به گزارش «تابناک»، عماد آبشناس در اسپوتنیک نوشت: البته این هیاهو را بیشتر افراد وابسته به جریانهای خادم اسرائیل در آمریکا و در رسانههای همسو راه انداخته اند و برخی کارشناسان فارسی زبان آتش بیار معرکه شده اند و در حال فضاسازی میباشند.
میگویم کارشناسان فارسی زبان به دلیل اینکه هر کسی به زبان فارسی صحبت میکند ایرانی به حساب نمیآید و بسیاری هستند که به خوبی هم فارسی بلد هستند صحبت کنند، اما کلا ایرانی نیستند یا روزی ایرانی بودند، اما در حال حاضر هویت ایرانی خود را ترک کرده اند و هویت دیگری را اختیار کرده اند و درخدمت آن هویت دیگر میباشند.
برخی هم که خود را مخالفین نظام معرفی میکنند تصور میکنند که اگر مثلا آمریکا به ایران حمله کند نظام جمهوری اسلامی سقوط میکند و آمریکاییها فرش قرمز را برای آنها پهن میکنند تا بیایند ایران حکومت کنند.
عموما اینها افرادی هستند که از ایران به خارج رفته اند و آنجا درمانده شده اند و احساس میکنند پس از سالها ناکامی زندگی شان تباه شده و نه راه پس دارند نه راه پیش و برخی هم هستند که رفته اند با پولهای دزدیده شده از ملت ایران حال و حول کرده اند، حالا پولهایشان تمام شده و کاسه گدایی برای دشمنان ملت ایران دست گرفته اند تا به آنها کمک کنند و حاضر میباشند برای یک پاپاسی سیاه ناموس خود را نیز بفروشند.
چرا که وطن ناموس انسان است و هر کسی "به هر دلیل ای" تکرار میکنم "به هر دلیل ای" از دشمن بخواهد به وطن اش حمله کند عملا انگار یعنی از دشمن خواسته به ناموس اش تجاوز کند.
اینهایی که ایرانی نیستند و ایرانی نما هستند جای خود.
ایرانیها ممکن است اختلافات زیادی با هم داشته باشند و ممکن است با هم درگیریهای عقیدتی و سیاسی و... هم داشته باشند، اما هیچ وقت اجازه نمیدهند که دشمن بخواهد به یک وجب از خاک آنها تجاوز کند.
البته بماند که برخی تصور میکنند با این هیاهو ممکن است بتوانند به نظام فشار بیاورند ویا مردم را دلواپس کنند و فضای جامعه را به هم بریزند تا بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند.
آنچه مسلم است این میباشد که بحث حمله به ایران برای آمریکاییها یک سفر تفریحی و پارک رفتن نیست.
آنها سالها برنامه ریزی کردند تا بلکه بتوانند به ایران حمله کنند، اما در نهایت متوجه شدند که امکان حمله به ایران برایشان میسر نیست.
اگر اینگونه نبود قطعا آمریکاییها از افغانستان خارج نمیشدند.
دلیل اصلی حمله آمریکا به افغانستان و عراق این بود که بتوانند ایران را محاصره کنند و در نهایت به ایران حمله کنند و در مقابل ایران هم مرزهای مجازی خود را گسترش داد و تا آمریکاییها به خود آمدند دیدند که به جای اینکه آنها ایران را محاصره کنند ایران آنها را محاصره کرده.
پس از پایان جنگ عراق بر علیه ایران، تهران دو دکترین را پیش گرفت.
یکی توسعه مرزهای مجازی خود بوده و دیگری توسعه برنامه دفاعی خود.
ایران امروزه موفق شده مرزهای مجازی خود را به دریای مدیترانه و دریای سرخ و دریای عرب از یک سو و دریای سیاه و چین و اقیانوس هند از سوی دیگر گسترش دهد.
در صورتی که آمریکا بخواهد با ایران درگیر شود عملا باید در کل این محدوده با ایران درگیر شود.
اتفاقات اخیر در منطقه خاورمیانه که منجر شده اسرائیل و آمریکا در باتلاقی باورنکردنی گیر کنند و از هر طرف به نیروهای آمریکایی در منطقه حمله شود یک نمونه بسیار کوچک از آن است که ممکن است در صورت حمله به ایران برای آمریکا ومتحدین اش رخ دهد.
طی حدود سه ماه چیزی حدود ۱۷۰ حمله به پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه شده و سامانههای دفاعی آمریکا نتوانسته اند با این حملات مقابله کنند.
گو اینکه آمریکاییها ادعا میکنند هیچ یک از نیروهایشان در این عملیات کشته نشد و فقط تعدادی سرباز زخمی شده اند، اما بسیاری کارشناسان مطمئن هستند که در این حملات تعداد زیادی نیروی آمریکایی کشته و زخمی شده اند، اما آمریکاییها صدایش را در نیاورده اند و یا به قول معروف سر و ته ماجرا راهم آورده اند.
مثل ماجرای کشته شدن دو نیروی کماندوی ویژه نیروی دریایی آمریکا در درگیری با انصار الله یمن که گفتند اینها در دریا غرق شده اند.
احتمالا شنا بلد نبودند!
دلیل اینکه آمریکاییها به راحتی میتوانند ماجرا را حاشا کنند این است که تعداد زیادی از نیروهایی که در منطقه دارند را بی خانمانها و بی کس و کارهای آمریکایی تشکیل داده اند که اگر احیانا اینها کشته شوند کسی نیست سراغ آنها را بگیرد.
درباره ماجرای حمله به قلعه یا برج ۲۲ در اردن هم حرف و حدیث زیاد است.
اصرار اردن بر انکار ماجرا و حتی انکار وجود این نیروها در آنها هم به نوعی شک و شبهههای زیادی را اضافه کرده، شک وشبهه در این باره که احتمالا اینها اصلا نیروهای ارتشی نبوده اند و همه شان نیروهای اطلاعاتی و امنیتی بوده اند که کارهای پایگاه التنف را پشتیبانی میکردند وحتی نیروهای امنیتی اسرائیلی میانشان حضور داشتند و برای اینکه هدف نباشند آنها را آنجا به صورت مخفیانه مستقر کرده بودند.
با توجه به اینکه این ماجرا پس از ترور چند نیروی اطلاعاتی وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دمشق رخ داده برخی این دو ماجرا را به هم ربط داده اند وحتی فراتر رفته اند و ادعا دارند که ماجرا به نوعی پاسخ به عملیات ترور نیروهای امنیتی سپاه بوده و ایران در مقابل چهار نیروی امنیتی ایران جان چهل نیروی امنیتی آمریکایی و اسرائیلی را گرفته.
البته باید تاکید کرد که ایران رسما هرگونه ارتباط با این عملیات را انکار کرده.
برخی حتی باور دارند که ماجرای آن هشت نیرویی که آمریکاییها گفتند به دلیل نبود مکان مناسب برای درمان از آنجا خارج کرده اند این بوده که اینها نیروهای امنیتی وابسته به موساد اسرائیل بودند که کشته یا زخمی شده اند ونمی شد به بیمارستانهای اردن منتقل شان کرد.
البته شما هیچ وقت احتمالا متوجه نخواهید شد در نهایت چند نیروی آمریکایی یا اسراییلی کشته و زخمی شده اند، چون طبق معمول آمریکاییها سعی میکنند با سناریو سازی سر و ته ماجرا را هم بیاورند، مانند وقتی که ایران به عین الاسد حمله کرد و حدود دویست نیروی آمریکایی کشته و زخمی شدند، اما آمریکاییها گفتند که اینها همه ضربه مغزی شدند و بعدا یکی یکی کشتههایی را که نمیشد مخفی کرد رو کردند و هر کدام را کشته شد در یک عملیات معرفی کردند.
