به گزارش «تابناک»، بخشهایی از سخنان دکتر کیانوش جهانپور_سخنگوی سابق وزارت بهداشت در گفتوگو با ایسنا را میخوانید:
-آن اوایل با توجه به وضعیت دنیا و اینکه هنوز حتی پروب اختصاصی PCR وجود نداشت، پروتکلی توسط انستیتو پاستور بر اساس تستهای موجود خانواده کروناویروس تدوین شد. بعدا که تست کووید۱۹ به شکل اختصاصی در دنیا تهیه شد، بازهم حوزههای مختلف برای اخذ تست مامور شدند. طبعا از زمانی که فراتر از مرزهای چین اعلام شد بیماری کرونا مشاهده شده است، هرکس در این دنیا سرفه و عطسه میکرد بخصوص اگر چهرهای شبیه افراد جنوب شرقی آسیا داشت، خیلیها میگفتند مشکوک به کرونا است و همان زمان خیلی از این افراد بستری و قرنطینه میشدند. این افراد را با ابزارهای تشخیصی دیگر مانند تست غیر اختصاصی کرونا و سایر کروناویروسهای مشابه تا زمانی که تست اصلی تهیه شد، رصد میکردیم.
-با توجه به محدودیتها و از جمله تحریمها اولین محموله کیت تشخیصی کرونا به صورت چمدان شخصی بار همراه مسافر توسط یکی از مشاوران وزیر بهداشت به ایران رسید. همزمان از این تستها استفاده میشد تا موارد مشکوک بیماری که بستری و قرنطینه میشدند به شکل دقیق بررسی شوند و البته هیچ کدام از این موارد تا ۲۹ بهمن ماه ۹۸ تست PCR مثبت نداشتند. در واقع از دو ماه پیش از اعلام اولین مورد مبتلا به کرونا در ایران، دقیقا از ابتدای دیماه، برنامهریزی، تمهیدات و اقدامات وزارت بهداشت آغاز شده بود در حالی که تا پایان بهمن ماه ۱۳۹۸ تمام موارد مشکوک به کرونا تست منفی داشتند.
-سرانجام گزارشی از قم و با اندک فاصله از گیلان رسید که مراجعات سندرم تنفسی منجر به بستری مشاهده شده است. این زمان بود که معاون درمان وقت وزارت بهداشت، رئیس وقت سازمان اورژانس کشور و رئیس مرکز مدیریت بیماریهای وقت وزارت بهداشت به استان قم رفتند و برآوردشان این بود که موارد علامتدار در این استان بر اساس علائم بالینی و شواهد رادیوگرافیک، مشکوک به کووید۱۹ هستند. بر این اساس از افراد مشکوک تست گرفته شد و در نهایت صبح روز ۳۰ بهمنماه ۱۳۹۸ خانم دکتر طلعت مختاری آزاد که مسئول یکی از دو آزمایشگاهی بود که اوایل کرونا تست آن را انجام میدادند، با دکتر نمکی_وزیر وقت بهداشت تماس گرفتند و اعلام کردند که تست اولیه دو نفر مثبت شده است.
-طبعا با توجه به اینکه اولین تجربه تست مثبت این بیماری بود، وزیر وقت بهداشت تنها به یکبار بررسی تست اکتفا نکردند و درخواست بررسی دوباره شد که ساعتی بعد مشخص شد پاسخ تستها مجددا مثبت است و تقریبا از زمان مثبت شدن پاسخ تا اعلام رسمی شیوع بیماری در کشور حتی یک ساعت هم وقفه نیفتاد. هیچ محاسبهای درکار نبود زیرا شغل ما لحاظ مناسبات سیاسی نبود. قبل از ظهر نتیجه تست کرونا قطعی شد و فکر میکنم راس ساعت ۱۳:۳۸ دقیقه سایت خود ایسنا خبر شناسایی بیماری در ایران را منتشر کرده است. برخی میگفتند که مشاهده و قطعیت بیماری از سوی بستگان همان بیماران عزیز در قم اطلاع رسانی شده است که چنین نیست. ما حتی در لحظه اعلام مثبت شدن نتیجه تست آن دو بیمار فقید دقیقا نمیدانستیم که آنها متاسفانه جان خود را از دست دادهاند و بعد از ظهر متوجه شدیم آن دو بیمار هموطن عزیز پیش از قطعی شدن آزمایش فوت کردهاند. روز بعد از روی نمونههای ارسالی از شهر رشت موارد مثبت دیگر هم شناسایی شدند و به نوعی یک همزمانی بروز و مشاهده بیماری بین رشت و قم اتفاق افتاد. پس از آن بلافاصله در ایران هر روز در ساعت مشخصی گزارش روزانه آمار بیکم و کاست ارایه شد.
-هیچ دستور کاری از بیرون از وزارت بهداشت برای تاخیر در اعلام شناسایی موارد کرونا در ایران وجود نداشت و حتی به فرض محال که چنین باشد، وزارت بهداشت در این زمینه توصیهپذیر نبود، دقیقا قبل از انتخابات مجلس شورای اسلامی متوجه شدیم شیوع بیماری در کشور وجود دارد. البته همان زمان هم با برخی تحلیلها و بلکه تعبیرها مواجه شدیم که مدعی بودند شیوع بیماری را دیر گزارش کردهاند. تحلیلهایی که میگفتند به دلیل مراسم ۲۲ بهمن یا انتخابات و ... شیوع بیماری را دیر اعلام کردیم و این درحالی بود که هر روز ممکن است یک مناسبت خاص وجود داشته باشد؛ بنابراین چنین نگاه و تحلیلی درست نیست. برخی بدبینانه است و البته برخی بدون تعارف مغرضانه. اگر قرار بود ملاحظاتی در زمان اعلام شیوع بیماری وجود داشته باشد، باید برای انتخابات مجلس شورای اسلامی صبر میکردیم اما، به هیچ عنوان هیچ ملاحظاتی در وزارت بهداشت در این خصوص وجود نداشت.
