به گزارش «تابناک» به نقل از خبرگزاری صدا و سیما، برنامه گفتگوی ویژه خبری با موضوع «مشارکت احزاب و گروههای سیاسی در انتخابات ۱۱ اسفند» میزبان سعید نورمحمدی؛ سخنگوی حزب ندای ایرانیان و محسن مهدیان؛ فعال سیاسی و مدیرعامل مؤسسه همشهری بود.
مجری: ۱۱۰ چهره اصلاح طلب در بیانیهای تحلیلی خطاب به دغدغهمندان توسعه و مردم سالاری در ایران، خواستار روزنه گشایی احزاب و نیروهای سیاسی و مدنی در انتخابات مجلس پیش رو از طریق حمایت از ائتلافی از نامزدهای میانه رو، توسعه گرا و اصلاح گر شدند.
سؤال: آقای نورمحمدی توضیحاتی درباره بیانیه ۱۱۰ چهره اصلاح طلب برای مشارکت مردم در انتخابات پیش رو، فضای ۲۲ بهمن، حضور مردم و صادر شدن این بیانیه بفرمایید.
سعید نورمحمدی؛ سخنگوی حزب ندای ایرانیان: البته صدور بیانیه ارتباطی به ۲۲ بهمن و روزهای اخیر نداشت، این بیانیه از چند ماه قبل روی آن بحث و گفتگو شده بود، گفتگوهایی با خیلی از دوستان اصلاح طلب داشتیم، گفتگوهایی با خودمان داشتیم و به طور اتفاقی همزمان شد، دلیلش این نبود. این نامه که حالت بیانیه طور دارد، دغدغه بخشی از اصلاح طلبانی است که عمدتاً نسل دوم و متولدین پس از انقلاب هستند. با وجودی که انتقاد دارند به نحوه برگزاری انتخابات و این انتخابات را به هیچ عنوان آزادانه و عادلانه نمیدانند و انتقادات جدی دارند. اعتقاد دارند که نحوه نظارت انتخابات در دورههای گذشته و همین طور این دوره، اکوسیستم سیاسی کشور را به هم زده و باعث به هم ریختن تعادل کشور شده و بی ثباتی را با خود به همراه آورده، با وجود اعتقاد داشتند که از ظرفیتهای موجود باید استفاده کنیم و نگذاریم این روند خالص سازی کاندیداها و خالصی رأی دهندگان ادامه پیدا کند. البته ما خیلی ایده آل نگاه نمیکنیم، تصورمان این نیست که بتوانیم به طور قطع جلوی این خالص سازی را بگیریم ولی تصور میکنیم به صورت حداقلی میتوانیم کارهایی انجام دهیم و زمینه ساز شویم در سالهای آینده که کشور را به مسیر عقلانیت، ثبات و توسعه برگرداند.
سؤال: در این بیانیه اشارهای شده به ائتلاف میانه رو، توسعه گرا و اصلاح گر؟
نورمحمدی: بله ما در حال بررسی هستیم کاندیداهایی که وجود دارند. متأسفانه هیأتهای نظارت تقریباً دست ما را در اکثر حوزههای انتخابیه خالی کردند و با رأی صلاحیت کاندیداهایی که ثبت نام کرده بودند حوزههای محدودی برای ما باقی مانده و در حال بررسی همان حوزهها هستیم، تصور میکنیم که میشود یک فراکسیون اقلیتی را در مجلس شکل داد. متأسفانه نتیجه انتخابات از الآن نهایی شده است ولی ما باید برای تشکیل آن فراکسیون اقلیت تلاش کنیم.
