به گزارش «تابناک»، هنوز بعد از این همه سال گفته میشود حضور جیمیجامپ استرالیایی در زمین بازی و پارهکردن تور دروازه ایران به شاگردان ویرا فرصت داد تا تجدید قوا کنند و از لحاظ ذهنی به بازی برگردند.
هنوز به شیرینکاریهای عابدزاده در آن بازی اشاره میشود و تعویضهای بجای سرمربی. اینها روایتهایی است که در این ۲۴ سال مدام تکرار شده است. با این حال ممکن است نکات ناگفتهای از آن بازی هنوز باقی مانده باشد.
پیشتر روزنامه اعتماد در مورد این حماسه نوشت: بازگشت تیم ملی ایران مقابل استرالیا در مقدماتی جام جهانی ۹۸ هنوز یکی از خاطرهانگیزترین و البته عجیبترین اتفاقات تاریخ فوتبال ایران است. در آن بازی ابتدا استرالیا دو - صفر جلو افتاد و در حالی که کاملا سوار بر بازی بود و حتی موقعیتهای دیگری برای گلزنی داشت، تیم ایران موفق شد در ۲۰ دقیقه آخر بازی دو بار دروازه حریف را باز کند و با کسب تساوی راهی جام جهانی ۹۸ شود.
هنوز بعد از این همه سال گفته میشود حضور جیمیجامپ استرالیایی در زمین بازی و پارهکردن تور دروازه ایران به شاگردان ویرا فرصت داد تا تجدید قوا کنند و از لحاظ ذهنی به بازی برگردند. هنوز به شیرینکاریهای عابدزاده در آن بازی اشاره میشود و تعویضهای بجای سرمربی. اینها روایتهایی است که در این ۲۴ سال مدام تکرار شده است. با این حال ممکن است نکات ناگفتهای از آن بازی هنوز باقی مانده باشد.
محسن صفایی فراهانی، کسی که بعد از داریوش مصطفوی به ریاست فدراسیون فوتبال رسید، در آخرین اظهار نظر خود در رابطه با این بازی از «داروهای تقویتکنندهای» گفت که بازیکنان تیم ملی پیش از بازی با استرالیا مصرف کرده بودند. این که چطور صفایی فراهانی از چنین ماجرایی اطلاع پیدا کرد برمیگردد به پیش از بازی ایران و آلمان در جام جهانی ۹۸.
ایران در راه آمادهسازی برای حضور در جام جهانی کارش را با تومیسلاو ایویچ آغاز کرد. یکی از نکاتی که ایویچ در همان بدو کار به صفایی فراهانی گوشزد کرد بحث توان بدنی بازیکنان بود. فراهانی در این رابطه در گفتوگو با «سالنامه اعتماد» که در بهار ۱۴۰۰ به چاپ رسید، تعریف کرد: «ایویچ (سال ۱۹۹۸) گفت شما با تیم فعلیتان کیسه گل جام جهانی خواهید شد. سه بازی میکنید و به راحتی هر سه تا را خواهید باخت و با تعداد گلهای زیاد هم خواهید باخت. علت هم این است که بازیکنان شما میتوانند حداکثر ۵۰ دقیقه در زمین دوندگی داشته باشند.» فراهانی ادامه داد: «من این موضوع را با چند تا از بازیکنان در میان گذاشتم. پرسیدم شما در بازی چقدر دوام میآورید؟ گفتند بستگی به بازیکن دارد ولی حداکثر بین ۵۰ تا ۶۰ دقیقه توان دویدن داریم و بعدش دیگر مدام دنبال این میگردیم که پشت چه کسی قائم شویم که توپ به ما نرسد.»
شرایط پیش از بازی با استرالیا نیز به گونهای پیش رفت که طبیعتا این ضعف بدنی باید تشدید میشد. تیم ملی ایران بعد از شکست مقابل قطر و راهیابی به پلیآف جام جهانی ابتدا مقابل ژاپن قرار گرفت و در ۱۲۰ دقیقه سه بر دو بازنده شد. مهرداد مسعودی، مدیر رسانهای تیم ملی در آن مقطع در مستند «حماسه ملبورن» از زبان محمد خاکپور نقل کرد که گفته «آن قدر خسته شدهایم که جنازه ما به استرالیا میرسد.»
تیم ملی در تاریخ یک آذر در تهران از استرالیا پذیرایی کرد و به تساوی یک - یک رسید و سپس در سفری ۲۴ ساعته با سه پرواز مختلف به ملبورن رسید. با همه این تفاسیر شرایط بدنی بازیکنان نه تنها تبدیل به نقطه ضعف ایران نشد که حریف را هم تحت فشار گذاشت؛ حریفی که کادر فنی حرفهایتری داشت و خیلی از بازیکنانش در لیگهای معتبر اروپایی بازی میکردند.
ایران مقابل استرالیا از دقیقه ۷۰ به بعد، یعنی زمانی که قرار بود از لحاظ بدنی کم آورده باشد تازه راه افتاد؛ همان موقعی که میزبان مقابل چشمان هواداران خودی به طور طبیعی از لحاظ بدنی تحلیل رفته بود ایرانیها آن قدر حمله کردند که دو بار به گل رسیدند. سرمربی تیم ملی استرالیا بعد از بازی اذعان کرد که کاملا گیج شده بود.
