تابناک/ زهرا روح بخش _ علی رغم اینکه شرایط داخلی کشور رو به آرامش بوده و برخی اعتراضات و اغتشاشات چند ماه اخیر پایان یافته است اما شاهد هستیم که تجمعات خارج از کشور همچنان ادامه دارد و سعی می شود تا با گرم نگه داشتن تنور فضاسازی بین المللی علیه ایران شرایط داخل را هم ملتهب کرده که البته این امر به مدد هوشیاری و آگاهی و اطلاع مردم نسبت به نظرات و عقاید افراد خارج نشین و همچنین تدابیری که مسوولان کشور برای لحاظ کردن نظرات به حق معترضان در پیش گرفته اند ناکام مانده است.اما موضوع مهمی که از آن نباید غافل شده این است که ریشه و مبنای این تجمعات و نشست ها علاوه بر حمایت و طراحی کشورهای غربی و منطقه ای از علل داخلی هم برخوردار است و اتفاقا این رخدادهای داخلی است که بهانه ای برای تشکیل این رویدادها می شود.
اخیرا یک تجمع و یک نشست خبری در خارج از کشور برگزار شد که بعد از راهپیمایی مردمی رخ داد که به گواهی همه ناظران داخلی و خارجی راهپیمایی امسال متفاوت تر از همیشه بود و اقشار مختلفی در آن حضور داشتند اما به مانند همیشه سعی شد تا با پر رنگ کردن این رخدادها ، وقایع داخلی به خوبی دیده نشود.همانگونه که گفته شد بررسی سخنان و اتفاقات داخل این نشست ها و تجمعات این موضوع را عیان می کند که طراحی خارجی پیوسته ای علیه ایران در جریان است و قرار است این گروه ها با فضاسازی علیه این مرز و بوم منافع خود را تامین نمایند اما آنچه بهانه اصلی است همین اتفاقات خرد و کلان داخل کشور بوده که فرصت و بهانه این فضاسازی را به این افراد می دهد.
مثلا اگر می بینیم که پرویز ثابتی شکنجه گر و مقام ارشد معروف ساواک بعد از سال ها آفتابی می شود و یا در یک نشست خبری در دانشگاه جرج تاون برخی از چهره های خارج نشین که در این مدت هریک بر یک موضوع و مشکل داخلی که از پیگیری پرونده سقوط هواپیمای اوکراینی گرفته تا حجاب زنان سرمایه گذاری کرده بودند و از این راه برای خود نام و اعتباری کسب کرده اند حضور داشته و از منشور خود رونمایی می کنند و در این نشست هم به صراحت و بدون پروا از تشدید تحریم خارجی علیه ایران و یا کنار نکشیدن از خواسته تجزیه کشور سخن گفته می شود و یا فرزند شاه مخلوع که حتی از سوی معترضان و منتقدان داخلی و خارجی جدی گرفته نمی شود ، به پای ثابت همه این سخنرانی ها تبدیل شده است همگی در یک امر مشترک هستند و آن موج سواری بر تحولات و اتفاقاتی است که در داخل کشور رخ می دهد .
درباره این موضوعات اخیرا یک تعبیر جالب از سوی یکی از هنرمندان شرکت کننده در اختتامیه جشنواره فیلم فجر مطرح شد. محمد علی باشه آهنگر کارگردان فیلم متروپل در اختتامیه جشنواره فیلم فجر گفت:«در زمان جنگ گاهی گردانی میخواست به عملیات برود، میدان مینی در برابرش دیده میشد که با وجود شناسایی قبلی بچهها از آن منطقه، دیده نشده بود. بچهها آن موقع نمیدانستند با این میدان مینها چه کنند؟ از این اتفاقات زیاد افتاده است. خدا رحمت کند شهید پازوکی که میگفت گاهی میدان مین درست میکنیم و بعد نقشه در اختیار نداریم که آن را خنثی کنیم.میدانهای مینی که عراقیها میگذاشتند نقشه خاصی داشت که بچههای تخریب چی میدانستند.ما امسال دچار این میدانهای مین شده بودیم. گاهی متوجه آن نشده بودیم گاهی خودمان چیده بودیم و گاهی دشمن زرنگی کرده بود و از آن استفاده میکرد. بیتوجهی در بزنگاهها دردسرساز است. بچههای ما در خیابان گرفتار شدند. گاهی میشود جلوی این اتفاقات را گرفت، با دلجویی و با عذرخواهی. بالاخره باید به یکی اقتدا کنیم. سردار سلیمانی میگفت همه اینها بچههای ما هستند.همه اینها دختران و پسران ما هستند. ایرانی و مسلمان و شیعه هستند. وقتی اتفاقی میافتد، کجا باید دستی را بگیریم. دیر بشود هم فایدهای ندارد. معلوم است سرویسهای بیگانه استفاده میکنند.باید از تمام مردم ایران عذرخواهی کرد. از تک تک مردم ایران که بچههای آنها روی زمین افتادند، از نیروهای امنیتی عذرخواهی میکنم که این کشور برای همه است اگر دیر شود جمع شدنی نیست.»