سؤال: آقای مهدیان چهار مؤلفهای که رهبر معظم انقلاب به آن تأکید کردند برای انتخابات پیش رو؛ مشارکت، رقابت، امنیت و سلامت با توجه به فضایی که در آن هستیم و در آستانه انتخابات، فکر میکنید چقدر محقق شده و فضا چگونه است؟
محسن مهدیان؛ فعال سیاسی و مدیرعامل مؤسسه همشهری: من فکر میکنم موضوع شما مرتبط به بیانیه ۱۱۰ فعال اصلاح طلب، اگر واقعیت امر؛ احزاب سیاسی، نقش واقعی خود را در صحنه درست ایفا کنند، ما میتوانیم انتظار داشته باشیم در روزهای آینده ما با افزایش رقابت و رشد مشارکت مواجه شویم. اتفاق خوب و مبارکی افتاده به نظرم در بدنه جبهه اصلاحات و نسل جدید جبهه اصلاحات که به این سطح از عقلانیت رسیدند که اساساً رادیکالیسم هیچ ثمرهای ندارد و عملاً هیچ اتفاقی نمیافتد در آینده مگر این که ما رجوع کنیم به صندوق رأی و با قهر از صندوق نه تنها نتیجه نمیگیریم بلکه پایگاه اجتماعی ما هم نمیتواند اثرگذار باشد و سهم درست داشته باشد و بلکه نظام در این قصه، یعنی کشور، خاک و مردم ما صدمه میبینند. از این جهت فکر میکنم این اتفاقی که افتاده و این بیانیه را باید به فال نیک گرفت. عبور اصلاح طلبان معتدل از اصلاح طلبان رادیکال، خودش به خودی خود به نظرم باید از آن استقبال کرد.
سؤال: آقای نورمحمدی نکته مینویسید، ضمن این که به ما بگویید که چه نکاتی مد نظر هستند از این بحث تا اینجا، رقابت بین جریانهای سیاسی مطرح؛ حالا ما راجع به اصلاح طلب و اصولگرا صحبت میکنیم، الآن در چه وضعیتی است؟ بیانیهای که صادر شده، فضای انتخاباتی و رقابت نامزدها.
نورمحمدی: اول راجع به نقش احزاب سیاسی بگویم، آقای مهدیان اشاره کردند که احزاب سیاسی اگر نقش خود را داشته باشند میتوانند در مشارکت افزایش پیدا کنند، فکر میکنم این حرف خیلی به واقعیت نزدیک نیست برای این که احزاب سیاسی برای این تشکیل نمیشوند که دعوت کنند صرفاً به انتخابات، یک سری وظایفی دارند که متأسفانه به دلیل ساختار سیاسی این وظایف سیاسی خود را نمیتوانند انجام دهند و خودشان هم در انتخاب گزینه هایشان آزاد نیستند. مثلاً حزب ندای ایرانیان را مثال بزنم، در مورد دو سه حزب میانه روی دیگر هم اطلاع دارم که دوستان احزاب، اعضای شورای مرکزی و کادری که آموزش دیدند، دورههای سیاسی را گذراندند، تجربه کسب کردند، خیلیها هم دوره آقای مهدیان هستند ولی در جریان اصلاح طلب، زمانی که ثبت نام کردند با رد صلاحیت مواجه شدند، یعنی احزاب نمیتوانند گزینههای ایده آل خود را معرفی کنند. وقتی این اتفاق میافتد، احزاب از کارکرد میافتند دیگر عملاً مجبورند بین گزینههایی که وجود دارد و گزینههای ایده آل آنها نیستند انتخاب کنند، به خاطر همین واقعیت این است که اگر کشور احزاب واقعی داشت، اگر ساختار سیاسی احزاب را به رسمیت میشناخت حتماً احزاب میتوانستند مؤثر باشند که ما فعلاً فاقد این ویژگیها هستیم. در مورد عبور از اصلاح طلبان تندرو و معتدل، اجازه دهید من با این توصیف شما موافق نباشم، در واقع این تقابل در جریان اصلاحات وجود ندارد. ما جریان اصلاحات؛ ویژگی مهم آن، تکثری است که درون جریان وجود دارد که بالأخره سید محمد خاتمی چهره نمادین این جریان است، مورد احترام همه طیفها است، ولی تکثر در آن وجود داشته، نقدها همیشه وجود داشته، خیلی آن حالت سُلب جریان اصولگرا که کمتر انتقاد میکنند، ویژگیهای چیز را ندارند، ما در جریان اصلاحات این طور نیست، به خاطر همین این تقابل را خواهش میکنم مطرح نکنید، چون واقعی نیست. این نظر بخشی از اصلاح طلبان است که یک خرده دیدگاه متفاوت تری دارند، یک پیشنهادهای متفاوتی دارند، البته در مقابل هم برخی دوستان هستند که تصور میکنند آن روزنهای که دنبالش هستیم امکان پذیر نیست و ناامید هستند، فکر میکنند این مسیر را قبلاً رفتیم به نتیجه نمیرسد. ولی این دوستان هنوز ویژگی مهمشان این است که امید دارند و فکر میکنند میشود کارهایی را برای کشور انجام داد و تلاش کرد که شرایط کشور از این بهتر شود.