بعد از جام جهانی ایویچ تیم ملی را به دست گرفت و در اولین قدم یک برنامه فشرده ۲۰ روزه برای بدنسازی آماده کرد تا تیم از لحاظ آمادگی بدنی به شرایط نرمال برسد. ایویچ نماند تا از ثمره کارش استفاده کند ولی بازیهای تیم ملی در جام جهانی ۹۸ ثابت کرد بازیکنان ایران از لحاظ بدنی آماده بودند. ماجرای استفاده از آن قرصهای مشکوک هم درست در همین نقطه مشخص شد.
در جام جهانی فرانسه ایران میتوانست با پیروزی مقابل آلمان در بازی پایانی مرحله گروهی راهی دور حذفی شود. صفایی فراهانی در این رابطه تعریف کرد: «قبل از بازی با آلمان یکی از مسئولان وقت سازمان تربیت بدنی آمد به فرانسه و یک شیشه قرص داد به من. پرسیدم این چیست؟ گفت که ما در استرالیا این قرص را به بچهها میدادیم بخورند که بتوانند بازی کنند.» فراهانی ادامه داد: «من یکی از بازیکنان را صدا زدم و گفتم وضع بدنیتان بعد از دو بازی که انجام دادید چطور است؟ جواب دادند ما الان در شرایطی هستیم که اگر ۱۲۰ دقیقه هم بازی کنیم بدنمان آماده است. گفتم یک نفر از کسانی که در بازیهای قبل همراهتان بوده یک تعدادی قرص داده به من. الان نیاز هست اینها؟ البته من نمیخواستم قرصها را بدهم فقط میخواستم اطلاعات بگیرم.»
صفایی فراهانی در پاسخ به این سوال که آن قرصها چه بودند و آیا جزو مواد ممنوعه به حساب میآمدند سکوت کرد و تنها به واکنش پزشک تیم ملی اشاره کرد. آن زمان یک پزشک یوگسلاو به نام ساشا همراه تیم ملی بود که روی تغذیه و سلامت بچههای تیم ملی کار میکرد. وقتی فراهانی قرصها را به ساشا نشان داد و سوال کرد آیا به درد میخورند؟ ساشا پاسخ داده بود: «بریزشان دور!»
در طول ۲۴ سال گذشته به جز خاطرهای که محسن صفایی فراهانی از بازی ایران و استرالیا و جام جهانی تعریف کرده هیچ کدام از بازیکنان، اعضای کادر فنی یا مقامات فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی وقت به وجود چنین چیزی اشاره نکرده بودند. این که آن قرصها چه بود و چرا مربی یوگسلاو با دیدن آنها گفته بود بریزشان دور مسالهای است که روشن نشده. البته شاید هم آن قرصها یک ماده معمولی بوده که خوردنشان اشکالی نداشته.»
همچنین باشگاه خبرنگاران در این باره روایتی از مهدی پاشازاده یکی از بازیکنان حاضر در ترکیب ایران منتشر کرد که در آن آمده بود: از نجات دروازه تا پاداش نگرفته و همدلی تیمی، پاشازاده از آن بعدازظهر رویایی میگوید. صحبت از ملبورن و حماسهسازانش هیچ گاه تکراری نخواهد شد، مطمئنا اگر جوینده باشی بعد از ۲۴ سال، بازهم حرفهای ناگفته و صحنههای ندیده از آن شنبه معروف پیدا خواهی کرد، از پاداشهای پرداخت نشده تا توصیف استقبال بینظیر مردم از قهرمانان شان در مستطیل سبز آزادی. فوتبال ما را با عواطفمان پیوند داده است تا بغض فروخورده از زندگی را فریاد بزنیم. مایی که هنوز سرخوش از صعود به جامجهانی فرانسه پوسترهای قدیمی دایی سبیلو و خداداد تیزپا را بر دیوار دل داریم، هنوز هم برای هر لبخند عابدزاده دل مان غنج میزند و برای هر سر جلوی توپ گذاشتن پاشازاده احساس غرور میکنیم. حالا به بهانه همه این احساسهای بی نظیرمان، به سراغ بهترین بازیکن آن دیدار (به انتخاب فیفا) و تنهاترین استقلالی ترکیب تیمملی یعنی پاشازاده رفتیم و او به ما از جو بازی، احساسات و شور خودش و مردم گفت.
