به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز پنجشنبه ۲۱ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که افزایش گمانهزنیها درباره گسترش جنگ غزه به لبنان، وعده بازگشت بدون ترس ایرانیان خارجنشین به ایران و هشدار نسبت به افزايش ركود در كشور در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
عبدالرضا فرجیراد طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی با عنوان آمریکا در دریای سرخ درگیر نمیشود، نوشت: آمریکاییها تجربه خوبی در این منطقه در خصوص عراق و افغانستان دارند که بر پایه آن مجدد دست به اقدامی غیرقابل پیشبینی و حساب نشده نزنند.
درست است که دو سه هفته بود که آمریکاییها تهدیداتی را متوجه یمنیها میکردند و ائتلاف 20 کشور را تشکیل دادند برای اینکه با یمنیها مقابله کنند، اما از ابتدا مشخص بود که هدف آمریکا تهدید ارتش یمن و ترساندن آنهاست. در حالی که یمنیها خیلی محکم اعلام کردند که از هیچ چیزی نمیترسند و خیلی راحت وارد درگیری شدند و حتی پس از این صحبتها و اعلام اینکه 20 کشور با هم وارد ائتلاف شدند خیلی تهاجمیتر وارد شدند. از طرفی تجربه عراق و افغانستان نشان داده که آمریکاییها نباید وارد جایی شوند که از آن با شکست بیرون بیایند. چنانکه دیدیم در عراق و افغانستان چگونه عمل کردند و در نهایت چگونه بیرون آمدند. اما تجربه یمن شاید بدتر از تجربه عراق و افغانستان است چون یک بار سعودیها و اماراتیها در آنجا شکست خوردند. بنابر این آمریکاییها چه میتوانند بکنند؟ یمن نه ناو دارد نه کشتی بزرگ دارد یا نیروی دریایی قدرتمندی که بخواهند همه را در دریا غرق کنند. در داخل یمن نیزتعدادی مکان بوده که عربستان بمباران و خراب کرده است. لذا مجبور هستند که خانههای مردم را بزنند. اکنون که اسرائیل مردم غزه را هدف قرار داده اگر آمریکا هم یمنیها را بزند افکار عمومی جهانی ساکت نخواهند نشست. روز گذشته نیز به یک ناو آمریکایی حمله شده که آمریکاییها گفتند عمل متقابل انجام دادیم اما نتیجه آن معلوم نیست.
اما واقعیت این است که آمریکاییها زمان میخرند که آن چیزی که خواسته جامعه جهانی و یمنیهاست یعنی فروکش کردن آتش جنگ در غزه انجام شود. اسرائیل چند روزی است که اعلام میکند بمبارانها را کم میکنیم و به روشها و تکنیکهای جدیدی برای جنگ روی میآوریم. آمریکاییها نیز این را تایید کردند که اسرائیل میخواهد روش دیگری را در غزه در پیش بگیرد و در همین راستا نیز حملات هوایی کم شده. البته یک نگرانی وجود دارد که کم شدن حملات هوایی باعث شود که هدف اسرائیل این باشد که به سمت لبنان برود. از این جهت است که در لبنان مقداری تهاجمی برخورد میکند به نحوی که تمایل دارد در لبنان جنگ شود و آمریکا را هم در این جنگ دخالت دهد. لذا به نظر میرسد که آمریکا وارد درگیری با یمن نخواهد شد و از آن قلهای که احساس خطر برای جنگ میشد پایین آمدهاند، اما معلوم نیست کی به سطح برسند، اما خطر در آنجا رفع شده و طبیعتا تصور میشود که در روزها و هفتههای آتی آب و تاب جنگ در غزه فروکش کند . به ویژه اینکه روز گذشته مشخص شد نتانیاهو با درخواست بلینکن موافقت کرده که نمایندگان سازمان ملل به غزه به ویژه شمال غزه بروند و برآورد کنند که در آنجا چقدر خسارت وارد شده و چه امکاناتی میخواهند. این روند نشان میدهد که اسرائیلیها در حال فراهم کردن شرایطی هستند که هم اسرایشان آزاد شوند و هم بالاخره تا حدودی به حرف آمریکاییها عمل میکنند . البته جنگ زمینی ادامه خواهد داشت تا تکلیف این جنگ معلوم شود. آنچه مسلم است بلینکن به منطقه سفر کرده و به دنبال این است که جنگ گسترش نیابد و روند امور نشان میدهد که وی تا حدی موفق بوده است چون اسرائیلیها در حال کوتاه آمدن هستند. دیگر اینکه بلینکن دنبال طرح دو کشوری است و اعلام هم کردند که قرار است در مدیریت اداره غزه ترکیه، قطر، امارات و عربستان نقش داشته باشند که تعادلی برقرار شود. لذا تصور نمیشود که در حوزه دریای سرخ اتفاقی رخ دهد.