سؤال: آقای نورمحمدی اشارهای داشتید به تعریف احزاب، فعالیت هایشان و گزینههایی که در اختیار دارند، الآن فکر میکنید چه ظرفیتهایی میشود در همین فرصت باقی مانده فعال شود برای مشارکت مردم، حضور در صحنه و کارکرد بیشتر خود احزاب در فضای سیاسی کشور؟
نورمحمدی: الآن شرایط انتخابات است، یک طور دقیقه نود است، مثل یک بازی فوتبال است که ما انتظار داشته باشیم دقیقه نود یک تیم بتواند معجزه کند و فضا را برگرداند. احزاب به تنهایی نمیتوانند این کار را انجام دهند، چون لوازم و ابزارهایش را در اختیار ندارند. در کل فعالیت یک ساله و دو ساله تا بتوانند برسند به انتخابات، آن ابزارها را عملاً امکان ندارند. مثلاً مگر ما خود همین رسانه ملی به جز این مدت اخیری که دعوت کرد از برخی چهرههای احزاب، چقدر احزاب را میدان داده در برنامههای اقتصادی، در برنامههای اجتماعی و فرهنگی خواسته صدای آنها را بشنود؟ به خاطر همین در این دقیقه نود احزاب خیلی کار خاصی نمیتوانند کنند اگر قرار باشد مشارکت، ما در حد خودمان میتوانیم دوستانی که از صندوق قبل قهر کردند و تصور میکنند رأی دادنشان مؤثر نیست، آنها را تشویق کنیم، دوستانی که به دوستان آقای مهدیان رأی میدهند، آنها سر صندوق حضور پیدا میکنند و رأی میدهند، ما در این قسمت باید تلاش کنیم دوستانی که فکر میکنند صندوق رأی نتیجه ندارد، این بیانیه هم آن دوستان را خطاب قرار داده است، آنها را دعوت کنیم به رأی دادن و به آنها بگوییم هنوز میشود کارهایی انجام داد.
سؤال: آنهایی که تلاش میکنند مشارکت کاهش پیدا کند و فضا را سیاه نمایی کنند و بگویند اثری ندارد، انتخابات سودی ندارد، دنبال چه هستند؟ اصلاً آن سود برای چه کسانی است؟
نورمحمدی: این افرادی نیستند که تشویق کنند، دوستانی هم که مخالف هستند، انتقاد دارند به ما حتی برای همین بیانیهای که نوشتیم، آنها هم دارند بازتاب صدای جامعه را میشنوند، انتقادشان به ما این است که شما صدای جامعه را نمیشنوید و فکر میکنند، چون ما صدای جامعه را میشنویم، دیگر جلوتر نمیآییم و تلاشی نمیکنیم، در واقع یک فضایی در بخشهایی از جامعه وجود دارد که آن بازتاب خود را در بخشی از کنشگران دارد نشان میدهد.
سؤال: این صدایی که میگویید صدای جامعه چند درصدی است از کل مردم ایران؟ چون ما یک مشارکت مردم را داریم در ۲۲ بهمن، یک صدایی را داریم که شما اشاره میکنید.
نورمحمدی: اجازه دهید جواب سؤالتان را با یک درصدی بگویم. مثلاً در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، ۵۹ میلیون نفر واجد شرایط بودند، رئیس جمهور دولت منتخب ۱۸ میلیون رأی آورد، یعنی ۳۰ درصد واجد شرایط، یعنی ۷۰ درصد جامعه یا رأی ندادند، یا رأی سفید دادند یا به رقبای ایشان رأی دادند یعنی ایشان با ۳۰ درصد واجدین شرایط توانستند رئیس جمهور شوند. یا در انتخابات مجلس دهم در شهر تهران به عنوان مثال سه میلیون و ۲۴۹ هزار نفر رأی دادند، همین آراء در انتخابات مجلس یازدهم در سال ۹۸ شد یک میلیون و ۸۴۱ هزار رأی؛ یعنی حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر در شهر تهران رأی ندادند، یعنی شما نمیتوانید بگویید جامعه اقلیتی بوده، ضمن این که تأکید میکنم این یک میلیون و ۸۰۰ هزار تا هم که رأی دادند، لزوماً به یک جریان خاص رأی ندادند، رأیهای پراکندهای داشتند. ما دچار ریزش خیلی جدی شدیم، یعنی آرایی که وجود دارد از انتخابات مجلس دهم تا انتخابات مجلس یازدهم خیلی معنا دارد. یک مثال دیگر بزنم مثلاً در انتخابات مجلس دهم نفر سی و دوم لیست که یکی از دوستان آقای مهدیان است ۸۸۴ هزار رأی آورد، در مجلس دهم با ۸۸۴ هزار نفر شد نفر سی و دوم، همین فرد سال مجلس یازدهم؛ ۲۰ هزار تا رأی کاهش پیدا کرد، ولی جایگاهش از سی و دوم شد نفر سوم تهران، یعنی شد ۸۶۸ هزار تا ولی شد سوم. آرای او تغییری نکرد، این وسط یک بخشی از جامعه رأی ندادند. شما که میگویید چه بخشی هستند؟ من میگویم بخش اکثریت هستند، به خاطر این که جریانی که در انتخابات مجلس دهم بازنده میشود، با نیامدن آنها پای صندوق رأی برنده میشود.