-منشاء ورود بیماری به ایران مثل هرجای دیگر دنیا است و هیچ کشوری نه توانست و نه میتوانست و نه میتواند در مقابل چنین ویروسی دیوار آهنین ایجاد کند، آنهم در دنیای امروز و با توجه به شکل و نوع مراودات و ارتباطات، به نظر میرسد در استان گیلان و قم دو مسیر ورود و انتقال جداگانه وجود داشته است؛ اما نوعی همزمانی نسبی در زمان بروز تظاهرات موارد اولیه بیماری رخ داد و از آنجا عملا ویروس و بیماری به سایر نقاط کشور هم منتقل شد. ما با یک بیماری ویروسی مواجه شدیم که از زمان ابتلا تا بروز علائم فاصله وجود داشت و بر اساس اطلاعات به دست آمده حتی همان روز اول شناسایی قطعی بیماری میتوانستیم بگوییم کرونا حتی تا قشم هم رسیده بود؛ در حالی که برخی فکر میکردند همان روز ۳۰ بهمن ۹۸ ویروس وارد قم یا گیلان شده است و میگفتند اگر این دو شهر قم و رشت را قرنطینه میکردیم سایر شهرها آلوده نمیشدند؛ درحالی که اگر امروز شیوع یک بیماری را اعلام کنید یعنی ۷ تا ۱۴ روز قبل دوره کمون بیماری طی شده است و این یک فاصله زمانی است که حتی اگر این افراد اولین نفرات مبتلا به بیماری میبودند که بیماری را از شخص دیگری در کشور نگرفته بودند، حداقل باید زمان ورود بیماری به کشور به ۳ تا ۴ هفته قبل از زمان اعلام رسمی برسد.
-لازم نیست کسی کشف کند که ویروس اوایل بهمن وارد ایران شده بود زیرا این امر بدیهی است. قطعا ما هم معتقد هستیم بر اساس شناسایی قطعی و اطلاعات و مستندات امروز، به نظر میرسد اواخر دی یا اوایل بهمن، کرونا وارد ایران شده است. اینکه میبینید ناگهان بعد از اعلام شیوع ویروس، موارد مثبت به یکباره گزارش میشود به این علت است که این بیماری دوره کمون خود را طی کرده بود و به لحاظ جغرافیایی سایر شهرها نظیر کاشان، اراک، اصفهان و.... به تدریج و به ترتیب وارد مدار ابتلا و پیک بیماری میشدند.
-برای تست سریع و انبوه یک مشکل بزرگ داشتیم که آنهم دسترسی به تعداد کافی تست در اسفند ۱۳۹۸ بود. همزمان که تلاش میشد بتوان تستهای تشخیصی را در کشور تولید کرد، اما کسی معطل تولید داخل نمیماند. نمیدانم چه دشمنی با واژه تولید داخل وجود دارد؟ همزمان با تلاشی که برای تولید داشتیم اما اقدامات جدی از مسیرهای مختلفی انجام میشد تا کیت تشخیصی را از هر جایی که ممکن است از نهادهای بینالمللی گرفته تا شرکتهای تولید کننده، تهیه شود. قاعدتا خود آن کشورها هم درگیر بیماری بودند و علاوه بر تحریمها و مشکلاتی که در تبادلات مالی وجود داشت، خود آن کشورها هم نیازشان کمتر از ما نبود و قاعدتا اولویت آنها هم مردم خودشان بودند.
-در همان اسفند ۱۳۹۸ ثبت سفارش خرید تست تشخیصی انجام شد، اما بعد از انجام توافقات با کره جنوبی، بانکی که اسناد اعتباری را پذیرفته بود، رسما واژه تحریم را روی اسناد زد و جالب بود که چند ساعت قبل از آن اتفاق، رسانهای تصویری فارسی زبان ماهوارهای انگار که پیوست رسانهای تحریم باشد که بود، دقیقا ویژه برنامهای ساخت که شرکت ایرانی سفارش دهنده کیت تشخیصی یا شرکت واسطه را به نوعی به نهادها و خرید نظامی و... وابسته کند؛ درصورتی که به هیچ وجه چنین نبود و این شرکتها قبلتر هم سابقه واردات داشتند. سفارش ما کاملا مشخص بود که در حوزه سلامت است اما با رفتار ناجوانمردانه ایالات متحده و هم پیمانانش با سختی حتی محصولات سلامت خریداری و وارد شد. بارها تاکید کردهاند که دارو و درمان تحریم نیست، اما رسما میبینید که تحریم برای ساده ترین اقلام مانند پانسمان بیماران پروانهای هنوز هم وجود دارد و هنوز بیماران پروانهای ما از دسترسی سهل به پانسمان محروم هستند و پانسمان با ترفندهای دیگر وارد کشور میشود.