روزنامه جوان طی یادداشتی به نقد گفت و گوی اعتماد با حسین مرعشی پرداخت و نوشت: روزنامه اعتماد در شماره دیروز خود به بهانه سالگرد درگذشت هاشمی رفسنجانی، سراغ حسین مرعشی پسر عموی همسر آن مرحوم رفته و از او درباره دیدگاه هاشمی در خصوص حجاب پرسیده است. مرعشی در پاسخ به این سؤال که اگر آقای هاشمی امروز در قید حیات بودند برای بحران ایجاد شده بر سر مسئله حجاب در جامعه چه راهکاری داشتند، مدعی شده: «در آخرین صحبتهایی که من از مرحوم آقای هاشمی شنیدم این بود که ایشان گفتند: "ما از ابتدا در دهه اول انقلاب اشتباه کردیم که حجاب اجباری را یک وظیفه برای حکومت تلقی کردیم. باید اجازه میدادیم که مردم و خانمها با راهکارهای فرهنگی خودشان به انتخاب حجاب علاقهمند شوند. " به نظر من آقای هاشمی در این موضوع دیدگاهها و تکلیف روشنی داشتند.»
پیش از پرداختن به این ادعا ذکر این نکته ضروری است که هاشمی رفسنجانی همواره و در طول حیات خود هیچ گاه سخنی علیه حجاب نگفته و آنگونه که فاطمه هاشمی رفسنجانی، فرزند او سال ۹۷ در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی ترکیه عنوان کرده به رعایت قانون حجاب اصرار داشته است: «پدرم به اجباری بودن حجاب اعتقادی نداشت، اما معتقد بود قانون است و باید رعایت شود.»
سایت مرکز اسناد خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی در نقل روایتی از واکنش او به تظاهرات ۱۴ تیر ۵۹ زنان نوشته «.. در مورد ضرورت حجاب خانمها هم حکم اولی روشن بود که این واجب شرعی است و باید رعایت شود...». مرحوم هاشمی همچنین در خطبههای نماز جمعه ۲۵ آبان سال ۶۳ انتقادات صریحتری را نسبت به حجاب موجود و زنان بیحجاب مطرح میکند: «آقایانی که به کشورهای غربی رفتهاند، میبینند که نسل آنجا به چه بلایی دچار هستند. خانمهایی که فکر میکنند به نام آزادی و…، این حرفها زده میشود، چه میکنند؟ وقتیکه غرب، جنس زن را بهصورت مانکن در ویترین فروشگاهها میگذارد... آیا این ارزش و آزادی زن است؟! اگر زنها یکذره شعور داشتند، همین نقطه کافی بود که علیه این آزادی شورش کنند.» رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ هم بخشی از خطبهها را به تأکید بر نهاد خانواده و ارزشهای اسلامی و فضیلت ازدواج و همچنین انتقاد از رواج ارزشهای غربی در جامعه و بدحجابی و حتی تهدید تبعید زنان بیحجاب و همسرانشان به اردوگاه کار اجباری اختصاص داد.
حال برگردیم به ادعاهای حسین مرعشی در گفتوگو با اعتماد. با توجه به نقل قولهایی که اشاره شد، اکنون چرا باید به مرعشی اعتماد کنیم که او راست میگوید؟ به ویژه آنکه پیشتر او مطلبی را به نقل از هاشمی مطرح کرده بود که پس از هجمه حزب مشارکت به او، عقبنشینی کرد و حرفش را پس گرفت.
به فرض اینکه هاشمی نظرش درباره حجاب تغییر کرده باشد، وقتی که او به هردلیل نخواسته تغییر نظرش را علنی بیان کند و لابد توجیه و استدلال قانعکنندهای برای علنی نکردن دیدگاهش داشته، اکنون چرا پس از مرگش موکل خودخوانده او آن نظر پنهان را علنی میکند؟! آیا این نقض اغراض هاشمی و خیانت به او نیست؟! فراتر از اینها به فرض که مرعشی درست بگوید، چرا باید دیدگاههای هاشمی امروز برای کشور مهم باشد؟ کما اینکه چنانکه گفته شد، او گفته: «حجاب، چون قانون است باید به آن تمکین کرد». کشور قانون دارد، متولی دارد، دستگاه قضایی دارد، قانونگذار دارد، اکنون چرا باید به نظر هاشمی بر فرض صحت که در زمان حیاتش حاضر به علنی کردن آن نبوده بازگردیم؟ و نکته پایانی اینکه چرا آقای مرعشی فکر میکند باید تا ابد همه چیز را در هاشمی خلاصه کرد و این کیش شخصیت را ادامه داد، حال آنکه حتی حاضر نیست در همین مقوله به نظر امام هم مراجعه کند؟!
