بین الملل تابناک: حمله روسیه به اوکراین را باید تحولی مهم در نظام بین الملل تلقی کرد که بی شک تاثیرات عمده ای بر مناطق مختلف جهان و سیاست خارجی بیشتر کشورها به دنبال خواهد داشت. در واقع، طبق ارزیابی ناظران و تحلیلگران سیاست بین الملل، این بحران به مناطق و حوزه های تصمیمگیری سیاست خارجی کشورها سر ریز خواهد شد.
در این میان، ایران نیز از جمله کشورهایی است که بدون شک سیاست خارجی اش برگرفته از این بحران خواهد بود. در واقع، با توجه به حضور ایران در متن تحولات و رویدادهای خاورمیانه، حضور در محیط همسایگی و پیرامونی روسیه، موقعیت ژئوپلیتیک خاص، بحران هسته ای و جایگاه ویژه در حوزه انرژی، تاثیرات این بحران بر سیاست خارجی ایران قطعی و اجتناب ناپذیر است.
بنابراین پرسش مهم این است که بحران اوکراین چه تاثیراتی بر سیاست خارجی ایران خواهد گذاشت؟ پیامدهای آن برای تهران چیست؟ آیا ایران باید در جهت گیری ها و راهبردهای سیاست خارجی خود تغییر ایجاد کند؟
این ها پرسش هایی است که تابناک در گفتگو با «عبدالرسول دیوسالار» استاد دانشگاه میلان و مدیر طرح امنیت منطقهای دانشگاه اتحادیه اروپا بدان ها پرداخته است.
تابناک: جنگ اوکراین چه اثراتی بر سیاست خارجی ایران خواهد گذاشت؟
عبدالرسول دیوسالار: در خصوص ایران، همانطور که طی روزهای گذشته شاهد بودیم جنگ اوکراین تاکنون تاثیر مستقیمی بر برجام گذاشته است؛ اما باید در نظر داشت که تاثیرات این مساله بر تمامیت سیاست خارجی ایران فراتر از برجام است. جنگ اوکراین فشار جدیدی بر ساختار امنیت بین الملل است که هر دو طرف غربی و شرقی را واداشته تا از ظرفیت های دیپلماتیک شان برای شکل دادن به تصمیمات بازیگران مهم منطقه ای همچون ایران مطابق با منافعشان استفاده کنند.
مثلا در مساله برجام، روسیه در سالهای اخیر و حتی پیش از بحران اوکراین، همکاری اش در برجام را به عنوان یکی از بسترهای اصلی تماس کاری با اروپا و آمریکا و ایجاد وابستگی متقابل تفسیر می کرد. تلاش دستگاه سیاست خارجی روسیه برای بهره برداری از این ظرفیت در مقطع کنونی و به نفع بحران اوکراین، امر عجیب یا غیرمنتظره ای نیست. برجام هم به عنوان ابزار فشار هسته ای بر غرب و هم در صورت تاخیر ورود ایران به بازار انرژی به عنوان فشار در حوزه انرژی برای روس ها کارکرد جدیدی یافته است؛ بنابراین نباید این واقعیت را منکر شد که روسیه تلاش می کند روند مذاکرات و تصمیمات ایران را در مسیر منافع جدید خود شکل دهد. این کار هم از مسیر نفوذ عناصر مرتبط در داخل ایران و هم از مسیرهای متعارف دیپلماتیک پیگیری می شود.
از طرف دیگر، روسیه به دنبال یک بلوک سازی جدید با کشورهای دوست خود و کشورهایی است که آنها را در زمره همکاران امنیتیاش میبینند. هرچند صحبت از بلوک بندی نظام جهانی همچون دوران جنگ سرد زود است، تمایل روسیه به مقابله با غرب در قالب گروهی از کشورهای همسو با او که مایل به ایستادگی در برابر غرب هستند، دور از ذهن نیست. رویکرد روسیه به چین و یا سودان را باید از این زاویه دید. به بیان دیگر، بحران اوکراین اتحادهای امنیتی در سطح خاورمیانه را متاثر کرده است. این وضعیت را می توان در نوعی بلاتکلیفی کشورهای عربی در تنظیم تعاملشان با آمریکا و روسیه یا چین دید.
