در روزهای اخیر و با ورود میهمان ناخوانده قرن ۲۱ در جامعه بشری و همچنین ایران، حضور کودکان در مدارس ممنوع و بلافاصله آموزش الکترونیک، جایگزین آموزش حضوری در مدارس شد. البته این امر لوازم و مقتضیاتی را طلب میکرد که گویی از قبل والدین موظف به تأمین آن در منازل خود بوده اند: اینترنت پرسرعت، رایانه و گوشی هوشمند با امکان دسترسی به شبکههای اجتماعی که البته برای افرادی که این امکانات را نداشتند، مشکلاتی در خصوص دسترسی به آموزش و دریافت محتویات آموزشی مدارس و ادامه تحصیل ایجاد شد که اخیرا در صدمات روحی حاصل از این کمبود، با خبر خودکشی یک نوجوان مواجه شدیم که بازتابی رسانهای از این مشکل و البته بحران آموزشی بود.
به گزارش «تابناک»؛ مهرنوش ابوذری استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در مطلبی با تیتر "مواجهه عدالت آموزشی با آموزش الکترونیک" به بازبینی وضعیت سیستم آموزشی کشور بعد از شیوع کرونا و تعطیلی مراکز آموزشی پرداخت. وی در این یادداشت، در صدد بررسی وضعیت موجود در اصرار جوامع به آموزش الکترونیک و بحث حق بر آموزش و عدالت آموزشی برآمده است.
یکی از ویژگیهای جوامع اطلاعاتی قرن ۲۱ و زندگی در عصر مدرن، یادگیری الکترونیکی است که اگر بسترها و زمینههای آموزش برخط برای همگان مهیا شود، زمینه عدالت آموزشی چه بسا بیشتر محقق شده و سطح آموزش به سمت یکپارچگی بیشتر حرکت کند. بحث تفاوت در کیفیت خدمات و سطح آموزش معلمان و مدارس غیرانتفاعی و ... منتفی شده و دسترسی به فرصتهای یادگیری افزایش مییابد که این امر یادگیری را تقویت و سیستمهای آموزش را در مدیریت بهتر یا اصلاح، توانمند میسازد. در کاهش هزینهها در چاپ کتاب با جایگزینی سیستمهای برخط و لوحهای فشرده و نرم افزارهای آموزشی و هزینههای رفت و آمد و ... نیز موثر خواهد بود. آموزش الکترونیک برای افرادی که دارای معلولیت جسمی هستند، نیز این فرصت را فراهم میکند که از منزل بتوانند تحصیلات خود را ادامه دهند. همچنین در مناطق روستایی و دوردست به دلیل منابع کمتر آموزشی و وضعیت دشوار معلمان، دسترسی به خدمات آموزشی بیشتر و به طور یکسان با سایرین مهیا میگردد. اما رسیدن به تمام مزایای آموزش الکترونیک، مستلزم ایجاد بسترها و امکانات در اینترنت و لوازم دسترسی به اینترنت است؛ در غیر این صورت، منجر به محرومیت از تحصیل بسیاری از افرادی که دارای این امکانات نیستند، خواهد بود و منجر به نقض حق بر آموزش و ایجاد عدالت آموزشی خواهد گردید که از سرچشمههای نابرابری اقتصادی و اجتماعی میباشد.
عدالت آموزشی و عدالت تربیتی، دو رکن در آموزش و پرورش و تحقق حق بر آموزش هستند. عدالت آموزشی و تربیتی زمانی محقق میشود که فرصت یادگیری برای رشد همه جانبه انسان فراهم باشد. اگر نظام آموزش و پرورش ما بتواند این فرصت یادگیری را ایجاد کرده و یک انسان چندبعدی تربیت کند، پس می توان گفت، سیستم، عادلانه برخورد کرده است؛ اما اگر در هر بعدی کاستی وجود داشته باشد، بی عدالتی است، زیرا اجازه رشد از فرد گرفته شده است.
عدالت آموزشی دستیابی متوازن و متعادل به امکانات و فرصتهای آموزشی و محتویات آن از لحاظ کمی و کیفی است که به کاهش فقر آموزشی دست یابد و عدالت تربیتی نیز مجموعه فعالیتهای آموزشی و پرورشی رایج جهت تربیت فرد و تقویت مهارتها و توانمندیهای او در تمام ساحتهای وجودی است و تربیت اخلاقی، هنری، مذهبی، زیستی، جسمی، فناوری و ... را در برمی گیرد که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در برنامه توسعه ششم مورد تأکید و توجه قرار گرفته است؛ بنابراین، سیستم آموزش و پرورش باید متناسب با این نابرابری، سیاستگذاری و برنامه ریزی کند.
اما پرسش اینجاست: آیا بحث عدالت تربیتی با آموزش الکترونیکی قابل تحقق است؟ آیا با این آموزش و عدم حضور و ارتباط و تعامل با همسالان و معلمان، بدون الگو گرفتن و اعمال نظام نظارت و تنبیه و پاداش، کودک به تربیت در تمام ساحتهای وجودی خود دست مییابد؟
اگر از لوازم حق بر آموزش و عدالت آموزشی، در همگانی کردن آموزش و پرورش و راهیابی همه کودکان به مدرسه و دریافت آموزش و توجه به محتویات آموزشی و نحوه آموزش میباشد، آیا آموزش الکترونیک این امر را محقق میسازد یا از لوازم نقض این حق و دسترسی به عدالت آموزشی و البته عدالت اجتماعی میباشد؟
دسترسی به اینترنت و آموزش آنلاین و محتویات رسانههای دیجیتال اعم از نرم افزارهای آموزشی و بازیهای با جنبه آموزش، فیلمها و ... منجر به درک تکاملیتر از مسائل و ارتباط با زندگی دیجیتال و ایجاد سواد فناوری میشود. اما آیا دسترسی به اینترنت در تمام نقاط کشور و قابلیت استفاده از لوازم دسترسی به اینترنت شامل گوشی هوشمند یا رایانه برای همگان به خصوص در شرایط فعلی و تعطیلی کافی نتها و مشکلات اقتصادی در خرید این لوازم، وجود دارد؟ آیا اصرار مدارس بر آموزش الکترونیک در شرایط فعلی، نقض جدی حق بر آموزش نیست؟
لذا اصرار و تأکید مدارس بر استفاده کلیه دانش آموزان از نرم افزارهای تعاملی و آموزش از طریق شبکههای اجتماعی و یا سامانه شاد میتواند صدمات روحی و معنوی غیرقابل جبرانی برای افراد محروم از این امکانات گردد که توجه دولت و آموزش و پرورش بر این امر ضروری است تا شاهد حوادثی چون خودکشی و محرومیت از تحصیل کودکان سرزمینمان نباشیم. به عبارتی حق بر آموزش، اولویت بر حق بر سلامت و اصل عدالت پیدا نکند.