سیدمصطفی هاشمیطبا در سرمقاله امروز شرق با عنوان شفافسازی، هوشمندسازی مردمیسازی نوشت: ریاست محترم مجلس شورای اسلامی در پی سخنان قبلی خود که گفته بودند زمان اتخاذ تصمیمات سخت و مهم است، اینک در گفتاری ذکر کردهاند که شفافسازی، هوشمندسازی و مردمیسازی سه رکن مهم در حکمرانی است و توجه به این موضوعها سبب کارآمدی در خروجی کارها میشود. اگر میگفتند حکمرانی باید شفاف، هوشمند و مردمی باشد، مقصود ایشان معلوم میشد؛ اما این نوع بیان جایگزینهایی را به ذهن متبادر میکند؛ بهویژه آنکه تأکید شده که حکمرانی باید این سه صفت را بسازد و نه رعایت کند. وجه اول متبادر به ذهن آن است که حکمرانی در درون خود باید شفاف، هوشمند و مردمی باشد؛ اما وجه دیگر آن است که حکمرانی باید تمهیداتی فراهم کند که مردم اولا همه کارهای خود را به صورت شفاف و در دسترس دیگران با حداقل حکمرانی قرار دهند؛ یعنی کار روزانه و اقدامات زندگی خود را گزارش کنند تا مسئولان از زوایا و رفتار مردم آگاه شوند و با هوشمندسازی اقدامات خود و احیانا هوش مصنوعی اقدامات را بهروز کنند تا پایش آن برای حکمرانی میسر شود و نیز بتوان از طریق هوش مصنوعی برای آن تغییراتی ایجاد کرد و نیز برای آنکه بار دولت و حکمرانی کاهش یابد، مسئولیت همه کارها برعهده مردم گذاشته شود و اگر کاستی در جامعه ایجاد شد، مسئولان مبرا باشند و مسئولیت متوجه مردم باشد. شاید این گفتار نهتنها مورد تصدیق قرار بگیرد؛ بلکه به نوعی خیالپردازی تعبیر شود که نویسنده در دنیای اوهام و تصورات مبهم چنین بیان کرده که ممکن است چنین نیز باشد؛ اما سخن آنجاست که وقتی رئیس مجلس که قانونگذاری در اختیار نهاد مربوط به اوست، کلمات و بیانات با صیغه مجهول ادا میکند و معلوم نیست چه کسی باید چه کند، آیا اوهام به تحلیلکننده برمیگردد یا دیگران. اگر مقصود از بیانات ریاست محترم مجلس حکمرانی و دولتمردان هستند، خود مجلس میتواند قوانینی را تصویب کند که مشمول بیانات ایشان باشد.
اگر مجلس قانونگذار نتواند بگوید چه کسی باید شفافسازی، هوشمندسازی و مردمیسازی بکند؛ پس چه کسی میتواند؟ به تجربه ثابت شده که امر شفافسازی مخالفان جدی دارد و ازجمله خود مجلس نتوانسته است موضوع شفافسازی آرای نمایندگان را به تصویب برساند. موضوع گزارش تلفیق بودجه کل کشور و گزارش دیوان محاسبات درباره عملکرد دستگاهها، یا خوانده نشده یا ناقص مطرح شده است تا مردم ندانند کدام دستگاه چه خطاهایی کرده است. حداقل میتوانستند گزارش را در سایت مجلس شورای اسلامی برای مشاهده و آگاهی مردم بگذارند. دستگاههای اجرائی دیگر هم با شفافسازی چندان موافق نیستند. بانکها اعلام نمیکنند که وامگیرندگان کلان و کسانی که وامشان را بازپرداخت نکردهاند، چه کسانی هستند. بانک مرکزی اصلا مایل نیست مردم بدانند ارز یعنی خون اقتصاد کشور را به چه کسی و چه دستگاهی تخصیص دادهاند و ناگهان با طرح موضوع تخصیص ارز کلان برای چای دبش از طرف دیگر عوامل موضوع برملا میشود و بعد هم احساس میشود که موضوع را میخواهند جمع کنند. نه معلوم میشود دستوردهنده چه کسی بوده و نه تخصیصدهنده و گیرنده این کلان ارز کدام شیر پاک خوردهای است. قوه قضائیه محترم هم دادگاهها را غیرعلنی میکند و البته این امر قانونا به تشخیص قاضی محترم است؛ ولی وقتی متهم درخواست میکند که دادگاهش علنی باشد، باز هم شفافسازی ممکن نمیشود؛ همانطور که شورای محترم نگهبان حتی به خواست فرد ردصلاحیتشده حاضر نیست دلایل ردصلاحیت یا عدم تأیید صلاحیت را اعلام کند.
