وزارت خانهای که تصمیماتش برای ۱۵ میلیون نفر لازم الاجراست، مدت هاست که ترجیح میدهد امور را دستوری پیش ببرد و حتی برای تصمیمات ابهام آفرینش توضیحی ندهد.
به گزارش «تابناک»؛ این شرح حال وزارت آموزش و پرورش کشورمان است که در هفته اخیر به واسطه تصمیماتی که گرفته، به صدر اخبار سنجاق شده است. از تصمیم ناگهانی برای بازگشایی مدارس سراسر کشور با حضور دانش آموزان و ندید گرفتن الزامات کرونایی تا بازگشت از این تصمیم و تاکید بر الزامی نبودن حضور دانش آموزان.
همین تصمیم گیری یکباره و برگشت از آن کافی است تا به اشکالاتی بزرگ در راس هرم مدیریتی این مجموعه پی ببریم. اشکالاتی که به هیچ وجه برای این مجموعه و نقشی که در تربیت آینده سازان این کشور دارد، قابل قبول نیست، اما در ابعاد مختلف و تعداد پرشمار در زیرمجموعه آن به چشم میخورد و در این روزهای کرونایی برخی از آنها بیشتر به چشم میآید.
به عنوان مثال میشود به فقدان طراحی آموزشی ویژه برای دانش آموزان برای پرهیز از ابتلا به کووید ۱۹ و از آن فراتر، انواع بیماریها دریافت که به ضرورت این روزهای زندگی بشر تبدیل گشته و سایه شوم آن بر سر حوزه آموزش و پرورش نیز گسترده شده است؛ تهدیدی که راه فرار از آن، آموزش به دانش آموزان است و بهترین مکان برایش، مدارس.
به تعبیر بهتر، در شرایطی که میبایست آموزش و پرورش به وظیفه اساسی و کلیدی خود در این برهه حساس بپردازد، ترجیح داده که همان عناوین درسی را به شیوه سابق تدریس کرده و به مسئولیتش در حوزه آموزش و حتی پرورش دانش آموزان پشت نماید. بی توجهی به تربیت دانش آموزانی که حالا گوشیهای هوشمند به ابزار تحصیل شان تبدیل شده و سرگردانی در هزارتوی اینترنت، کار روزمره شان، بی آنکه در این خصوص هم آموزشی بگیرند.
نکته عجیب ماجرا آنجاست که حتی آموزش و پرورش برای حضور خودش در دنیای مجازی هم طرح و تدبیر مشخصی ندارد تا جایی که میبینیم چند ساعت قبل از شروع سال تحصیلی جدید، نسخه جدید نرم افزار آموزشی خود را منتشر کرده و به فاصله چند روز از شروع مدارس، هنوز کلاس بندیها در این نرم افزار را به اتمام نرسانده است؛ چه برسد به آموزش دانش آموزان و اولیای ایشان برای کار با نرم افزار شاد!
وضعیت عجیبی که به ارائه هیچ توضیحی هم منجر نشده تا این باور تقویت شود که مشکلات این وزارت خانه وسیعتر و بنیادیتر از چیزی است که به نظر میرسد. وضعیت وزارت خانهای که بعد از شکل گیری موج بزرگ مخالفتها با دایرکردن کلاسهای درس با حضور دانش آموزان در مدارس و حتی سرپیچی جمعی از خانوادههای دانش آموزان از این تصمیم، بر تداوم آموزش غیرحضوری تاکید دارد، اما کیست که نداند این آموزش برای کسر بزرگی از دانش آموزان در کشورمان در دسترس نیست.
درباره دانش آموزان مناطق محروم و حتی دانش آموزان کم بضاعت ساکن در مناطق غیرمحروم کشورمان سخن میگوییم که به گوشی هوشمند و اینترنت دسترسی ندارند و لذا بر سر دو راهی حضور در مدرسه و به جان خریدن خطر کرونا و رها کردن تحصیل مانده اند؛ دانش آموزانی که گویی مسئولیت آموزش به آنها و حفظ سلامت شان متوجه آموزش و پرورش نیست که اگر بود، توضیح میدادند برایشان چه کردهاند و اگر قصوری دیده میشود ـ که دیده میشود ـ ناشی از چیست و چه تدبیری برای رفعش اندیشیده شده؟
اما آیا این موارد تنها اشکالاتی هستند که در عملکرد این وزارت خانه به چشم میخورد و جای خالی توضیح درباره شان خودنمایی میکند؟ بیایید یکی دو نمونه از پاسخ کاربران شبکههای اجتماعی به این سوال را مرور کنیم که در روزها و ساعات اخیر بارها دست به دست شده، ابهام آفریده و احتمالا مانند خیلی سوالات دیگر، قرار نیست به توضیح و پاسخی منجر شود. به این تصویر نگاه کنید:
بله! تغییری ابهام آفرین در جلد یکی از کتابهای درسی که معلوم نیست علت پدید آوردنش چه بوده است، همان گونه که معلوم نیست چرا کتاب ریاضی پایه اول مدارس پر شده از تصاویر انجام فرایض دینی، همان گونه که مشخص نشد چرا چوپان دروغگو جایش را به چوپان راستگو داد یا درس حسین فهمیده از کتابها حذف شد و برگشت و همان گونه که مشخص نیست چرا تغییرات کتابهای درسی پایانی ندارد و اینقدر سلیقهای است؟!