«تابناک» در ایام نوروز به بررسی هفت فیلم برتر سال 2015 و 2016 در قالب بخش «سکانس تابناک» میپذیرد و در نخستین قسمت از این مجموعه، «سیکاریو / Sicario» اثر تحسین شده دنيس ويلنيو مورد بررسی قرار گرفته است؛ یک اکشن جنایی که در سال 2015 نشان داد همچنان میتوان چشمانتظار خلاقیت برای خلق حس عمیق تعلیق و پیچیدگیهای مورد انتظار در قصههای چنین ژانری بود و از تکیه مطلق بر صحنههای اکشن فراتر رفت.
به گزارش «تابناک»؛ «سیکاریو / Sicario» «سیکاریو» عنوان جدیدترین فیلم دنیس ویلنوو کارگردان خوش ذوق کانادایی، اصطلاحی است که در زبان مکزیکی به قاتلین و مزدوران گفته می شود با این تفاوت که جزئیاتی هم درباره قاتلین مطرح است که باعث می شود این لقب به آنان اختصاص داده شود!
بر اساس داستان این فیلم که با بودجهای 33 میلیون دلاری و در فضای خارج از شهر ساخته شده، یک مامور سازمان اف بی آی به نام کیت میسر (اِمیلی بلانت) که برای اجرای قانون مصمم به رعایت چارچوب های اخلاقی است، به یک گروه نیروهای ویژه مرزی می پیوندد که هدفش منهدم کردن یک باند کارتل خرید و فروش مواد مخدر و رئیس تبهکارشان می باشد.
کیت پس از پیوستن به این گروه متوجه می شود که اعضای عملیات شامل مت (جاش برولین) و فرد مرموزی به نام آلخاندرو، چندان پایبند به اصول رایج اخلاقی نیستند و برای مقابله با تبهکاران مکزیکی از خشونت بارترین رفتارهای ممکن استفاده می کنند. حضور در میان این تیم امنیتی در ادامه اتفاقات مخلتفی را برای کیت به همراه می آورد و... .
«خشونت» مقوله ای است که دنیس ویلنوو، کارگردان کانادایی تبار مهارت خاصی در بررسی لایه های مختلف آن دارد. ویلنوو در ساخته های قبلی اش از جمله « زندانیان » به خوبی توانسته بود به بروز خشم و اتفاقات قبل و بعد از آن بپردازد و به خوبی جنبه های مختلف آن را مورد موشکافی قرار دهد.
ویلنوو در «زندانیان» که تحسین برانگیزترین اثر در کارنامه هنری این کارگردان نیز محسوب می شود، توانسته بود از پدری که فرزندش گم شده و خشم وجودش را احاطه کرده، هیولایی بسازد که غیرقابل کنترل و ترسناک جلوه می کرد. «سیکاریو» نیز به نوعی دنباله روی تم مورد علاقه ویلنوو در بررسی مقوله خشم می باشد که البته اینبار با خشونتی افسار گسیخته تر و در فضایی وسیع تر به تصویر کشیده شد.
پیتر برادشاو منتقد مشهور گاردین درباره این فیلم مینویسد: «سيکاريو/Sicario»، تريلر اکشن بيرحمانهای با درونمايههای موحشی از ترس و پارانويا است. کل فيلم درباره مبارزه با فرهنگ هراس از تلافی است که اول بار از خاورميانه به يک جنگ امنيتی داخلیِ بدون پايان تبديل میشود و مرتکبين آن کسانی هستند که شايد آشنایی زيادی با قوانين بازی ندارند و بالاخره جنگ به مکزيک و سرکردههای باندهای قاچاق مواد مخدر آن که به آمريکا مواد می فرستند کشيده میشود.
ويلنيو به طرز فوق العادهای از پس سکانسهای متداول اکشن برآمده و همچنين توانسته اين کار پرتنش را درون يک جو عمومی بيرحمی نهيليستی قرار دهد. در سراسر فيلم نوعی حس تهوع آور وجود دارد بر اساس اين که هر اقدامي خشونت آميزی عليه دشمن به منظور کسب اطمينان و پی بردن به آنچه درون تيم خودی رخ میدهد انجام میشود- و اين يافتهها ممکن است با کمی تاخير به دست بيايند...
فيلمنامه تيلور شريدان، بازيگر و فيلمنامه نويس، چند لحظه عالی دارد. وقتی کيت از الخاندرو میپرسد که چه اتفاقی دارد میافتد، او به آرامی جواب میدهد، «داری ازم میپرسی يه ساعت چطوری کار میکنه. کافيه نگاهت به زمان باشه.» صحنههای کاروانهای مردانه عظيم و تيراندازیها بدون شک مرهون سبک مايکل مان هستند و سکانسهای شبانه مادون قرمز دلهره آور، که به مانند يک سياره بيگانه درآمدهاند، انگار از «سی دقيقه بامداد»(Zero Dark Thirty) کاترين بيگلو وام گرفته شدهاند.
جالب اين است که چيز زيادی از خود فيلمساز مولف، ويلينيو، وجود ندارد: نظر مساعدی درباره کارهای فکری ترش مانند «ویرانشده»(Incendies) و درام انگليسی زبانش «زندانیان»(Prisoners) نداشتم، گرچه از فيلم کابوس وار «دشمن»(Enemy) لذت بردم. در «سيکاريو»، او تنها کنترل يک فيلم هاليوودی را به دست گرفته و سعی کرده آن را با فراست بالای خود بدون هرگونه روشنفکری خودفروشانه- که همه میدانند خريداری ندارد- مديريت کند. اين فيلم به عنوان يک تريلر اکشن، [خوب] در آمده است.
سکانسهایی از این فیلم را در نخستین «سکانس تابناک» میبینید: