سارق بدشانس که هر بار سر بزنگاه توسط پلیس دستگیر میشد، به پیشنهاد همسرش با او راهی خانههای بالای شهر شد و نقشه سرقتهایش را اجرا کرد.
به گزارش ایران، چند روز قبل مرد جوانی زمانی که به همراه همسرش از میهمانی شبانه برگشت با خانهای بهم ریخته مواجه شد. به غیر از طلا و جواهرات همسرش، وسایل لوکس خانه نیز سرقت شده و قفل ورودی خانه نیز تخریب شده بود.
بهدنبال تماس مرد جوان در رابطه با سرقت خانهاش، پلیس وارد عمل شد. بازبینی دوربینها نشان میداد مردی که چهرهاش را پوشانده وارد خانه شده و پس از سرقت وسایل با ارزش خانه، آنجا را ترک کرده است.
در حالی که تحقیقات برای شناسایی سارق نقابدار ادامه داشت، کارآگاهان پلیس با سرقتهای مشابه مواجه شدند. اما سارق هیچ رد و سرنخی از خود بهجا نگذاشته بود تا اینکه در آخرین سرقت، زمانی که کارآگاهان به بازبینی دوربینهای مداربسته پرداختند در بازدید فیلم مشخص شد که اینبار سارق جوان دستکش بهدست ندارد.
مأموران بلافاصله به انگشتنگاری از محل سرقت پرداخته و آثار انگشت متهم بهدست آمد. در بررسی اثر انگشت بهدست آمده و تطبیق آن با آثار انگشت متهمان سابقهدار، هویت مرد جوان شناسایی و مشخص شد او سارقی سابقهدار است که آخرین بار سه ماه قبل از زندان آزاد شده بود.
با شناسایی هویت متهم، مخفیگاه او شناسایی و کارآگاهان موفق به دستگیریاش شدند. در ادامه تحقیقات مشخص شد متهم به همراه همسرش سرقتها را مرتکب شده است و بدینترتیب همسر او نیز بازداشت شد.
گفتوگو با متهم
15بار تا به حال بازداشت شدهای و باز هم سرقت میکنی؟
این بار را واقعاً تصمیم داشتم که دیگر سرقت نکنم اما همسرم مرا وسوسه کرد. او آدم زیادهخواهی است به همین دلیل هم بود که من مجبور شدم دست به سرقت بزنم. از طرفی او خیلی خرافاتی بود. چون من در سرقتهایم بیشتر مواقع حین سرقت و سر بزنگاه بازداشت میشدم میگفت بدشانس هستی مثلاً در یک مورد داشتم خانهای را سرقت میکردم که یکی از همسایهها برای سیگار کشیدن به کنار پنجره آمده بود و مرا حین سرقت دید و بازداشت شدم.
زمانی که زندان بودم همسرم پیش یک رمال رفته و از او میخواهد که راهحلی پیدا کند. مرد رمال نسخهای داده بود تا سحر و جادوی مرا باطل کند. هر چه به او گفتم من در سرقت شانس ندارم و هر بار که سرقت کنم بلافاصله بازداشت میشوم و میخواهم دور خلاف را خط بکشم، او توجه نکرد و اینبار در سرقتها همراهم شد.
چرا همسرت در سرقتها با تو میآمد؟
اول اینکه پلیس شک نکند، دوم هم به این دلیل بود که میگفت قبل از ورود به هر خانهای باید به تو ورد بخوانم تا کسی تو را نبیند و به دام نیفتی.
سرقتها را چطور انجام میدادی؟
همسرم داخل ماشین منتظر میماند و من با شکستن قفل در ورودی بالکنها وارد ساختمان میشدم. گاهی اوقات هم اگر میدیدم در پارکینگی باز است یا اینکه ماشینی در حال خروج از پارکینگ است به صورت مخفیانه وارد پارکینگ میشدم.
چه وسایلی سرقت میکردی؟
هدف طلا و جواهر بود. اما وسایل لوکس و آنتیک را هم سرقت میکردم. گاهی اوقات هم تلویزیون را داخل پتو پیچیده و از خانه خارج میکردم. اگر طلا و جواهری در این سرقتها گیرم میآمد، همسرم آنها را میفروخت و وسایل دیگر را هم یا در فضای مجازی میفروختم یا به دستفروشها.