به فاصله چند روز از انتشار خبر مرگ دومین توله یوز ایرانی متولد شده در توران، هنوز بر ابعاد فاجعه بار این ماجرا افزوده و نکاتی منتشر میشود که جای تاسف بسیار دارد!
به گزارش «تابناک»؛ سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان، که با انتشار خبر مسرت بخش سه توله یوز در پروژه تکثیر یوز ایرانی، خود را آماده جشن انتخاب نام برای سه قلوهای «ایران» میکرد و حتی وعده داده بود که به سرعت بازدید میدانی خبرنگاران از سایت تکثیر و دریافت گزارشهای دست اول از این رویداد را فراهم میآورد، با خبر مرگ یکی از توله یوزها و بعد، اشتباه شگفت آور در تشخیص جنسیت یوزهای تازه متولد شده، خیلی سریع سیاست سکوت را پیشه کرد تا شاید با افتادن آب از آسیاب ها، از زیر بار انتقاداتی که شکل گرفته بود، فرار کند.
روندی ادامه دار که وقتی خبر رسید حال دو توله یوز باقی مانده هم وخیم است و به دلیل تغذیه نامناسب، رو به مرگ هستند و میبایست به تهران منتقل شوند تا تحت مراقبتهای ویژه قرار گیرند، ادامه داشت؛ اما این پایان راه نبود و با مرگ یکی دیگر از توله یوزهایی که خبر ولادتشان، بسیاری از ایرانیان و حتی دوست داران حیات وحش در برخی کشورها را خرسند کرده بود، فاجعه تکمیلتر از قبل شد.
فرجام تلخی که به نظر میرسید به زودی تلختر هم خواهد شد، چون وضعیت تنها توله یوز باقی مانده هم وخیم گزارش میشد و افزون بر آن، برخی کارشناسان حیات وحش تاکید داشتند که معلوم نیست در فرایند سزارین کردن یوز مادر، ایران، چه آسیبهایی متوجه این گونه ارزشمند شده و آیا قدرت زادآوری اش را از دست داده یا خیر و حتی آیا سلامت حیوان در خطر قرار نگرفته و احتمال مرگش بر اثر عفونت محل جراحی وجود دارد یا خیر؟!
ابهامات فراوانی که در سایه بالا گرفتن انتقادها از سازمان حفاظت محیط زیست، مدیران این سازمان را وادار به برگزاری نشستی خبری کرد و برای این منظور، ترجیح داد به جای نشست خبری با حضور رئیس سازمان و معاون رئیس جمهور، دامپزشک معتمد سازمان و یکی از معاونان سازمان را دعوت کند و تن به نشست خبری دهد که علاقهای به برگزاری اش نداشت!
این مهم زمانی مشخص شد که خبرنگاران با حضور در سالن همایشهای سازمان حفاظت محیط زیست، پی بردند که نشست خبری به شکلی عجیب تدارک دیده شده و تنها نیم ساعت فرصت دارند که از دامپزشک سوال بپرسند و همینقدر هم به طرح سوال از معاون محیط زیست طبیعی سازمان اختصاص یافته که پیشتر با قرار گرفتن در جایگاه منتقد، از دولت قبل تا تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان و قصور فراوان دست اندرکاران پروژه را عامل شکل گیری این فاجعه خوانده است!
تصمیمی تعجب برانگیز که البته بعد از اعتراض حاضران در نشست خبری، تا حدودی تغییر کرد و مشخص ساخت که سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان حتی علاقمند به بیان شفاف مشکلات و پاسخ دادن به سوالات خبرنگاران و مردم نیست؛ سوالاتی که با طرح برخی از آنها، ابعاد فاجعه بار تازهای از ماجرا مشخص شد که از جمله آنها، فقدان دستکش استریل در سایت تکثیر یوز ایرانی است!
این را بهرنگ اکرامی، دامپزشکی گفت که یوز مادر به تشخیص و توسط وی سزارین شده و بعد، عکسی از او منتشر گردید که نشان میداد یکی از توله یوزها را بدون دستکش در دست گرفته و رو به دوربین گرفته تا در قاب تاریخ ثبت شود. لمسی که اعتراض بسیاری از جمله متخصصان را در پی داشت چراکه تاکید داشتند لمس تولهها بدون دستکش موجب میشود که حیوان بوی انسان بگیرد و مادر از پذیرش آن سر باز بزند. نکتهای کلیدی و حتی پیش پا افتاده که رعایت نشدنش در چنین سطحی، باور پذیر به نظر نمیرسید.
ماجرایی که اکرامی در پاسخ به آن یادآور شد که ۴۸ ساعت بعد از ولادت توله یوزها این کار را کرده است و آن موقع، مشخص شده بود که یوز مادر تولهها را نمیپذیرد و حاضر به شیر دادن به آنها نیست. امتناعی که موجب شد تغذیه یوزها با شیر خشک در دستور کار قرار بگیرد و در نهایت به مرگ دو توله یوز و وخامت شدید حال سومین توله منجر شد. فرجام تلخی که احتمالا با پذیرش تولهها توسط «ایران» و تغذیه آنها با شیر مادر، رقم نمیخورد.
اما چرا دامپزشک چنین اقدام سوال برانگیزی انجام داد و بدون دستکش، تولهها را لمس کرد؟ این سوالی است که اکرامی در پاسخ به آن گفت: یک اصل که در کار ما وجود دارد این است که دست استریل بهتر از دستکش غیر استریل است. بله! من توله را بدون دستکش لمس کردم، اما ۴۸ ساعت بعد از سزارین و در شرایطی که تولهها آغوز را دریافت کرده بودند و دستم را هم استریل کرده بودم!
اما مگر دستکش استریل در سایت تکثیر یوز وجود نداشت که دامپزشک مجبور به لمس یوز با دست شده؟ پاسخ اکرامی به این سوال به شدت تامل برانگیز است، چون به تاکید وی، در مجموعهای که قرار است یوز ایرانی تکثیر و ذخیره ژنتیکی آن تا حدی حفظ شده و به نجات این گونه منحصر به فرد از انقراض منجر شود، تنها دستکشهای لاتکس معمولی موجود بوده و دستکش استریل وجود نداشته است!
وضعیت غیرقابل باور پروژهای که سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان به فکر نام گذاری نتیجه هایش، سه توله یوز، با انجام فراخوان سراسری از همه مردم ایران بود، اما در تامین حداقل ملزومات این کار نیز عاجز ماند. حداقلهایی فراتر از دستکش استریل، تا جایی که اکرامی تاکید دارد دلیل تغییر کارشناس تغذیه یوزها با شیرخشک، ناآشنایی وی با شیوه شیر دادن به توله یوزها بوده است، هرچند اصرار دارد که این نابلدی، عامل مرگ توله یوز اول نبوده است و متذکر میشود که فرد دیگری جایگزین تیمارگر اول یوزها شد تا ریسک کمتر شود!
اتفاقی که قرار است در هفته آینده و با ورود کارشناس خارجی به کشورمان برای سونوگرافی ایران، یوز مادر، و بررسی وضعیت این حیوان بعد از سزارین و پاسخ به این سوال که آیا ایران توانایی بارداری دوباره دارد یا خیر، تکرار شود، در حالی که پیشتر اعلام شده بود که این سونوگرافی توسط افراد سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان رقم خواهد خورد و هنوز کسی نمیداند که آیا انجام شده و نتیجه نامطلوبی داشته که به دعوت از کارشناس خارجی منجر شده یا تغییر رویه در دستور کار ایشان قرار گرفته و قرار است نوش دارو بعد از مرگ سهراب از راه برسد تا فاجعه تکمیلتر از اینی که هست، نشود؟!