فیلم سینمایی «سیکاریو: روز سرباز» دنبالهای بر فیلم «سیکاریو» اثر تازه استفانو سولیما هرچند به قدرتمندی قسمت اول نیست اما توانسته روی پای خود بایستد و به عنوان یک تریلر سرگرم کننده و دارای ریتم قابل قبول، مسیر را برای ساخت قسمت سوم نیز باز گذاشته است.
به گزارش «تابناک»؛ «سیکاریو: روز سرباز / Sicario ۲: Soldado» هرچند این نسخه ادامه مستقیمی بر فیلم سال ۲۰۱۵ نیست، «سیکاریو: روز سرباز» بر داستان مامور CIA یعنی «مت گریور» (با بازی جاش برولین) و همکارش یعنی «آلخاندرو» (بنسیو دلتورو) تمرکز میکند. اگرچه این دو در برابر نقشی که «امیلی بلانت» در فیلم اول داشت، به نوعی جانبی محسوب میشدند، در این اثر به شخصیتهای اصلی فیلم تبدیل شدهاند.
«تیلور شریدن» یکی دیگر از افرادی است که از نسخه اول به این فیلم آمده و او مسئول نوشتن فیلمنامهی این اثر بوده؛ اما بسیاری دیگری از افراد پشت صحنه تغییر کرده اند. کارگردان یعنی آقای «دنیس ویلنوو» که به دلیل حضور در پروژهی «تیغ رو ۲» (Blade Runner ۲) در دسترس نبوده با کارگردان ایتالیایی یعنی «استفانو سولیما» جایگزین شده است.
وظیفه فیلمبرداری اثر به «داریوس ولسکی» محول شده است (به جای آقای «راجر دیکنز» که به خاطر فیلمبرداری «تیغ رو ۲» موفق شد تا جایزهی اسکار را ببرد. موسیقی فیلم نیز کار آقای «هیلدور گونادوتیر» است که جایگزین «یوهان یوهانسن» شده است. علیرغم تمام این تغییرات، «روز سرباز» باقی موارد و علیالخصوص کیفیتهای پوچگرایانهی نسخهی قبلی را در خود دارد.
این سومین فیلمی است که از «جاش برولین» در این تابستان میبینیم؛ هرچند بسیار کمتر از فیلمهای بزرگی که گیشه را درمینوردند مثل «انتقامجویان: جنگ ابدیت» (Avengers: Infinity War) یا «ددپول ۲» (Deadpool ۲) دیده شد، بهترین مکان برای او بود تا تواناییهای خود را به عنوان یک بازیگر سطح بالا نشان دهد. اینجا دیگر خبری از جلوههای ویژه نیست، به همین دلیل او قادر است، تمام توانایی خود به عنوان یک بازیگر را با تمام کاریزما و استعدادش به نمایش بگذارد.
او دوباره موفق شده تا چهرهای که از «گریور» در فیلم قبلی سراغ داشتیم، با همان جدیت و استقامتی که سراغ داشتیم به تصویر بکشد. «بنسیو دل تورو» در عین حال چهرهی یک قاتل مصمم را تصویر میکشد که در عین حال قلبی دارد که در مکان لازم برای خانوادهاش خواهد تپید. «آلخاندرو» زیاد پیشزمینهی داستانی ندارد اما همان یک ذرهای هم که میدانیم بسیار تکاندهنده است.
در «روز سرباز» او تبدیل به محافظ نوجوانی به نام «ایزابل» که رئیس یکی از روسای مافیاست میشود. نکتهی عجیب این که کمی شباهت بین خصیت آلخاندرو و شخصیتی که «برولین» در «ددپول ۲» بازی میکند، یعنی «کیبل» وجود دارد؛ و کلیت داستان «آلخاندرو/ایزابل» ما را به یاد زوج «هیو جکمن» و «دفنی کین» در فیلم «لوگان» (Logan) میاندازد.
