به گزارش تابناک به نقل از همشهری آنلاین، ذبیح الله زرندی در سال ۱۳۱۰ شمسی در یک خانواده کشاورز در روستای بیلقان کرج متولد شد، تحصیلات را به ترتیب در مکتب خانه میرزاعلی لطفی کرج، دبستان جنیدی، دبیرستان کشاورزی دانشکده کشاورزی کرج، دانش سرای عالی کشاورزی ساری سپری کرد.
وی به عنوان کارشناس در اداره آموزش روستایی شهرستان ورامین، مدیر مدرسه کشاورزی مامازن ورامین، مدیر مدرسه کشاورزی گرمسار، دبیر دبیرستان دخترانه گرمسار، مدیر مدرسه کشاورزی عارف کرج به مردم خدمت کرد، سپس با رفتن به کشور آلمان مدت دوسال آموزشهای لازم را در زمینه چغندرقند فرا گرفت و به کشور بازگشت.
زنده یاد زرندی در زمینه فرهنگی هنری گامهای بزرگی برداشت تا آنجا که با موسسه تورین ایتالیا به مدت دوسال درخصوص کار فیلمسازی به فعالیت پرداخت.
بخشی از فعالیت این استاد در صدا وسیما در زمینه های سردبیری، مجری گری و نویسندگی در برنامههای فرهنک مردم، آواها ونواها، گلگشت، سپیدار، سنتها و سیرتها، زنگ تفریح، آداب و سنن، عصر جمعه با رادیو، از جمعه تا جمعه، گشت وگذار، دگه دوجه و شبی از شبها بود.
وی در سالهای ۸۱، ۸۲، ۸۳ و ۸۴ به خاطر ایفای نقش در تهیه برنامه های فرهنگی و هنری، جوایز ارزنده جشنواره های مختلف صدا وسیمای جمهوری اسلامی را به خود اختصاص داد.
برنامههایی همچون آداب و سنن، زنگ تفریح، کلاس کرجی گپ بزنیم، گشت و گذار، شبی از شبها، دگه دوجه، چماچم، نقلک، شال اوزانک، قوشه، پرچین، خوان برکت، بگوتم بگوت، در کوچههای محرم و چندین برنامه دیگر را تاکنون از آنتن رادیو البرز از وی شنیده ایم.
این برنامهها ضمن ارتباط با مردم کرج و استان البرز در تمامی جشنواره های معاونت صدا و جشنواره های بین المللی صدا و جشنواره شادیانه های مردم و امثال آن موفق به کسب جوایز در بخشهای گوناگون شده است.
مردی آگاه و مطلع به فرهنگ البرز و کرج
زنده یاد زرندی سوای کسوت گویندگی در رادیو برفرهنگ کرج و البرز بسیار مسلط بود. وی چندی پیش در گفت و گو با خبرنگار همشهری از فرهنگ البرز و کرج سخن گفته بود که در ادامه بخشهایی از آن را میخوانید.
ذبیحالله زرندی گفته بود: کرج همین چند خیابانی نیست که از پنجره خانه هایمان می بینیم. کرج در میان درههای پرپیچوخم البرز و در اطراف جاده چالوس قرار دارد. کرج از تونل کندوان شروع می شود و تا روستای مراد تپه در غرب اشتهارد ادامه دارد. این شهرستان از شمال به مازندران، از جنوب به شهریار و استان مرکزی، از غرب به ساوجبلاغ و الموت قزوین و از شرق به تهران می رسد؛ پس جمعیت کرج با این جغرافیا بالاست و تعداد مهاجران آن نسبت به استان های دیگر بیشتر است.
زرندی با بیان اینکه البرز آب و هوای متنوعی دارد افزود: با توجه به وسعت و تنوع اقلیمی این استان، کرج جزو مهاجرپذیر ترین شهرهای ایران است. مسئولان باید شرایطی را فراهم کنند تا مهاجران بدون حساب و کتاب وارد استان نشوند. باید حد و مرزها مهاجرپذیری مشخص شود تا روستاهای کرج با ساخت و سازهای بی رویه از بین نروند. وقتی مهاجر وارد استان می شود باید دید که آیا امکانات استان می تواند هم جوابگوی بومیان باشد و هم مهاجران؟
گوینده برنامه های محلی با گویش کرجی در رادیو البرز افزوده بود: چرا هر وقت می خواهیم از دروازه تمدن رد شویم گمان میکنیم که باید روستاها را از بین ببریم؟ تمدن به معنی گرفتن بیل از کشاورز نیست. تمدن به معنی ساختن ویلا در روستاها نیست؛ وقتی این اتفاق می افتد روستاییان با فروختن زمین های خود بیکار می شوند و به شهرها مهاجرت می کنند. بسیاری از روستاییان کرجی که تخصص آنها زنبورداری و پرورش گل بود مجبور به ترک روستاهایشان شدند و در شهرها به کارهایی روآوردند که تخصص آنها نبود.