-سرانجام علیرغم دشمنیها و ناجوانمردیها، کیت تشخیصی کرونا از کشوهای دیگر تهیه شد، همزمان فناوران ایرانی هم توانستند کیت تشخیصی کرونا را بسازند و ما به جایی رسیدیم که روزانه تعداد زیادی تست PCR یا کرونا در کشور انجام میدادیم. البته مشکل تمام نشد؛ زیرا در مورد تهیه ماسک هم گرفتاریهایی داشتیم که البته دنیا هم از این گرفتاری فارغ نبود. ماسکی که در ایران تولید میشد صرفا برای شرایط غیربحرانی بود و ظرفیت واردات هم با توجه به اینکه دنیا گرفتار کرونا شده بود، سخت بود؛ اما با مرور خاطرات گذشته میبینید که ایران به مرور به سمت تولید انواع ماسک رفت و در یک نقطه به شرایطی رسیدیم که بیش از نیاز خود هم توانستیم تولید کنیم.
-ایران در کمتر از دو ماه به خودکفایی در تولید ماسک، تجهیزات و ملزومات حفاظتی رسید، این درحالی بود که در دنیا ماسکدزدی هم پیش میآمد آنهم میان کشورها و حتی دولتهایی که همپیمان بودند و البته ادعای توسعه یافتگی و تمدن داشتند، اما بخشی از رسانه خارج از این مرزها خط تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ایران را دنبال کرده و پوشش رسانهای تحریم را انجام میداد. اگر در کل دنیا مردم تنها با خود کرونا میجنگیدند اما در ایران مردم ما با تحریم هم مواجه بودند و آسیب آن را دیدند و با عوامل تبلیغاتی آنها نیز در جبهه دیگر میجنگیدند. در واقع در میان مردم ایران هم آسیبپذیرترین افراد یعنی طبقات محروم، کودکان، افراد سالمند یا زنان باردار و بیماران مزمن و صعبالعلاج و... بودند که بیشترین آسیب را دیدند و یا میبینند.
-اینکه در کمترین فاصله زمانی بتوان کیت تشخیص سریع کرونا، کیت تشخیص، انواع داروهای مورد نیاز، ماسک و لوازم حفاظت فردی و سپس واکسن را به اندازه کافی تهیه کنید، گام بسیار مهمی بود که حتی بسیاری از کشورهایی که تحریم نبودند و حتی زیرساخت و وضعیت بهتری نسبت به ما داشتند هم در یک جدول زمانی عقبتر عمل کردند. امروزه قسمت اعظم هر اتفاقی که رخ داده است، مرهون آن تلاشها است؛ در غیر این صورت اگر قرار بود همچنان به انتظار وعده ماسک، دارو و کیت تشخیصی حتی از سوی نهادهای بینالمللی بمانیم، قطعا در تمام این دو سال و نیم آسیبهای به مراتب سنگینتری میدیدم. به هرحال کرونا برای تمام دنیا آسیبهای جانی، مالی و اقتصادی، اجتماعی و ... متاسفانه داشت، اما هیچ کشوری نمیتواند بگوید ایران از مدیریت کرونا عقب ماند چه بسا در بسیاری از ابعاد و جهات نه تنها از کشورهای همتراز بلکه از بسیاری از کشورهای مدعی و توسعه یافته در حوزه سلامت بهتر و موثرتر عمل کرد و تقریبا همه شاهدان و ناظران بیطرف بینالمللی به انتخاب مختلف در مقاطع مختلف بر این موضوع تصریح کردند و اذعان دارند.
-دقیقترین آمار ما تعداد موارد فوت شده ناشی از کرونا بود. تعداد موارد ابتلا با تعداد موارد واقعی آن قطعا فاصله بیشتری داشت؛ چون خیلیها ممکن بود علامتدار نشوند یا به شکل خفیف بیماری را تجربه کنند که نیازمند مراجعه، بستری و اخذ تست نبودند و بنابراین طبیعتا از دایره غربالگری و تست خارج بودند. آن آماری که ارائه شد مانند همه دنیا مبتنی بر موارد ابتلای قطعی بود که صرفا با تست PCR شناسایی میشدند. در مورد موارد فوتی اغلب این موارد حتی اگر دیر مراجعه میکردند به هرحال گذرشان به بیمارستان میافتاد و در غربالگری قرار میگرفتند. با فوت آنها کد ملی افراد متوفی در سامانه آزمایشگاهی ثبت میشد و بر این اساس دقیقترین جزئی که در آمار روزانه اعلام میشد تعداد موارد فوت شده بود اما، این هم به این معنی نیست که اگر در حال ارائه آمار روزانه هستید، بتوانید همه موارد را شناسایی و اعلام کنید چنان که هیچ کشوری چنین ادعایی نداشته و نمیتواند داشته باشد.
-موارد منفی کاذب در تستهای کرونا وجود دارد، برخی از مبتلایان را داشتیم که تستشان منفی میشد که این موضوع هم در تمام دنیا وجود دارد. گاهی در پیشرفتهترین آزمایشگاههای پیشرفتهترین کشورها تا ۳۲ درصد، گزارش منفی کاذب داشتیم که قاعدتا در آمار تاثیر دارد. از سوی دیگر ممکن بود فرد زمانی به ما مراجعه کند که ویروس پاک شده است و تست PCR اش منفی شود ولی این فرد متعاقب عوارض کووید ۱۹ وارد فاز طوفانی التهابی یا عوارض پساکرونا شده باشد و در نهایت حتی فوت کند؛ درحالی که این فرد هم با وجود تست منفی باید به فوتیهای کرونا اضافه شود که قاعدتا این اتفاق به روز نمیتواند رخ دهد؛ اما در مطالعات گذشتهنگر بخشی از اینها امروز پیدا میشوند.