«روز سرباز» بخش احساسی خود را از طریق رابطهای که بین «آلخاندرو» و «ایزابل» شکل میدهد، تقویت میکند. نمیشود گفت این اثر شبیه به رابطهای که در فیلم قبلی بین «آلخاندرو» و «کیت میسر» (با بازی امیلی بلانت) داشتیم نیست؛ پدری که فرزند خود را از دست داده و حالا رستگاری را در نجات دادن دختر فرد دیگری پیدا میکند.
غیبت «میسر» (هیچ اشارهای به هیچ صورت به او نمیشود) باعث نوعی تغییر در نگرش اثر شده است. تمرکز فیلم به «آلخاندرو» منتقل شده است که از طریق دیالوگها و رفتاری که میکند وجههی بسیار انسانی به او بخشیده شده است. اگرچه کاملاً نمیتوان او را در شاخهی «ضدقهرمان» قرار داد، او بیشتر نقش یک قهرمان کلاسیک و سنتی را به خود میگیرد.
پایه و اساس داستان این اثر بسیار پیچیده است. وزیر دفاع یعنی جیمز رایلی (با بازی «متیو مودین» که بار دیگر نقش یک دروغگو را به خوبی بازی کرده است) و مشاور اعظم او یعنی «سینتیا فوردز» (با بازی کترین کینر) تصمیم گرفته اند که بهترین راه جلوگیری از تروریسم داخلی در ایالات متحده امریکا را پیاده کنند؛ این که مرز بسیار متزلزل مکزیک/آمریکا را که مدخل اصلی ورود تروریستهاست با کنترل بیشتری مقاوم کنند.
به همین منظور، آنها تصمیم میگیرند که راه انداختن یک جنگ بین کارتلهای مواد مخدر که تونلهای جنوبی مرز ایالات متحده را در کنترل دارند، بسیار به نفعشان خواهد بود. برای تسهیل این امر، آنها «گریور» را از آفریقای شمالی فرا میخوانند تا تیمی را برای این منظور تشکیل دهد که شامل «آلخاندرو» نیز میشد.
برنامهی آنها این است که دختر یکی از روسای بزرگ کارتل یعنی «ریس» را بدزدند (رئیس این کارتل ارتباطی با قتل خانوادهی «آلخاندرو» هم دارد) و کاری کنند که این دزدی به نظر شبیه یک انتقام بین کارتل ها و رقبا به نظر برسد. البته که همه چیز طبق انتظارات پیش نمیرود، چون عوامل پلیس مکزیک هم توسط کارتلهای مواد خریداری شده اند. خیانت، آشفتگی و عواملی از این قبیل باعث میشوند تا دولت ایالات متحده هرکس و هر چیزی که در این عملیات حضور داشته است، رد کند. در بعضی لحظات حسی شبیه به فیلمهای سری «بورن» (Bourne) به شما دست میدهد.
هرچند «سیکاریو: روز سرباز» به اندازهی «سیکاریو» قدرتمند نیست، ارزش آن به عنوان یک دنباله همچنان پابرجاست. صحنههای نبرد نفسگیر هستند و تنش در این لحظات بسیار بالاست و صحنههایی که مرتبط با شخصیتپردازی کاراکترها هستند نیز به هیچ وقت احساسی و سانتیمانتال نیستند.
دیدن و قدردان این اثر بودن لزوماً نیازمند این نیست که کسی اول «سیکاریو» را دیده باشد؛ هرچند کمک خوبی برای دانستن پیشزمینهی شخصیتهای «گریور» و «آلخاندرو» است؛ «روز سرباز» روی پای خود میایستد. بخش پایانی اثر نوید یک قسمت تازه را میدهد و صد البته نویسندهی اثر هم قبلا اشاره کرده است که این اثر به عنوان یک سهگانه در نظر گرفته شده بود. با در نظر گرفتن مسیر عجیب و غریبی که روابط در این اثر طی میکنند، دیدن اینکه در نهایت تمام آنها به کجا ختم خواهند شد بسیار جذاب خواهد بود.