اما در دو سال کنترل کابل را هم به دست آورد و حکومت خود را تشکیل داد. پس از آنکه گروه القاعده حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را علیه آمریکا ترتیب داد، این بار آمریکا حمله به افغانستان را آغاز کرد و خاک این کشور را به اشغال خود درآورد. بهانه آمریکا، حمایت طالبان از القاعده و پناه دادن به سرکرده این گروه یعنی اسامه بنلادن بود.
طی این سالها، نیروهای آمریکایی، نیروهای وابسته به ناتو و نیروهای دولتی افغانستان هرگز نتوانستند طالبان را کامل شکست دهند. طالبان اکنون حدود یک سوم خاک افغانستان را تحت کنترل خود دارد.
اما، واقعیت این است که افغانستان دیگر عرصه طالبان، دولت افغانستان و متحدان غربیاش نیست. در سالهای اخیر داعش و القاعده حضور خود را نشان دادهاند و گروههای نیابتی پاکستان از جمله شبکه حقانی نیز به فعالیتهایش در آن کشور ادامه داده است.
داعش و القاعده که حضورشان در افغانستان با شکست در سوریه و عراق افزایش یافت، به خاطر توافق صلح میان طالبان و آمریکا سلاحهایش زمین نخواهند گذاشت. برعکس، خود را در مقام جهادیهای واقعی قرار داده و با اشغالگران خارجی مقابله خواهند کرد و احتمالا خواهند توانست آن گروه از طالبان را که از تصمیم رهبرانشان برای مذاکره ناخشنودند، به خود جذب کنند.
با این اوصاف، باید گفت پروسه نیم بند دولت ـ ملت سازی که بسیاری از نخبگان افغانستان و بعضا روشنفکران آن ها در پی آن بودند با این توافق آسیب جدی دید؛ هرچند بسیاری معتقدند که چنین پروسه ای هیچ گاه در افغانستان وجود نداشته؛ با این حال، نباید تلاش بسیاری از نخبگان این کشور برای پیشبرد چنین مسیر سختی را نادیده گرفت.
بسیاری از افغانستانی ها به ویژه جریان غرب گرا امید زیادی داشتند با کمک آمریکایی ها فرایند دولت ـ ملت سازی را پیش ببرند. اما آمریکایی ها و به ویژه شخص ترامپ از ابتدا مشخص کرده بود که اهمیتی به «ملت سازی» در افغانستان نمی دهد. در توافق اخیر میان آمریکا و طالبان این مسئله به خوبی نمایان شد. روشن است اولویت هایی در این چارچوب مانند حقوق اقلیت ها، حقوق زنان و آزادی های مدنی و ایجاد یک الگوی دموکراتیک در منطقه ـ که تا حدودی مدنظر بوش و اوباما بود ـ برای ترامپ اهمیت چندانی ندارد. به همین جهت بود که همه این دغدغه ها که می توانست به پیشبرد فرایند دولت ملت سازی در این کشور کمک کند نادیده انگاشته شد و حتی نماینده ای از دولت افغانستان در این مذاکرات وجود نداشت.
در همین رابطه یکی از خبرگزاری های افغانستانی در مطلبی نوشت: امضای توافقنامه طالبان و نمایندگان امریکا، در حالی یک پیروزی از سوی رهبر طالبان بیان میشود که در حقیقت یک شکست بزرگ برای افغانستان است؛ شکست به این معنا که ما افغانها بار دیگر برای شکلگیری یک گفتمان میان دولت و مخالفین نظامی و سیاسی آن ناکام ماندیم؛ ابتدا با طرف خارجی توافق کردیم تا پس از آن، زمینه برای مذاکره و توافق داخلی ایجاد شود. متأسفانه این بزرگترین خلا و عیب مردم کشور است که هیچگاه ابتدا بین خود به توافق نرسیدند تا پس از آن، با کشورها و عوامل بیرونی وارد مذاکره شده، توافق کنیم. این خلا از یکسو در تعامل میان احزاب و گروههای سیاسی در داخل کشور و از سوی دیگر، میان آنها و دولت با طالبان وجود داشته است.
با توافق میان طالبان و آمریکا و به رسمیت شناختن امارت اسلامی طالبان از سوی واشنگتن، شاید امیدی که میان نخبگان سیاسی افغانستانی برای دولت سازی ایجاد شده بود، کمرنگ تر از گذشته شد. در واقع، بسیاری از روشنفکران این کشور بر این عقیده هستند که راه حل تشکیل یک دولت-ملت واحد در کشوری چندپاره همچون افغانستان، در وهله اول دولت سازی است. در واقع، ابتدا باید به سمت دولت سازی حرکت کنند و در گام بعدی و با تشکیل یک دولت قدرتمند، اقوام و مذاهب مختلف را نیز می توان حول محور منافع ملی جمع کرد و به تدریج پروسه ملت سازی را نیز پیش برد.
اما به نظر می رسد آمریکایی ها بیش از هر زمانی، دولت و حکومت در این کشور را نادیده گرفتند و با طالبانی مصالحه کردند که دشمن هجده ساله آن ها و دولت قوی در افغانستان است.
دیدگاه آمریکایی ها در مورد دولت-ملت سازی در افغانستان را می توان در اظهارات جو بایدن، یکی از کاندیداهای حزب دموکرات برای پست ریاست جمهوری و معاون رییس جمهور اوباما به خوبی مشاهده کرد. او در یک مناظره انتخاباتی گفت: «درباره افغانستان باید بگویم، من کاملا مخالف ایده ملتسازی در این کشور بودم... ممکن نیست آن کشور متحد شود، هیچ امکان ندارد که آن کشور یکپارچه شود».
به نظر می رسد دونالد ترامپ، کم سابقه در این یک مورد با بایدن موافق باشد و همراه. در این میان، طالبان نیز به آن ها کمک خواهد کرد!