در خصوص ایران، روایت روس ها در فضای عمومی تلاش می کند تا یک منطق اخلاقی از سیاست روسی را به مخاطب بقبولاند. آنها با این منطق وارد بحث می شوند که مسکو در دوره تحریم های حداکثری آمریکا در ایران ماند و سرمایه گذاری هایش در حوزه نفت و گاز و اتمی را ادامه داد. لذا مسکو تهران را تنها نگذاشت و حتی همکاری های امنیتی را تقویت هم کرد؛ از جمله در سوریه یا در قالب مانور نظامی مشترک در خلیج فارس؛ بنابراین روسیه به ایران وفادار ماند و لذا اکنون نوبت ایران است که در کنار روسیه بماند. در حالی که روایت روسیه در این قالب بسته بندی می شود، طرف غربی به شکل دیگری روایتش را عرضه می کند. فرصت طلبی سیاسی در طرف غربی با دادن امتیازهای اقتصادی همراه است تا ایران را به سوی همکاری تشویق کند.
مهمترین نکته اینجاست که برخورد این دو نیروی متضاد و فشار آنها برای یارگیری در سطح بین المللی مخاطرات جدی برای ایران به همراه دارد و احتمالا یکی از مهم ترین نقاط عطف سیاست خارجی ایران پس از انقلاب را شکل خواهد داد. به نظر وضعیت کنونی دوره ای از سراریز شدن تهدیدات جدید علیه ایران است و نه فرصت های طلایی.
تابناک: بهترین استراتژی ایران در چنین موقعیتی چه می تواند باشد؟ در واقع، موضع مناسب سیاست خارجی ایران در فضای رقابت میان قدرت های بزرگ چیست؟
عبدالرسول دیوسالار: به اعتقاد من قرار گرفتن در هر کدام از این دو بلوک در وضعیت کنونی مخاطره آمیز است. حفظ موازنه میان شرق و غرب می تواند ایران را در یک وضعیت بیطرفی میان رقابتهای بزرگ قرار داده و مخاطرات ناشی از گسترش تنش در عرصه بین المللی را کاهش دهد. بازبینی در سیاست نگاه به شرق از این منظر مهم است. چنین سیاستی نباید به منزله قرار گرفتن ایران و ارجحیت آشکار همکاری با یکی از نیروهای رقیب تعبیر شود. در واقع اکنون پرسش این است که چطور ایران میتواند با کمترین هزینه سیاست بیطرفی فعال خودش را حفظ کند، بدون اینکه به همکاریهای امنیتی خودش با روسیه پشت پا بزدند و یا از منافع همکاری اقتصادی با غرب و نظام جهانی باز بماند. ایران باید نوعی ابهام استراتژیک را دنبال کند تا فرصت بیشترین امتیازگیری را از طرفین رقابت به دست آورد. به نظر می رسد، دستیابی به هر یک از این اهداف به مراتب پیچیدهتر از پیش شده است.
به نظر فوری ترین راهکار حفظ سیاست متوازن ایران، کاستن از دیپلماسی واسطه ای است. مثلا ایران در مذاکرات برجام برای حل و فصل اختلافات تحریمی خود با آمریکا، نیازمند واسطه های اروپایی یا روس یا اکنون قطری است. همچون یک معامله ساده اقتصادی واسطه ها به دنبال کسب اعتبار و یا حتی سود از واسطه گری شان هستند. در واقع بسترهای دیپلماتیک هم در زمره منابع کشورها به شمار می روند و دولت ها حاضر نیستند آنها را مجانی برای دیگران هزینه کنند. بنابراین ایران با استفاده از این واسطه ها به طور اتوماتیک منافع اعتباری آنها را در این فرایند باید تامین کند و همین امکان موازنه گری را سخت می کند. مهمتر اینکه ما با بروکسل و مسکو مستقیم گفتوگو می کنیم، در حالی که با واشنگتن فاقد امکان گفتوگو هستیم و مجددا مسکو و یا بروکسل را واسطه انتقال پیام قرار می دهیم که سبب برهم خوردن موازنه و ایجاد وابستگی ساختاری می شود. ایران علاوه بر متناسب سازی استراتژی سیاست خارجی اش با وضعیت جدید اکنون نیازمند بازبینی ابزارهای دیپلماتیک خود و تنظیم آنها با وضعیت حساس کنونی هم است. به بیان دیگر ابزارهای پیش از بحران اوکراین لزوما برای وضعیت فعلی کارآمد نیستند.