درست است که نام متهم تا قبل از قطعیشدن حکم نباید اعلام شود؛ ولی به جز نام متهم میتوان موضوع را شفاف کرد تا مردم بدانند چه اتفاقی افتاده است. فراموش نمیکنیم چند سال قبل اردوغان گفت که 18 میلیارد دلار ارز و طلا از ایران به ترکیه ارسال شده و ما کشف کردهایم. هیچ مقام ایرانی نه تکذیب کرد و نه تأیید و نه صحبتی در آن زمینه شد و هنوز دانستن آن برای مردم عقده شده است. گمشدن دکل نفتی که معلوم نشد سرنوشت پرداختکننده و دریافتکننده 80 میلیون دلار ارز به کجا انجامیده است. موارد عدم شفافیت بسیار است، بگذریم از هوشمندسازی و مردمیسازی که معلوم نیست چه مفهومی دارد. میتوان چند مورد از ناشفافیتهایی را که هیچکس گردن نمیگیرد، بیان کرد تا معلوم شود فرمایش ریاست مجلس از نوع آمال و آرزوهاست و در مقام عالیترین مقام قانونگذاری امیدی به انجام آن ندارد، فقط گفتهاند که بعدا بفرمایند گفتم!
و اما موارد شفافنشده و در گلو گیر کرده:
طبق نوشته روزنامهها در طول سالهای اخیر، سالانه ۲۰ تا ۳۰ میلیارد نخ سیگار قاچاق وارد میشود؛ یعنی سه هزار کانتینر ۴۰ فوتی. این را خواجه حافظ هم میداند، فقط قوه مجریه و قضائیه از آن بیخبر است و معلوم نیست چگونه و از طریق چه کسی وارد میشود.
دعوای بین خودروسازان و وزارت نفت درباره کیفیت بنزین و شایعات آن ادامه دارد. سازمان استاندارد که سخن آن فصلالخطاب است، خود را پنهان کرده. تنها با نمونهبرداری رَندُم از پمپ بنزینها میتوان شفافیت کیفیت را معلوم کرد؛ ولی نمیکنند و نمیخواهند انجام دهند.
همین سازمان فخیمه استاندارد حاضر نیست چایهای آغشته به رنگ غیرمجاز را تشخیص و اعلام کند. مردم چای رنگ شده سرطانزا میخورند، نه میگویند خطر دارد و نه میگویند که بی خطر است و خیال مردم راحت باشد. وزارت نیرو ۱۲۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد. طلبکاران نمیدانند چرا پولشان را نمیدهند. پولی که سالی ۴۰ درصد افت دارد و این طلب مردم نادیده گرفته میشود. از همه جالبتر نبود شفافیت مسائل مالی مجلس و شورای نگهبان است. این دو دستگاه قانون محاسبات را برای دستگاههای دولتی تصویب کردهاند؛ ولی خودشان را معاف کردهاند. حتما شفافیت عیب و ایراد دارد! سند ۲۰۳۰ که آنهمه درباره آن هیاهو شد، معلوم نشد که چیست. نه دولت روحانی که آن را امضا کرده بود و نه مخالفان، متن را برای مردم شفافسازی نکردند. فقط برخی سخنرانی کردند که این سند همجنسبازی را رواج میدهد. اگر متن سند برای شفافسازی در رسانهها منتشر میشد، چه عیبی داشت؟ از این قبیل امور غیرشفاف در جامعه بسیار است و ظاهرا ریاست محترم قوه مقننه هم ناامید از روند کنونی است و مطابق معمول مسئولان که دائم میگویند باید «انجام دهند»، «باید بشود» را تکیه کلام کردهاند؛ درحالیکه خودشان باید آن کار را انجام دهند. بهکاربردن فعل مجهول از کسانی است که در عین داشتن قدرت در ید، از ظرفیت انتخاب اصلح و اجرای آن برخوردار نیستند و این رفتار بیشتر این ظن را پدید میآورد که مقصود از شفافسازی، هوشمندسازی و مردمیسازی، عملکرد مردمان است و نه پیشه حکمرانان.