-گاهی هم تعدادی ممکن بود در منزل جان خود را از دست داده باشند که در آمار نبودند، اما در نهایت گرچه دقیقترین جزء آمار روزانه تعداد فوت شدههای ناشی از کووید ۱۹ بود؛ اما این به آن معنا نیست که اعداد اعلام شده دقیقا مساوی با تعداد واقعی فوتی کرونا باشد. این موضوع نه تنها در ایران که در ایالات متحده نیز با ضریب ۱.۹ تا ۲.۲ اختلاف در آمار فوت شدهها است. در ژاپن و ترکیه این ضریب فراتر است و یا در عراق این ضریب و آمار چند برابر کشور ما است که آن هم به زیرساختها و توانمندیها بازمیگردد. گاهی برخی افراد غیرمتخصص دخالت بیجا میکردند و به شایعات پیرامون آمار دامن میزدند؛ درحالی که هیچ آماری نبود که به دست ما برسد و آن را اعلام نکنیم و در هیچ کشوری هم اعلام عمومی آمار به این شکل استمرار نیافت که باگذشت ۲ سال و نیم از شیوع بیماری همچنان مانند روز اول آمار ارائه شود.
-این یک تجربه موفق بود که فکر میکنم در ایران در مورد هیچ اپیدمی آنقدر شفاف و به روز اطلاعرسانی صورت نگرفته بود و کمتر کشور هم ترازی با ما بود که مانند ما عمل کند. ارائه آمار در ایران حتی بهتر از جایی مانند ژاپن انجام شد که برخی حتی میگفتند به خاطر برگزاری المپیک توکیو شاید اعداد ابتلا و مرگ آنگونه که باید در این کشور اعلام نشد. این موفقیت در اعلام آمار و ارقام گاهی به بدنه وزارت بهداشت برمیگشت که از دورترین نقاط هم آمار را احصا میکردند و گاهی به ارادهای در وزارت بهداشت مبنی بر شفافیت حداکثری در اعلام آمار بازمیگشت که بتواند به مهار بیماری و جلب مشارکت اجتماعی کمک کند. به هیچ عنوان فشاری هم از بیرون به وزارت بهداشت وارد نبود که آماری را کمتر یا بیشتر از چیزی که واقعا هست اعلام کند. اما اینکه ادعا کنیم آمار اعلام شده ۱۰۰ درصد با واقع امر و قطعیت یکسان است، یک ادعای گزاف است؛ هرچند در اینکه ادعا کنیم فراتر از توانی که انتظار میرفت توانستیم در ثبت و شناسایی بیماران گام برداریم یک لحظه هم تردید ندارم. ما در وزارت بهداشت فراتر از توان موجود و زیرساختها موارد بیماری را شناسایی و اعلام کردیم و حتی سوء تعبیرها و سوء استفادههای تبلیغاتی در مقاطع مختلف هیچ خللی در این عزم در هیچ یک از سطوح ایجاد نکرد.
-اوضاع ایران در ارائه آمار در تمام مدلسازیهای پسینی که در دنیا بعد از این انجام شد، بهتر از بسیاری از کشورها است، البته با بررسی ریاضی دقیق میبینید که بخشی از مرگ و میر در این سالهای کرونا نسبت به سالیان قبل افزایش یافته است که در آمار کرونا نیست که این مرگ و میرها میتواند ناشی از پیامدها و عوارض بیماری باشد. چنانچه در مورد سکتههای مغزی، سکتههای قلبی، برخی از اختلالات دیگر و ... این بحث وجود دارد. شما ممکن است یک پیک سکته مغزی یا قلبی در کشور طی دو سال اخیر ببینید که متهم شماره یک این مرگها میتواند کووید۱۹ باشد؛ آنهم در فردی که هیچ علامتی از کرونا نداشته است. این روند نه فقط در کشور ما بلکه در سایر کشورها هم ممکن است رخ دهد که این مرگها در آمارهایشان نباشد. این در حالی است که برخی کشورها بیماران صعبالعلاج، خاص و یا سالمندان ساکن در آسایشگاه را از آمار روزانه کرونا خارج کرده بودند ولی این اتفاق در ایران نیفتاد و ما تمام آمار را گزارش میکردیم. البته اگر بخواهیم واقعبین باشیم باید بگوییم حتی امکان جدا کردن آمار این افراد را نداشتیم پس آمار ارائه شده آمار خام موارد شناسایی شده بود. مطمئن باشید که ما جزو چند کشور صدر و برتر در شناسایی و ثبت دادهها هستیم.
-قبل از شیوع کرونا شاید برخی تا این اندازه نسبت به این رسانهها و حتی بخشی از استطالههای آنها در داخل بدبین نبودند اما امروز بسیاری از این تاکتیکها و خطوط تبلیغاتی بلکه حتی همسویی و ارتباط متقابل برخی افراد در برخی تحریریهها روشن است. پروژه بگیرها و هشتگ سازانی که امنیت روانی جامعه ایرانی را نشانه رفته بودند اگرچه طرفی نبستند.