فعالیت رادیو البرز
زرندی به فعالیت های رادیو البرز اشاره کرده و گفته بود: ما در رادیو البرز از روستاییان دعوت میکنیم تا درباره فرهنگ روستای خود صحبت کنند و به این ترتیب قفل سکوت و اسارت فرهنگ البرز می شکند. گزارشگرمان را هم به روستاها می فرستیم تا از آنها گزارش تهیه کند و به زبان محلی هم اجرا می کنیم تا کمکی به حفظ فرهنگ بومی خود کرده باشیم.
آیین عروسی در واریان
این گوینده رادیو در بخش دیگری از سخنانش به آیین عروسی در روستای واریان اشاره و اظهار کرده بود: روستای واریان از روستاهای مسیر کرج به چالوس در استان البرزاست. روستایی که در سرما و گرما بار سد امیر کبیر را به دوش می کشد. این روستا مردمی دارد که پایبند به رسم هایشان هستند. یکی از این رسم ها که هنوز مثل گذشته در این روستا انجام می شود، عروسی است. مردم روستا معتقدند که عروس با لباس سفید به خانه بخت می رود و با کفن بر می گردد که این پیوند زناشویی مستحکم واقعا دراین روستا وجود دارد، زیرا دختر و پسری که با هم زندگی را شروع می کنند از قبل همدیگر و خانواده هایشان را کامل می شناسند و از روی هوس همدیگر را انتخاب نمی کنند.
زرندی بیان کرده : اگر پسری از دختری در روستا خوشش بیاید مادرش را محرمانه به خانه دختر می فرستد و چنانچه نظر خانواده دختر مساعد باشد مراسم «نشان کُردن» را انجام می دهند. در این مراسم خانواده پسر برای دختر انگشتر می برند. بعد از این مراسم «بله بُران» است. تا زمانی که شرایط فراهم نشود دختر و پسر نامزد می مانند. در این فاصله اگر عید شود هر ۲ خانواده برای هم عیدانه می برند. آنها سینی های بزرگی به نام مجمعه دارند که در آن کله قند، شیرینی و لباس قرار می دهند و روی آن را با یک توری می پوشانند و هدایا را ۲ خانواده از این طریق به هم تقدیم می کنند.
وی به مراسم «هَرزان وَرزان» اشاره و اظهار کرده بود: در این مراسم مهمانان بدون دعوت می آیند و هر کس چیزی به عروس و داماد اهدا می کند. در «حنابندان» هم مهمانان به صرف شام دعوت می شوند و با ساز و دهل جشن می گیرند. ظهر روز عروسی هم مراسم «پول انگنان» انجام می شود که در این مراسم همه اهالی برای کمک به عروس و داماد وجبران هزینههای عروسی آنها متناسب با توانی که دارند کمک میکنند. هنگامی هم که میخواهند عروس را به خانه بخت ببرند با ساز و دهل با حضور بزرگان روستا گرد هم جمع میشوند و با اهدای پول، مقداری گندم یا برنج و با پیشکش گوسفند، عروس و داماد را برای شروع زندگی کمک میکنند. هنگامی که افراد هدیه خود را پیشکش عروس و داماد میکنند؛ سایرین نیز با گفتن جمله «خانهات آبادان» از او تشکر و قدردانی میکنند.
وی گفته بود: غروب روز عروسی هم عروس سوار بر اسب با ساقدوش هایش و داماد هم سوار بر اسب با ساقدوش هایش به سمت هم حرکت می کنند؛ زمانی که به هم می رسند مراسم «سیب الکدان» انجام می شود به این صورت که داماد ۳ سیب را به سمت عروس پرت می کند. در نهایت هم مراسم «کندازر» انجام می شود؛ به این معنی که زمانی که عروس وارد خانه داماد می شود پدر داماد به عروس هدیه میدهد.