شاید در نگاه اول این کلمات و سخنان که در فضای فرهنگی و هنری بیان شده را نتوان در مورد تحولات و رخدادهای مهم کشور معیار قرار داد اما واقعیت این است که بسیاری از مشکلات چند سال اخیر به علت خنثی نکردن همین خرده مین ها و یا میدان های مینی بوده است که اتفاقا خودمان کار گذاشته ایم.وقتی نقدی به موقع شنیده نمی شود یا دلجویی و عذرخواهی به موقع انجام نمی گردد یا تغییر و اصلاح روندی به طور کامل و به موقع لحاظ نمی شود معلوم است که مثلا فردی مانند پرویز ثابتی که حتی در زمان حال هم از سوی گروهک مناقین به عنوان یک جنایتکار زمان شاه مخلوع معرفی می شود این جرات را پیدا می کند که انظارعموم آفتابی شود و به این تصمیم برسد که تحولات اخیر موجب شده تا سوابق او از اذهان جامعه ایرانی پاک شده و نسل جوان ایرانی هم اکنون نسبت به چنین فردی هیچ گونه ذهنیتی ندارد.پرویز ثابتی از زمان خروج وی از ایران در آبان ماه 57 تا امروز، کمتر تصویری از وی منتشر شده بود و بهشدت رسانهگریز بود. چند تصویری هم که از او پخش شده بود در کنار خانواده و مربوط به سالهای قبل است.آخرینبار که نام ثابتی بر سر زبانها افتاد در ماجرای مصاحبه با صدای آمریکا به بهانه انتشار کتاب خاطراتش با نام «در دامگه حادثه» بود. کتابی که خشم بسیاری از زندانیان سیاسی طیف های مذهبی و حتی غیرمذهبی دوران شاه و مبارزان و فعالان آن زمان را برانگیخت.
باید از خرده توقعات و خرده اتفاقات و خرده وعده ها به سادگی عبور نکرد و بر این تصور نبود که «امروز را گذر کنیم و چو فردا آید فکر فردا کنیم».اینکه در این سالها کشور درگیر توطئه های خارجی بوده غیر قابل انکار و غیر قابل کتمان کردن است و نمونه بارز آن همین حوادث اخیر بود که موج سواری بر یک اعتراض و مشکل اجتماعی بود که وقت و سرمایه کشور را چند ماهی درگیر خود کرد.اما به مانند همیشه بازهم این مردم هستند که علی رغم همه نظرات و انتقادات و گلایه های خود سعی دارند تا با مرزبندی می خود و سوء استفاده گران داخلی و خارجی فضای کشور را به سمت آرامش و ثبات سوق دهند .اینکه خارج نشینان متوهم با دیدن زخم ها و برخی خلاء ها به دنبال سوء استفاده از برخی گلایه ها هستند و مصلحت و سعادت شهروندان ایرانی ابدا برای اینگونه افراد قابل درک نیست و کشورهای خارجی هم طراحی گسترده ای را علیه ایران انجام داده اند همگی نباید موجب شود تا از میدان های مین داخلی غافل شویم !
لذا در این شرایط نه تنها انتظار می رود بلکه واجب است که همه تصمیم گیران و مجریان تصمیمات در کشور این شرایط را درک کنند و از هر خواسته و گلایه حتی خرده و کوچک مردمی غافل نشوند که دشمن در همه این سالها با سوء استفاده از همین ها مشکلاتی را برای کشور پیش آورده است. همچنین نباید تصور کرد همین اقدامات کافی بوده بلکه باید به دنبال تصمیمات و اقدامات اساسی تر و مهمتری هم رفت که خنثی کننده این توطئه ها باشد و اثرات کلان تری داشته باشد.از سوی دیگر اگر فرد یا جناحی واقعا خود را حامی و طرفدار این نظام و انقلاب و مردم می داند باید بداند که هرگونه سخن تحریک آمیز یا ایجاد دوقطبی های سیاسی و یا اجتماعی ، باز هم یک نوع مین گذاری بوده که ممکن است کشور را در گیر مشکلاتی نماید.