-از ابتدای شیوع بیماری که قرارگاه کرونا تشکیل شد و بعدا تبدیل به ستاد ملی کرونا ذیل ریاست جمهوری شد، تمام اطلاعات علمی و دستاوردهای بهداشتی و درمانی دنیا در معاونتهای وزارت بهداشت و بعد کمیته علمی ستاد کرونا رصد میشد. علاوه بر این نمایندگیهای جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف اقدامات و تجربیات کشورهای مختلف را برای وزارت بهداشت ارسال میکردند. تجربیات چین به عنوان اولین کشوری که با بیماری مواجهه داشت، مستمرا رصد میشد و اقدامات اروپاییها هم بررسی میشد. گزارشها و توصیههای نهادهای بینالمللی در کنار آن حتی اگر احتمالات درمانی بالقوه هم مطرح میشد پس از طرح در کمیتههای علمی و قرارگاه دارو و تجهیزات، با دستور وزیر بهداشت وقت به سمت تمهید و تهیه و حتی ذخیرهسازی آن دارو برای روزی میرفتیم که ممکن بود نیاز درمانی شکل گیرد. حتی برای تمام داروهایی که احتمالا موجود نبود یک به یک و آینده نگرانه مجوز گرفته شد، وارد فهرست دارویی شد و حتی آنها در دستور کار تولید قرار گرفتند. حتی در مواردی که شک یا احتمال اندک وجود داشت که موثر باشند هم، دارو را وارد فهرست دارویی کردند تا اینکه زمینهسازی واردات و سپس تولید آنها شکل گرفت. بنابراین هیچ دارویی نبود که در دنیا مطرح شود و در مطالعات، اثربخشی نسبی آن مشخص شود و داخل پروتکلهای درمانی کشورهای مختلف برود اما در ایران تمهیدات لازم برای اول واردات و سپس تولید آن اندیشیده نشده باشد.
-از اینترفرون آلفا و بتا، داروهای آنتی وایرال موجود و... گرفته تا رمدسیویر که هنوز هم قابل دفاعترین داروی آنتی ویروس است که استفاده میشود، همگی به پروتکل درمانی آمدند. برخلاف همه دروغها و مطالب کذبی که برخی با اهداف و انگیزههای مختلف و بدون اطلاعات درست یا مغرضانه مطرح میکنند، رمدسیویر در کمترین زمان ممکن در ایران تهیه شد. شرکت کردن ایران در مطالعات بالینی این دارو یک اقدام بسیار درست، علمی و انساندوستانه بود که در قالب آن اولین محمولههای رمدسیویر و اکتمرا وارد کشور شد و تا امروز هم این دو دارو در پروتکلهای علمی قرار دارد و چه بسا جان صدها هزار ایرانی با همین دو دارو و امثال آن نجات یافت.
-همچنان با گذشت تقریبا یک سال از تغییرات صورت گرفته در وزارت بهداشت و کمیته علمی کرونا حتی یک خط از پروتکل علمی _ درمانی کووید۱۹ تغییری نکرده است، این نشان میدهد که این پروتکلها به روز تدوین و به روزرسانی میشد و همزمان تمهیدات تهیه آنها اندیشیده میشد. در مواردی حتی علاوه بر رصد پروتکل درمانی کشورهای دیگر، ابتکاراتی در کشور صورت میگرفت که همانها هم البته مورد هجمه قرار میگرفت؛ درحالی که بعدها مشخص شد صدها هزار ایرانی جان خود را با همان خلاقیت و جسارت علمی دانشمندان ایرانی نجات دادند. مثالها بسیار است از جمله اقدامی که بسیار مظلوم واقع شد و افراد زیادی در آن شرایط مورد اتهام برخی عیب جویان ناآگاه و حتی مغرض، قرار گرفتند موضوع کلینیکهای سرپایی رمدسیویر درمانی بود.
-در شرایطی که عملا سیستم درمانی در استان خوزستان در حال سقوط بود و با توجه به وضعیت فرهنگی منطقه و ابتلای شدید در اوج پیک کرونا، موضوع کلینیکهای سرپایی برای اولین بار در دنیا در این منطقه مطرح و اجرایی شد و این مانع از آن شد که هزاران نفر نیازمند بستری باشند و با مراجعه روزانه داروی خود را دریافت میکردند. شاید حتی حمایت بهتری در خانواده نسبت به زمانی که بستری باشند، داشتند. با این اقدام، بار بیمارستانی کاهش یافت و خیلی از افراد خدمت گرفتند. با اینکه خیلیها طرح کلینیکهای سرپایی رمدسیویر درمانی را مورد هجمه قرار داند بعدها مطالعات علمی ایالات متحده و هندوستان و... درباره رمدسیویر درمانی سرپایی سه دوزه نشان داد که این اقدام درمانی بیش از ۸۴ درصد توانسته از مرگ و میر افراد بویژه کسانی که کمتر از ۵۰ درصد دریگری ریه داشتند، جلوگیری کند.
-در شرایط اضطراری و زمانی که شاید تا چند ساعت بعد دیگر چیزی به اسم تخت بیمارستانی نداشته باشیم، این تصمیم گرفته شد. وقتی این تصمیم گرفته و عملی شد که سرایت پذیری ویروس در جامعه بالا بود و همزمان قسمت اعظم تخت بیمارستانی اشغال بود و میتوانستیم ادعا کنیم که اگر روند همانطور پیش برود عملا سیستم درمانی سقوط خواهد کرد. این اقدام کاری بود که بعدتر در دنیا تبدیل به پروتکل سه دزی تزریق رمدسیویر شد. سوای اینکه رمدسیویر با ۵۳ روز اختلاف از شرکت اصلی آن در ایران تولید شد که تولید آنهم شبانهروزی در کشور در چند شرکت انجام میشد تا به دست مردم برسد.
