از قرار معلوم کار تمام شده و هیاترییسه جدید فدراسیون فوتبال تصمیم قطعیاش را با اصرار تاج برای نشاندن کارلوس کیروش روی نیمکت تیم ملی ایران گرفته است.
به این ترتیب مردی که با دو تیم بزرگ آفریقا و آمریکای جنوبی به جامجهانی نرسید، از صدقه سر «مربی خونه به خونه» دستکم میتواند خودش را به قطر برساند و پنجمین حضورش در این تورنمنت بزرگ را جشن بگیرد. او میهمان سفرهای خواهد شد که پهنکننده آن را با تحقیر و تمسخر بیرون کردند، چون بلد نبود روزی صد هزار بار منت کاری را که کرده بر سر عالم و آدم بگذارد.
صد البته هزار انتقاد به دراگان اسکوچیچ وارد است. کسی چه میداند؛ اصلا شاید بارش یک جاهایی کج هم بوده، اما هرگز فراموش نخواهیم کرد اگر این مربی نبود، شاید تیم ملی مفتضحانهترین حذف تاریخش از مرحله پیشمقدماتی جامجهانی را تجربه میکرد. اسکو به خاطر رهاندن ایران از آن جهنم، لااقل شایسته برخورد و وداع محترمانهتری بود. شاید اما او قواعد این خاک ناسپاس را نمیشناخت؛ جایی که برای خیلی از آدمهایش، گردنکلفتی و زورگویی نوعی «ارزش» محسوب میشود و آن را کاریزما و اقتدار معنا میکنند، جایی که زندانی به زنجیرش عشق میورزد و حتی یکهزارم درصد به ذهنش خطور نمیکند که شاید در کره زمین غیر از کیروش و برانکو و اسکوچیچ، مربیان خوب دیگری هم برای کمک به تیم ملی وجود داشته باشند.
مادامی که اینها هستند، کیروش خوشبختترین مرد زمین است. توهین میکند و احترام میبیند، شکست میخورد و عزیز میشود، زور میگوید و زر میگیرد. او تنها مربی تاریخ فوتبال جهان است که مردم بعد از برد، مساوی و حتی باخت تیمش به خیابانها میریختند و جشن میگرفتند، تنها کسی که با جنجال و شکایت پاداش سومی را برای تورنمنتی که اصلا بازی «ردهبندی» نداشت دریافت کرد و حالا از طرف همان کشور برای همکاری دوباره دعوت میشود؛ از سوی کسی که آخرین بار یک بیانیه پانزده بندی علیه او صادر و در ابتدای هر بندش تاکید کرد: «تاج به همه دروغ میگوید.» جدا که در و تخته خوب با هم جور شدهاند. به عاشقان اسارت، به رعایا تبریک بگویید؛ «ارباب» دارد برمیگردد!
ورزش مدیا