با وجود برخی تمهیدات طراحی شده در راستای جذب مخاطب برای تولیدات تازه تلویزیون، این حربهها حاصلی نداشته، به گونهای که سریالی پس از بارها بازپخش از همه سریالهای این روزهای تلویزیون پربینندهتر شده و برنامه حیات وحش تنه به تنه تولیدات پرهزینه تلویزیون میزند؛ اما چرا وضعیت به سمتی رفته که حتی این حربهها برای جذب مخاطب جواب نداده و بازپخشیها وضعیت بهتری در جذب مخاطب دارند؟
به گزارش «تابناک»؛ همزمان با پخش سریال گرانقیمت «مستوران»، شاهد اقدام تازهای برای جذب مخاطب بودیم و آن هم نصب بیلبوردهای شهری بود. این اتفاق بسیار عجیب بود، چرا که عملاً کوشش برای جذب مخاطب آن هم برای فراگیرترین رسانه کشور بود. این در حالی است که در گذشته تاکید میشد، زمان پخش برفک تلویزیون نیز تعداد مخاطبان رسانه ملی بیش از دیگر رسانههاست. با این حال اکنون برنامهسازان و متولیان به سادگی از ریزش مخاطبان صداوسیما میگویند و چنین حربهای نیز موید این تغییر وضعیت است.
تولیدات کنونی تلویزیون به حدی در جذب مخاطب شکست خورده که از میان سریالهای تکراری، سریال «ستایش ۳» از شبکه فرعی آی فیلم با ۲۶.۳ درصد مخاطب، پربینندهترین سریال تکراری بوده و در مقابل سریال «مستوران» از شبکه یک با ۱۵.۴ درصد مخاطب عنوان پربینندهترین سریال تازه را به دست آورد. در واقع پربینندهترین سریال تازه تولید شده تلویزیون حتی به ضرب بیلبورد شهری و تبلیغات پر زرق و برق، ۱۱ درصد کمتر از سریال بازپخشی مخاطب جذب کرده است!
در دیگر تولیدات نیز برنامه عصر جدید با ۴۴.۴ درصد مخاطب و برنامه خندوانه از شبکه نسیم با ۳۹.۲ درصد مخاطب و مسابقه دورهمی از شبکه نسیم با ۲۸.۸ درصد مجموعاً پربینندهترین برنامهها بودند، اما جالب اینکه برنامه «حیات وحش» از شبکه مستند با ۲۵.۷ درصد مخاطب هم در این جمع قرار دارد و البته با کسب رضایت ۹۱.۹ درصدی، بالاترین میزان رضایت را در میان آثار پخش شده در صداوسیما داشته است. در واقع بر اساس آمار رسمی صداوسیما، جمعیتی که برنامه حیات وحش را ترجیح دادهاند، نزدیک به جمعیتی هستند که برنامه دورهمی مهران مدیری را تماشا کردهاند و از قضا رضایت بیشتری از حیات وحش داشتهاند!
بیشک غیرمنصفانه است که عامل این وضع را صرفاً تولیدات بیکیفیت و فاقد جذابیتِ کافی تلویزیون قلمداد کرد و بیشک عوامل دیگری نظیر تولیدات نسبتاً باکیفیت پلتفرمهای آنلاین داخلی و خارجی، گسترش دسترسی به محصولات سینمایی روز دنیا، محتوای شبکههای اجتماعی و مجموعه سرگرمیهای نوظهور در زمین زدن تلویزیون نقش اساسی داشته است.
با این حال نباید فراموش کرد در دیگر کشورها که تعداد بسترهای سرگرمی از ایران نیز بیشتر است، تلویزیونها همچنان پرمخاطب هستند و مشخصاً اکنون در آمریکا فاکس با ۸۷ میلیون مشترک و سی ان ان با ۷۸ میلیون مشترک موقعیتشان را حفظ کنند؛ بنابراین متولیان نمیتوانند سلب مسئولیت کنند و همه چیز را به گردن شکل گیری بسترها یا تغییر ذائقه انداخت. تلویزیون مکلف است محتوایش را به شکلی گسترش دهد و متناسب با ذائقه مخاطب روزآمد و جذاب نگه دارد که در این عصر همچنان مخاطب میان گزینههای مخاطب، تلویزیون را انتخاب کند و دست روی دکمه کنترل نبرد. اینکه برنامه تامینیِ حیات وحش توانسته این تعداد مخاطب و این میزان رضایت را جذب کند، به خوبی نشان میدهد کیفیت تولیدات حرف اول را میزند.
باید پذیرفت طیف وسیعی از برنامهسازانی که در چند سال اخیر به کار گرفته شدهاند، در تولید شکست خوردهاند و باید دقت کرد نیروسازی نباید به قیمت از دست رفتن ظرفیت تلویزیون تمام شود؛ آن هم در این دوران که چندین شبکه ماهواره برای ربودن تک تک مخاطبان تلویزیون برنامه دارند؛ بنابراین؛ به نظر میرسد متولیان باید به جای گروهی از تهیه کنندگان و کارگردانهای تلویزیون که حجم بالایی از تولیدات بیکیفیت را در چند سال اخیر ساختهاند، سراغ چهرههای باسابقه بروند که اعتباری برای از دست دادن، دارند و چهرههای خام و کمبنیهای نیستند که به رسانه ملی به چشم فرصتی برای کسب تجربه و سود نگاه نمیکنند.