-این تلاشها در حالی بود که متاسفانه آدمهایی داشتیم که در ظاهر حتی علمی با الفاظ و واژگان تبلیغاتی به ظاهر علمی و در لباس علم، دارویی که هیچگاه خاصیت آن مشخص نشد را تبلیغات کردند و کیک تولد آن را در کارخانههای داروسازی ما بریدند و عکس یادگاری گرفتند. همین افراد در برخی برنامههای فرعی غیرتخصصی صدا و سیما تبلیغ دارو را کردند و در قالب پزشک به ویزیتور دارو تبدیل شدند؛ درحالی که این داروها هیچگاه حتی در کشور تولید کنندهاش یعنی ژاپن و بعد چین هم وارد فهرست دارو درمانی کرونا نشدند. دیدیم با همه عقبه تجاری و سودجویانه و تخریب نظام سلامت و تضعیف چهره کمیته علمی این دارو تاثیری هم نداشت و تنها عدهای با هدف حفظ جیب خود اقدام به تبلیغ این داروها میکردند و میلیاردها تومان از بیماری مردم گرفتار در این ایام به جیب زدند.
-در مورد طب سنتی آکادمیک قطعا در تمام مدت شیوع کرونا اگر یافتهای بود که مجموعه اساتید طب سنتی در دانشگاههای علوم پزشکی حتی به عنوان درمان تکمیلی آن را مطرح میکردند، در وزارت بهداشت بررسی میشد. طرحهایی که این چنین کار خود را آغاز میکردند خیلی زود با مطالعات اولیه با توجه به شرایط بحرانی مجوز میگرفتند؛ چنانکه بیش از ۱۷ قلم داروی گیاهی یا فرآورده طبیعی به عنوان درمان کمکی کووید ۱۹ در همین مدت با انجام مطالعه بالینی مجوز گرفت و تولید شد و به دست مردم رسید. در مورد این داروهایی که مجوز گرفتند هم هیچکس ادعای درمان قطعی نداشت و نمیتواند داشته باشد.
-به طور کلی ادعای درمان قطعی درباره کرونا ادعای درستی نیست. در علم و طب هرجا با ادعای مبنی بر درمان قطعی یا درمانگر قطعی مواجه شدید اولین شک باید به رفتار غیرعلمی آن فرد باشد. هر ادعا باید مستند به یافتههای علمی باشد ولی اینگونه نیست که الزاما افراد از مسیر طب مولکولی یا طب شیمیایی به این ادعا رسیده باشند. هر ادعایی در پزشکی باید مبتنی بر شواهد موثر باشد و یا در افزایش یا ارتقای کیفیت زندگی یا طول عمر بیمار موثر باشد. اگر کسی این دو ادعا را داشته باشد باید در مطالعات حیوانی و اولیه انسانی با کمترین عارضه صحت این ادعا را مشخص کند که آنوقت یک دارو یا درمان موثر است. صرفِ مطرح کردن ادعا بدون آزمون بالینی و یا حتی انتساب به منابع مقدس نمیشود دارویی را استفاده کرد زیرا ما محکوم به مستندات هستیم.
-اینکه کسی با استناد به یک روایت که علما هم صحت آن و راویانش را تایید نمیکنند، ادعا کند که درمان بیماری برای کل بیماریهای عالم را کشف کرده است، هیچ جا پذیرفتنی نیست. اینکه کسی با مغالطه انتساب به منبع مقدس ادعای خود را به افکار عمومی منتقل کند، درست نیست. این اقدام زمانی رخ میدهد که ادله کافی برای اثبات ادعایی وجود نداشته باشد. تاکنون کرونا هیچ درمان قطعی در هیچ کجای دنیا در هیچ مکتبی از طب نداشته است. تنها عدهای ادعای درمان قطعی کرونا را داشتند که از گرفتاری مردم در اوج بحران ارتزاق میکنند اما وزارت بهداشت به آن واکنش نشان میدهد. درمورد پروندههایی که مسیر کارآزمایی بالینی را طی کردند و نشان دادند اثربخشی نسبی دارند، وزارت بهداشت هم موضع مقابله نداشته است.
-کسانی که مدعی دروغین طب سنتی یا طب روایی بودند مدام ادعاهای مختلف ارائه میکردند که هیچ مدرکی برای آن نداشتند، این افراد روز اول به طور کلی منکر کرونا میشدند و میگفتند که کرونا وجود ندارد و یا توطئه تبلیغاتی است، ولی بعد که دیدند عدهای مانند برگ خزان به دلیل کرونا فوت میکنند، بیماری را پذیرفتند ولی اسم دیگری روی آن میگذاشتند و در نهایت مدعی کشف درمان قطعی آن شدند، در حالی که ابتدا به کل منکر وجود چنین بیماری بودند. جریان اصلی طب سنتی با ۱۹ دانشکده طب سنتی در ایران مشخص است و بیش از ۴۰۰ متخصص طب سنتی فعال هستند که هیچ کدام ادعای درمان قطعی بیماری کرونا را نداشتند. حتی یکی از مدعیانی که ادعای درمان قطعی کرونا را داشت نیز بر اثر ابتلا به همین بیماری جان خود را از دست داد. اما کماکان برخی جور دیگری وانمود میکردند. این ادعاها در مورد واکسن هم از سوی این مدعیان ادامه داشت ولی مگر میتوان ادعا کرد دنیای قبل و بعد از تزریق واکسن کرونا مشابه بودند؟ دنیای بعد از واکسن کرونا مشابه قبل از آن نبود و نیست و فهم این مطلب هم دشوار نیست.
