پرونده عامل به شهادت رساندن سرباز کلانتری و همچنین مردی که با اسیدپاشی به دختری جوان وی را به کام مرگ کشانده بود سحرگاه دیروز با چوبه دار بسته شد.
به گزارش ایران، صبح چهارشنبه نخستین زندانی که حکمش اجرا شد عامل قتل سرباز وظیفه عبدالجبار مختومنژاد بود. وی صبح روز ۹ مرداد سال 1400 در حالی که به اتهام سرقت موتورسیکلت بازداشت شده بود برای تحقیقات به دادسرای عمومی واقع در خیابان جشنواره تهران منتقل شد. با پایان تحقیقات، به دستور قاضی پرونده، متهم برای ادامه بررسیها به کلانتری 110 شهدا منتقل شد.
حدود ظهر بود که سرباز وظیفه مختومنژاد همراه متهم 29 ساله از تاکسی در نزدیکی کلانتری پیاده شدند.
در این میان متهم مدعی شد گرسنه است و از سرباز همراهش خواست تا به اغذیهفروشی بروند و برایش ساندویچ بخرد. سرباز کلانتری نیز بعد از خرید ساندویچ، منتظر ماند تا متهم غذایش را بخورد اما او این بار از سرباز وظیفه خواست یک دستش را از دستبند رها کند تا بتواند راحتتر غذا بخورد.
وقتی سرباز دستبند را باز کرد ناگهان سارق با چاقویی که همراه داشت چندین ضربه به او زده و از محل متواری شد.
ساعاتی بعد سرباز جوان پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید و بازپرس کشیک قتل پایتخت دستور بازداشت متهم را صادر کرد. بلافاصله کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی برای دستگیری او وارد عمل شده و دستگیرش کردند.
متهم جوان در تحقیقات گفت: سابقهدار بودم و میدانستم باید مدتی در زندان باشم به همین دلیل نقشه فرار کشیدم. وقتی به سرباز گفتم گرسنه هستم، او برای خرید غذا به ساندویچی رفت، کیسهای که مدارک و وسایلم داخلش بود دست من بود. کیسه را که باز کردم چشمم به چاقویی که همیشه برای سرقتها همراهم بود، افتاد. از طرفی کلید پابندم هم آنجا بود کلید و چاقو را برداشتم و فوراً پابندم را باز کردم. خواستم فرار کنم که سرباز مانعم شد و من هم چند ضربه چاقو زدم تا از دست او فرار کنم.
با اعتراف این متهم به جنایت و پس از تکمیل تحقیقات، او در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد.
اعدام اسیدپاش
دومین مردی که در زندان قزلحصار به دار مجازات آویخته شد، مرد اسیدپاشی بود که سالها قبل دختر مورد علاقهاش را قربانی کینه خود کرده بود.
11 مرداد سال 89، این دختر23 ساله که از ناحیه صورت و دست دچار سوختگی اسیدی شده بود به یکی از بیمارستانهای اسلامشهر منتقل شد.
وقتی مأموران بالای سر او در بیمارستان حاضر شدند، دختر جوان گفت: حدود ۶سال قبل با جوانی به نام آرش آشنا شدم و وقتی رابطه ما جدی شد، آرش از من خواستگاری کرد، اما در رفتوآمدهای خانوادگی متوجه شدیم که با یکدیگر تفاوت و اختلاف داریم، به همین دلیل بود که خانوادهام با این وصلت مخالفت کردند. با این حال آرش دستبردار نبود و روز حادثه با من تماس گرفت و به بهانه اینکه برایم غذای نذری آورده خواست مقابل خانهمان بیاید تا آخرین حرفهایش را هم بزند. در را که باز کردم او را مقابل خود دیدم. قابلمهای کوچک در دست داشت اما تا سرم را بلند کردم، مایع درون آن را بهصورتم پاشید.
10 روز بعد از اسیدپاشی دختر جوان تسلیم مرگ شد و درنهایت آرش اتهام اسیدپاشی را پذیرفت و گفت: من عاشق شده بودم و دختر موردعلاقهام مرا دوست نداشت. من نمیخواستم او با مرد دیگری ازدواج کند. تصمیم بیرحمانهای بود اما اصلاً در حال خودم نبودم و حالا که او جانش را از دست داده بهشدت ناراحتم.
آرش از سوی قضات دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد و شهریور سال گذشته یک بار پای چوبهدار رفت اما توانست از خانواده مقتول مهلت بگیرد.
با پایان این مهلت و باتوجه به درخواست قصاص خانواده لیلا، پرونده این اسیدپاشی منجر به قتل روز گذشته در زندان قزل حصار بسته شد.