راستش را بخواهید، امید چندانی نداشتیم
پاشازاده صادقانه از جو ورزشگاه و شرایط مسابقه میگوید: «بازی بسیار حساس و مهمی بود، راستش را بخواهید شرایط خوبی نداشتیم و خیلی تحت فشار بودیم به ویژه بعد از بازی چند روز قبل در تهران که یک - یک مساوی کردیم، امید چندانی نداشتیم و در جریان بودیم که در ملبورن تحت فشار شدید فوتبالی و جو ورزشگاه قرار خواهیم گرفت. آنها تیم بسیار خوب و با کیفیتی داشتند. وقتی هم بازی در حال شروع شدن بود، استرالیاییها با سرو صدا هنگام پخش سرود تیم ملی و جشنهایی که برای صعودشان تدارک دیده بودند، فشار مضاعفی روی ما میآوردند و بعد هم آن جیمی جامپ از نظر روحی ما را تحریک کرد و با وقفهای که در بازی ایجاد کرد باعث شد از حجم فشار حملات تیم استرالیا کاسته شود و مثل یک تایم اوت شد برای بازگشت تیم ما.»
به هیچ چیز فکر نمیکردیم، غیر از شاد کردن دل مردم
«قبل از بازی به هیچچیز فکر نمیکردیم غیر از آن که مردم را شاد کنیم. نمیدانستیم قرار است چه اتفاقی رخ بدهد و چه نتیجهای بگیریم. فقط با تمام تمرکز به میدان رفتیم و با تمام وجودمان بازی کردیم.» پاشازاده با این توضیح به سراغ همدلی موجود در آن زمان تیمملی و حاشیهنساختن بازیکنان حتی بعد از اختلاف بایکدیگر رفت و افزود: «ما در تیمملی اختلاف هم داشتیم و حتی به بزن بزن هم ختم شد، اما برخلاف الان هیچ حاشیهای به وجود نیامد و با اولین جلسه تمرینی که بعد از درگیری برگزار میشد یا با اولین مسابقه مثل کوه پشت هم بودیم و تیم میشدیم. باید بگویم به طور کلی آن نسل و نوع عملکردشان متفاوت بود و مردم باور داشتند که این تیم واقعا برای آنها و شادی دلهایشان بازی میکند و واقعا هم تیم بودیم و تک ستاره نداشتیم».
نشانی آپارتمان پاداشی ما کجاست؟
تنها استقلالی ترکیب تیمملی از سختیهای سفر به ملبورن تا قول و قرارهای انجام نشده در زمینه پاداش این بازی میگوید: «برای بازی، ما با سه پرواز از تهران به ملبورن رفتیم. ابتدا از تهران راهی امارات شدیم، از آن جا به مالزی رفتیم و سپس به استرالیا سفر کردیم. تمام این مسیر را با پرواز اکونومی طی کردیم و با اینکه نیمه جان به استرالیا رسیدیم، اما از شرافت فوتبال ایران دفاع کردیم و هیچ پاداشی دریافت نکردیم. فقط یک کاغذ به ما دادند که روی آن نوشته شده بود یک دستگاه آپارتمان به شما تعلق میگیرد؛ اما تاحالا هنوز نشانی اش را پیدا نکردهایم.»
احساس خوبی از نجات دروازه داشتم
«هفتهای نیست که مردم حداقل ۴-۳ بار در باره آن توپی که با سر بیرون کشیدم، با من صحبت نکنند! این که آن بازی هنوز برای مردم ایران زنده است و برای هم تعریف میکنند برای من خیلی ارزش دارد.» مدافع معروف به سیم خاردار تیمملی از صحنه بیرون کشیدن توپ با سر از روی خط دروازه ایران میگوید: «در آن صحنه بسیار خوشحال بودم که توانسته ام دروازه تیم را نجات بدهم. بعد از بازی هم احساس خوبی به این حرکتم داشتم، چون توانسته بودم با این کار تیم را از خوردن یک گل دیگر نجات دهم که ارزش این کار پس از نتیجه ۲-۲ بیشتر هم مشخص شد، اما خب این تنها نبود، ۳-۲ تای دیگر هم بود. مثلا توپی بود که تکل زدم و اگر از من رد میشد به مهاجم استرالیا میرسید و با عابدزاده تک به تک میشد. خیلی بدنم را کشیدم. تکنیک خاصی میخواست که باید در لحظه آخر خودم را پرتاب میکردم و خدا را شکر که توانستم این کار را انجام بدهم و توپ را دفع کنم.»
بعد از آن بازی، از هوش رفتم
پاشازاده که بعد از این بازی برای تیم منتخب جهان هم انتخاب شد، از هیجان این بازی حتی بعد از دیدن فیلم آن میگوید: «دیگر خبری از استرس نیست، اما موقع دیدن بازی، همان هیجان گذشته را دارم. این هیجان، چیزی نیست که قابل توصیف باشد. البته در بازی بزرگ ترهای تیم سعی کردند جو را آرامتر کنند تا به خودمان بیاییم و از آن شوک اولیه خارج شویم که این اتفاق هم افتاد، به ویژه پس از ورود جیمی جامپ. اما باز هم هیجان خود بازی بسیار زیاد بود مثلا در ۸ دقیقه وقت اضافی وقتی حمید استیلی به من گفت که باریکلا مهدی همینجور دفاع کن نذار گل بخوریم؛ آنقدر فشار زیادی روی من بود که حتی متوجه صعودمان نبودم و گفتم: خب به چه دردی میخورد؟ بعد سوت بازی هم از هوش رفتم، طوری که در آمبولانس و با دستگاه اکسیژن به هوش آمدم.»