-در وزارت بهداشت با توجه به امکاناتمان دو ماه قبل از شناسایی اولین مورد بیماری در کشور سنگرسازی آغاز شد. زمان مصوبه خرید و ذخیرهسازی ماسک در وزارت بهداشت مربوط به اول دی ماه ۱۳۹۸ است اما، ابزار و بضاعت وزارت بهداشت مشخص بود. در بحرانها شرایط و شیوههای مدیریتی متفاوت است. اگر قرار باشد در دوره بحران هم تمام سیکل و بروکراسی اداری را که در حالت معمول در کشور وجود دارد طی کنیم قطعا با مشکل یا تاخیر مواجه میشویم. سامانه ایران من در صورتی خیلی خوب بود که در ماه اول یا دوم کرونا به آن دست پیدا میکردیم. بعد هم که آمد، خوب بود، اما به هر نسبتی که از شروع بحران فاصله بگیریم از ارزش و اثربخشی فرایند کاسته میشود؛ البته به نظر بنده هنوز هم این سامانهها کامل نشده است.
-قبل از بحران باید فکر آن را کرده باشیم، وقتی صحبت از پدافند غیرعامل میکنیم باید نهاد متولی آن مشخص و موثر و میداندار باشد و مرجعیت و تولیت واقعی وجود داشته و ساختار و زیرساخت آن از قبل پیشبینی شده باشد. وزارت بهداشت به عنوان پیشانی خیلی از بحرانها جلو میرود، اما نهاد تصمیمگیری در بحران، وزارت بهداشت نیست. در سیل، زلزله، کرونا و... وزارت بهداشت پیشانی بحران است و انصافا در بروز تمام این اتفاقات طبیعی و غیرطبیعی هم وزارت بهداشت و مجموعههای مرتبط با آن اولین گروههایی بودند که آنجا مستقر شدند و خدمت رسانی کردند و حتی تا هفتهها بعد از خدمت رسانی، وزارت بهداشت مشغول آواربرداری مرتبط با حوزه سلامت بود. در کرونا هم اولین گروه برای اقدامات مرتبط که شهید داد، نظام سلامت بود، اما وزارت بهداشت در ساختار مدیریت بحران کشور چند درصد نقش دارد؟
-همزمان باید اطلاعات واقعی در قلب ایالت متحده به عنوان یک اقتصاد بزرگ جهانی را ببینیم که ۱۷ درصد سهم GDP را در مخارج سلامت دارد. آنها چگونه فعالیت کردند؟ در همین موضوع تیمهای ضربت سلامت یا رمدسیویر درمانی که مظلوم واقع شد، مطالعه کنید و ببینید در شرایط پیک کرونا، دسترسی مردم در اروپای غربی به این داروها چگونه بود؟ درحالی که ایران دسترسی مناسبی فراهم کرد که مردم سرویس مناسب دریافت کنند، هرچند که بحران وجود داشته و تعداد زیادی از هموطنان خود را از دست دادیم، به شکلی که تعداد زیادی از آنها مرگ زودرس محسوب میشود که حتی بدون هرگونه بیماری زمینهای در اثر کرونا جان خود را از دست دادند، اما کجای نمودار مختصات مقابله با کرونا در مقایسه با اغلب کشورهای جهان قرار گرفتهایم؟ به ضرس قاطع در قلههای افتخار، افتخار برای ملت، برای نظام سلامت و برای مدافعان سلامت و...
-شاید محدودیتهای تردد به تنهایی اثربخشی کافی نداشت، اما نمیتوان گفت کاملا بیتاثیر بوده است. تا جایی که درست و کامل اجرا شد خیلی از محافل و مهمانیهای خانوادگی را کاهش داده بود و طبیعتا نمیتوان گفت وقتی تعداد اجتماعات انسانی کاهش مییابد تعداد انتقال کاهش نیافته است، اما اینکه وزن این متغیر در مقایسه با سایر عوامل چقدر بوده است قابل بررسی است که سخت هم به دست میآید. سهم یک مداخله باید به اندازه خودش تعیین شود. واقعا سهم ترددهای شبانه در کل ترددها و مراودات چقدر بوده است؟
-به عنوان مثال هیچکس نمیتواند بگوید محدودیتهای اسفند ۹۸ و نوروز ۹۹ تاثیری در کاهش بار بیماری نداشته است. این عامل به شدت اعداد ابتلا و مرگ و میر را کاهش داد تا حدی که متاسفانه برخی دوستان و بزرگان ما فکر کردند بیماری تمام شده است، در حالی که بعد از افزایش مراودات در عید فطر ۱۳۹۹ دیدیم که اعداد ابتلا بالا رفت و باز هم شاید به زعم برخی یا به عمد متهم وزارت بهداشت بود؟! بگذریم حتی برخی مدعی بودند ما در وزارت بهداشت اعداد ابتلا را بالا اعلام میکنیم و برخی داعیه داشتند که وزارت بهداشت برای حفظ میدان داری دارد در اعداد ابتلا و مرگ و میر کرونا بزرگنمایی میکند و نگرانی بیش از واقعیت ایجاد میکند.
-رسانههای خارجی هم وزارت بهداشت را متهم میکردند که وزارت بهداشت اعداد مرگ و میر را کمتر از واقعیت اعلام میکند. بنابراین همیشه بین دو لبه قیچی افراط و تفریط بودیم. شرایطی طی شد که روزی که عددی بیش از ۱۰۰ فوتی کرونایی را اعلام کردیم، برخی دوستان ناراحت بودند و میگفتند که عدد اعلامی ما با انگیزههایی مطرح شده است و این در شرایطی بود که هنوز به مرگ و میر ۷۰۰ تایی کرونا نرسیده بودیم. این نگاه سیاست زده در میان حتی برخی مسئولین یا بخشی از جامعه وجود داشت که اگر به حوزه تصمیمسازی نزدیک میشد، ایجاد مشکل میکرد چنان که در مواردی هم شد.
