درباره تحولات اخیر در تیم ملی و روی کار آمدن امیر قلعهنویی به عنوان سرمربی و مدت زمان قرارداد این مربی که تا جام ملتهای آسیا منعقد شده است، صحبت زیاد است؛ اما مساله مهم رویکرد مناسب در این برهه و امکان تعریف یک پروسه پوستاندازی در تیم ملی برای جام جهانی است.
فیفا بعد از هر جام جهانی گزارش فنی آن رویداد را منتشر میکند. از ۵۰ سال پیش به این سمت گزارش فنی تمام مسابقات وجود دارد. فیفا معتقد است هر ۱۰ سال چهره فوتبال عوض میشود. فیفا مثال میزند اگر زمانی بازیکنی میخواست مثل «پله» توپ را کنترل کند، سعی میکرد زمان را بکشد و تا جای ممکن تعلل میکرد اما حالا میگویند کنترل کردن، چرخیدن و فرار کردن روی یک حرکت است. ۲۰ سال پیش هر چه توپ را میکشتی بهتر بود اما حالا قبل از کنترل باید حریف و فضا را ببینی و کنترل کنی و دریبلت را هم بزنی. کاری که وینیسیوس جونیور میکند متفاوت از حرکات رونالدوی پرتغالی در ۱۰ سال قبل است. جونیور در همان حال که توپ را گرفته، دریبل خودش را هم میزند.
در فوتبالی که حضور داریم، یک پروسه هوشمندانه وجود دارد. این پروسه اجازه نمیدهد تیمهای ملی از لحاظ پیری به نوار قرمز برسند. رئال مادرید کاسمیرو و واران را قبل از ۳۰ سالگی داد. این بازیکنها هنوز در اوج هستند اما رئال مادرید نمیخواهد پیر شود. اگر تیمهای ملی با یک برنامه هوشمندانه مدیریت نشوند، یک وقت میبینی به سرعت آن تیم پیر میشود.
۱۳ نفر در تیم ملی کنونی که قلعهنویی مربی آن است، خارج از فایده هستند. خارج از فایده، نه اینکه فوتبالشان تمام شده باشد بلکه کسانی هستند که تیم ملی برای آنها تمام شده است. هنوز هم برای برخی رسیدن به تیم ملی انگیزه بخش است و برای برخی هم مزاحمت است. برخی ممکن است با حضور در تیم ملی پست و تیم باشگاهی خود را از دست بدهند. برخی ممکن است سه بازی باشگاهی انجام ندهند. مثلا طارمی و سردار آزمون گاهی بعد از اردوی تیم ملی نیمکتنشین میشوند. عدهای هم برای تیم ملی و تیم باشگاهی خود متفاوت بازی میکنند. جهانبخش در تیم ملی و فاینورد متفاوت است. ما سالهای دور هم بازیکنانی داشتیم در آلمان یک طور و در ایران طور دیگر و در آلمان هلیکوپتر و تانک بودند و در تیم ملی شکل دیگر.
به مورد قلعهنویی میرسیم. قلعهنویی با یک تیم فرسوده مواجه است و یک زمان هشت ماهه دارد. بستگی دارد که نگرش قلعهنویی در جام ملتهای آسیا چه باشد. اگر قلعه نویی جام ملتهای آسیا را با تمام قدرت تبدیل به یک پله برای ساخت تیم ملی کند، یک سیاست اصولی است.
نقشه اول نسلسازی در جام ملتها است. کره جنوبی بیشر از ۳، ۴ دوره است که در جام ملتها با نسل جدید خود وارد میشود که در جام جهانی نتیجه بگیرد. اگر قلعهنویی جام ملتهای آسیا را پلهای کند برای تیمسازی، ۱۰ سال تیم ملی را مدیریت میکند. این یک برنامه است.
نقشه دوم این است که قلعهنویی جام ملتها را کمیتی نگاه کنند. دنبال نتیجه باشد و پیرها را ببرد و بازنشسته نکند و نتیجه بگیرد و بگوید سه سال فرصت دارم تیم را درست کنم. این خیلی حرف قشنگی است. اما خود صاحب این تیم (کارلوس کیروش) هم نتوانست بعد از جام جهانی تیم را قهرمان جام ملتهای آسیا کند. کی روش هشت سال با این تیم بود و هشت سال در جام جهانی بازی کرده بود. همه کارها را انجام داده بود و خودش نتوانست قهرمان کند. ما چطوری بعد از چهار سال فاصله با تیمی که در وضعیت نامناسب از جام جهانی بیرون آمده، میخواهیم قهرمان جام ملتها شویم؟
اگر قلعهنویی از جام ملتها به عنوان پله استفاده کند، میتواند تیمش را آبدیده کند. او میتواند با افکار عمومی صحبت کند و برنامهاش را بگوید. سه سال فرصت داریم و سعی کنیم نسل جدیدی را بسازیم که شاید ترانسفر هم شدند. نسل گذشته را رها کنیم بروند به فوتبالشان در اروپا برسند. هشت سال است از ایران بیرون رفتهاند و تیم ملی برای آنها انگیزه نیست.
در این ۴۰ سال با این امید به جام ملتها رفتیم که اگر بازیکنان مسن را به این مسابقات ببریم، بهتر است. یک بار هم به عنوان پله ترقی نگاه کنیم. کاری که کره در این دههها انجام داده است. من یک سوال میکنم. به نظر شما مراکش از ۴ سال گذشته که در گروه ما چهارم شد، تا جام جهانی ۲۰۲۲ که چهارم دنیا شد، چه کرده بود؟ آیا جز این بود که نسل جدید را ساخت و بازیکنان جوان چهار سال قبل باتجربه شده بودند؟
به نسل جدید اعتماد کنید. اگر شما جام ملتهای آسیا را پله موفقیت در جام جهانی کنید، ۱۰ سال مربی تیم ملی ایران خواهید بود. اگر نوع قرارداد و نوع نگرش این باشد که با باقیمانده سه مربی یعنی کیروش، ویلموتس و اسکوچیچ و باز هم کیروش قهرمان جام ملتها شویم، واقعا کار بزرگی است! اگر بشود چه میشود!
میتوانیم کمک کنیم بازیهای جام ملتهای آسیا پله ساختمان سازی شود. نه اینکه هدف و آجری برای بقای یکسری شود. اکنون برهه حساسی است. کادر فنی تیم ملی را نترسانید.
اگر قرار است جام ملتها پله شود، لیستی که برای بازی روسیه و کنیا اعلام شده، باید صد درجه تفاوت داشته باشد. شما ترکیب اصلی ایران را بچین و ببین بازیکن جوانی در آن جای دارد؟ اگر توانستی یک بازیکن بیشتر را در ترکیب جای بدهی، آن وقت میشود جوانگرایی. نمیشود که عزت اللهی را دعوت کنی و یک هافبک جوان را جای او در ترکیب بگذاری. پس چرا عزتاللهی را از تیم بیرون آوردید؟ چرا جای یکی دیگر را گرفتید؟ وقتی یک جوان را تک و تنها کنار ترابی میگذارند، آیا ترابی میگذارد او هر چقدر میخواهد پا به توپ شود؟ مگر میگذارند خلاقیتش را نشان دهد. باید تغییر سبک بدهیم. باید تیم ملی را نو کنیم. این فوتبال نشان داد که به عراق هم میبازیم.
* جلال چراغپور ؛ مدرس و مفسر فوتبال