به هر حال اینها همه شایعاتی هستند که ممکن است درست باشند و یا درست نباشند، ولی اگر چنین باشد میتوان گفت "چیزی که عوض داره گله نداره".
هدف قرار دادن برج ۲۲ به نوعی یک عملیات بسیار ویژه به حساب میآید، چون این پایگاه یک پایگاه امنیتی اطلاعاتی بوده و آنهایی که به این پایگاه حمله کرده اند ریز به ریز اطلاعات حساس این پایگاه را در اختیار داشته اند و میدانستند در چه زمانی و مکانی باید حمله را به چه شکلی انجام دهند تا این همه تلفات (تازه اگر آمریکاییها راست اش را بگویند) را از آمریکاییها بگیرند.
قطعا آنکه این همه اطلاعات درباره این مکان سری آمریکایی در اختیار دارد درباره بقیه پایگاههای سری و غیر سری آمریکایی اطلاعات کافی دارد تا آنها را هدف قرار دهد.
بسیاری محافل دیپلماتیک حتی باور دارند که این عملیات بیش از اینکه ایذایی باشد به نوعی پیغامی برای آمریکاییها بوده تا به آنها بفهمانند چه قدر آسیب پذیر میباشند.
حال آمریکاییها باید بررسی کنند و ببینند که آیا دوست دارند این چرخه ادامه پیدا کند یا متوقف شود.
آمریکاییها و متحدین شان به خوبی میدانند اگر به خاک ایران حمله کنند خود ایران پاسخ خواهد داد و همه پایگاههایی که عملیات از آنها انجام شده را هدف قرار خواهند داد.
اگر آنچه آمریکاییها میگویند صحت داشته باشد و نیروهای همپیمان ایران چنین بلایی را سر آنها در برج ۲۲ آورده اند تصور کنید که اگر اینها بخواهند باخود ایرانیها درگیر شوند چه بلایی میتواند سرشان بیاید.
برج ۲۲ فقط با یک پهباد هدف قرار گرفت.
البته به نظر میرسد کشورهای منطقه که پایگاههای آمریکایی در اختیار دارند هم دلواپسیهایی را دارند.
از هر کدام از این کشورها بخواهد عملیات بر علیه ایران انجام شود و یا اینکه آمریکاییها از حریم هوایی یا زمینی و یا دریایی هر کدام از اینها استفاده کنند عملا اینها نیز اهداف مشروعی برای ایران خواهند بود و هیچ کدام از اینها به اندازه پاکستان روابط صمیمی با ایران نداشته و ندارند.
حتی اگر آمریکاییها از خاک یا آسمان و یا آب این کشورها استفاده نکنند، همین که اینها آمریکاییها را دعوت کرده اند و یا پایگاه نظامی در اختیار آنها قرار داده اند میتواند بهانه کافی برای ایران باشد تا به اینها پاسخ بدهد.
هیچ کدام از کشورهای منطقه و جهان امروزه شرایطی ندارند که اگر به کشورهای دارای پایگاههای آمریکایی حمله شود تحمل ضررهای آن را داشته باشند.
گو اینکه در علم سیاست چیزی به عنوان نا ممکن وجود ندارد، اما آنچه بدیهی است این میباشد که باز هم عقلایی در آمریکا وجود دارند که متوجه باشند این روندی که آمریکا پیش گرفته به نفع آمریکا نیست و متوجه هستند اگر آمریکا بخواهد حملهای به ایران انجام دهد قطعا بیش از ایران خود آمریکا و دولت آن متضرر خواهند شد.
با توجه به این شرایط به نظر میآید آمریکاییها به سمت آن خواهند رفت که یک عملیاتی در جایی از منطقه، مثلا به صحرای کربلا بزنند، و بعد با هیاهوی بسیار زیاد بگویند که پاسخ آنچنانی به عملیات برج ۲۲ داده اند.