-بعد از نوروز ۱۴۰۰ عدهای طلبکار شدند که چرا آمار افزایش یافته است؟ خب وقتی ترددها آزاد است و تماسها برقرار میشود، طبیعی است که وارد پیک بیماری شویم آنهم در شرایطی که واکسن کافی نداریم تزریق کنیم. مشخص است که بدون برقرای محدودیتها آمار افزایش مییابد. این موضوع را یک دانشآموز سوم راهنمایی هم میداند که افزایش مراودات در یک بیماری واگیر تنفسی منجر به افزایش ابتلا میشود. بنابراین اگر برای اقتصاد و معیشت مجبوریم درب خانهها و مغازهها را باز بگذاریم، باید ریسک سایر مشکلات را هم پپذیریم نه اینکه دنبال فرافکنی و انتساب و انکار باشید.
-بر همین اساس هم تردد شبانه غیرضروری شناخته شد و محدودیتی بر آن اعمال شد که اگر درست و کامل اجرا میشد تاثیرات خوبی میگذاشت، اما نهایتا به عکس گرفتن از پلاک ماشینها و جریمه رسید که وزارت بهداشت هم برخلاف برخی قصهها، نصیبی از آن نداشت. ما برای این سوال که تا چه زمانی باید محدودیتها برقرار باشد؟ پاسخی نداشتیم و قطعا نمیتوان جامعه را بدون پاسخ گذاشت. حتی امروز هم نمیتوان دقیق گفت آیا موج هشتم بروز خواهد کرد؟ آیا شدیدتر خواهد شد یا خیر؟ چون بیماری نوپدید، غیرقابل پیشبینی است و اطلاعات شما اندک است و با حریفی در تاریکی میجنگید.
-مگر میشد کل ایران را تعطیل کرد؟ قرنطینه شهرها زمانی که بیماری شناسایی شد، نه ممکن بود و نه مطلوب. ایالت متحده حتی همان محدودیتهای کوتاهی که ما در نوروز ۱۳۹۹ اعمال کردیم را نتوانست اعمال کند اما، چین توانست محدودیت بگذارد زیرا ساختار هر جامعه متفاوت است، نسخه قرنطینه شهرها نسخه یکسانی نیست که بتوان برای مدت نامعلوم و برای هرجا نوشت.
-ما هنوز ساختار جامع ملی تمرین شده مقابله با بحرانها را نداریم و علیرغم ظرفیتهای خوب کشور و تجربیات مهمی که در بحرانهای پیاپی که در دهههای گذشته در تمام حوزهها رخ داده است، اما هنوز یک ساختار متشکل و نهادینه شده مقتدری که متولی مدیریت بحران در کشور باشد، نداریم. البته ظرفیت نیروی انسانی در ایران یک نقطه قوت است؛ درعین حال ساختار نظاممندی نداریم و نیروی انسانی با کار گروهی و یا ظرفیت فردی به جبران ضعف ساختاری یا پشتیبانی میپردازد. در سیل، زلزله و کرونا باز هم یک عامل انسانی پیشتاز بود. اگر توانستیم موفقیتهایی کسب کنیم همه ناشی از ظرفیت انسانی و ریسک پذیری و استعداد افراد بوده است. درس عبرت دیگر کرونا برای ما و بلکه برای جهان این بود که باید کالای استراتژیک و راهبردی را خودمان تولید کنیم حتی اگر واژههایی مانند مزیت نسبی و رقابتی تکرار شود؛ چون در بحران ما تنها میمانیم و دیگر فرقی ندارد تحریم باشیم یا جزئی از جامعه جهانی قرار گرفته باشیم؛ زیرا اولویت کشورها مردم خودشان است. این درسی بود که کرونا هر روز به ما داد.
-پنج بار به کرونا مبتلا شدم و در تمام دفعات، ترکیبی از درمان مکمل، سنتی و پزشکی نوین را دنبال میکردم. بعد از اینکه سمت خود در وزارتخانه را در ۱۷ شهریور ۱۴۰۰ تحویل دادم، برای راهپیمایی اربعین آماده شدم. خدای من شاهد است آنجا آرامش داشتم و رو به حرم حضرت علی (ع) خدا را بابت اتمام مسئولیت شکر کردم که بالاخره بعد از حدود ۲ سال سخت توانستم استراحت و بلکه رهایی کنم. گاهی روزی ۱۳۰ تماس بیپاسخ داشتم و این علاوه بر تمام تماسهایی بود که پاسخ داده بودم. با اتمام مسئولیت حس کردم بار بزرگی از روی دوش امثال ما برداشته شد و همین سبب شد ۷۵ روز فقط در خانه استراحت و مطالعه کنم. هیچ وقت در زندگی کار را بر خودم سخت احساس نکردم و سختگیر هم نبودم، اما سه_چهار ماهه پایانی دولت قبل واقعا احساس فرسودگی میکردم. بعد از ابتلا به کرونای انگلیسی همان بهار ۱۴۰۰ و بعد قرنطینه تنها باری بود که در زندگی آرزو میکردم ای کاش به کار بازنمیگشتم.