سؤال: آقای مهدیان این رقابت بین جریانهای سیاسی، ظرفیتهایی که باید فعال شود حتی در دقیقه نود، فکر میکنید چه اثری دارد در وضعیت کنونی ما؟
مهدیان: من اولاً واقعیتش خیلی صادقانه بخواهم بگویم؛ اساساً این تقسیم بندی اصولگرای اصلاح طلبی را قبول ندارم و این دورانش گذشته و مردم هم گذشتند از اصولگرا و اصلاح طلب و اتفاقاً این گونه است که شما فرض کنید در آن جریان موسوم به اصولگرایی و سنتی خود، چند دسته وجود دارند که دارند باهم کار و رقابت میکنند، حالا اصلاح طلبها به تعبیر آقای نورمحمدی الآن رسیدند به یک تکثری که من قبول ندارم این تکثر به معنای رقابت است، به معنای عبور است. توضیح میدهم و این خیلی خوب است که این اتفاق افتاده است. همین که عرض کردم باید به فال نیک بگیریم که یک جریانی از بدنه اصلاح طلبی از بدنه رادیکالی آن جدا میشود. خیلی سال است که اصولگرایی وجود داشته، گروههای مختلف و جریانات مختلف سالیان سال است که باهم رقابت میکنند. من اساساً فکر میکنم اگر اصلاح طلبها امروز نمیتوانند لیست قابل اعتنایی هم بدهند به خاطر این است که هیچ وقت نرفتند به سمت این که کادرسازی کنند و به جوانشان بها دهند، یک بخشی که فرار کردند و از کشور رفتند و یک بخشی از آنها هم رفتند زندان، جوانترها هم الآن تازه در این دوره آمدند به صحنه که اتفاق خیلی خوبی است. البته من واقعیتش خیلی این دسته بندیها را قبول ندارم، اما چیز دیگری به عنوان اصلاح طلبی و اصولگرایی به آن معنای گذشته خودش نداریم. واقعاً مردم باید نگاه کنند در کدام یک از این احزاب میتوانند مسائل خود را دنبال کنند و به سمت آن حرکت کنند. اما چرا میگویم جریان رادیکال و اساساً چرا این بیانیه عبور از اینها محسوب میشود؟ اساس یک حزب و تشکیلات سیاسی، به امیدی است که به آینده دارد وگرنه اساساً معنا ندارد. یعنی شکل گیری چنین حزب سیاسی کاملاً نقض غرص است، شما مثل این میماند که بخواهی بنویسی و الفبا نداری، شما وقتی امید به آینده نداری، دیگر اسمت تشکیلات سیاسی نیست. یعنی آن موقع دیگر نمیشود در مورد این حرف زد. این کاملاً نشسته است. شما ببینید در همین یکی دو روزی که بیانیه صادر شده، از بدنه خود جریان سیاسی اصلاحات نسبت به بیانیه موضع گرفتند؛ آدمهای نزدیک آقای خاتمی و کسانی که بالأخره رسمیت دارند به عنوان دبیرکل یا هر چیز دیگر، موضع گرفتند و حرفشان این است که اینها که بیانیه دادند امید دارند به آینده و حرفی برای خودشان زدند. اما ما چه میگوییم، ما حرف مان این است که نه محکوم میکنیم، نه تحریم میکنیم، نه دعوت میکنیم. یک نکتهای بگویم اساساً حزب و تشکیلات سیاسی که نشود پیش بینی کنی، اسمش تشکیلات سیاسی نیست. بزرگترین بدنه سنتی اصلاح طلبی رادیکال، این است که اساساً قابل پیش بینی نیست و شما نمیدانید در آینده چه کار میخواهد کند؟ حتی حاضر نیستند آقایان هزینه حرفی که میزنند بدهند. شما حتی حاضر نیستند هزینه تحریم را بدهید، نمیخواهید بگویید تحریم، میخواهید وسط بازی کنید، وسط بازها اساساً بزرگترین مشکلشان این است که به پایگاه اجتماعی خود خیانت میکنند. کلاً جریان اصلاحات را نگاه کنید در طول تاریخ سیاسی همواره این گونه بوده که میآمده وسط بازی میکرده که بتواند آرای مختلف را جمع کند، از آرای فرض کنید اپوزیسیون که رأی نمادین میدهند تا آرای آدمهایی که طرفدار اینها هستند، چطور؟ حرفهایی میزنند که این حرف ها، حرفهای میانهای باشد، هم این را داشته باشند و هم آن را داشته باشند. نگاه کنید امروز خانم آذر منصوری وقتی یک حرفی میزند میگوید که آقا ما نه لیست میدهیم، نه تحریم میکنیم، نه دعوت میکنیم؛ یعنی میخواهم وسط بازی کنم. اولین اقدامی که حاصل عقلانیت سیاسی باشد این است که از این عبور کند و قابل پیش بینی باشد، به عنوان یک حزب امید به آینده داشته باشد. بیانیهای که الآن صادر شده، همین اندازه که امید به آینده دارد و همین اندازه که به عنوان یک حزب؛ فعال است و وسط میدان است و کنشگر است و میتوانی شما پیش بینی اش کنی، به نظرم؛ این مایه مباحات است و این عبور و دیگر تکثر اسمش نیست، چون جریان مقابل جریانی نیست که دنبال کنشگری سیاسی است.
سوال: بله آقای نور محمدی شما هم مشارکت کنید این بیانیه در فضای رقابتی توانسته در این مدت و در این بازه تحقق چهار رکن اصلی را ایجاد کند هم بیانیه هم کارکردهایی است گروههای سیاسی حالا گروههای مطرح سیاسی کشورمان اصولگرا، اصلاحطلب، مستقلین ما داریم راجع به اینها صحبت میکنیم؟
مهدیان: الان دورهای است که بیانیه را دادند ولی اصل حرف من این است شما الفبا را بپذیر بیا بشینیم با هم حرف بزنیم، با هم گفتگو کنیم با هم بنویسیم.
سوال: آقای نورمحمدی؟
نورمحمدی: ببینید این روحیه آقای مهدیان که خیلی از موضع بالا که صحبت میکنند.
سوال: ما از روحیه آقای مهدیان عبور کنیم میخواهیم راجع به میدان رقابت داریم صحبت میکنیم، حضور مردم و چهار رکنی که رهبری بهش اشاره کردند؟
نورمحمدی: بله میگویم حتماً الفبای سیاست را بپذیرند تا بیاییم گفتگو کنیم خوب اساساً چه جایگاهی دارید که شما بخواهید گفتگو، شما یک جریان هستید و مشکل ما هم اتفاقاً همین است و مشکل آدمهایی که نا امید شدند و مشکل همین دوستانی که شما اسم بردید و امروز به این نتیجه رسیدند که در انتخابات لیست ندهند این که در واقع نهادهای حاکمیت حاکمیتی ما خلاصه شدند به یک جریان یعنی گویی که انگار بیانیهای که نهادهای رسمی میدهند گویی که انگار یک جریان سیاسی رقیب ماست که همیشه دارد صادر میکند و خودش را در واقع در این جایگاه میداند که بخواهد پاسخ بگیرد، تعیین تکلیف بکند و حالا بگذریم.
در مورد صحبتهایی که رهبری انقلاب کردند خوب این بیانیه میتواند تشویق بکند و بخشهایی از آن دعوت به مشارکت را کمک بکند دغدغه رهبری در مورد مشارکت ولی واقعیتش این است که دغدغه رهبری در مورد مشارکت را نهادهایی که باید گوش میدادند گوش نکردند.
سوال: کدام نهادها؟
نورمحمدی: نهادهای اجرایی و نهادهای نظارتی رهبری صحبتهایشان قابل تفسیر نبود، شفاف بود واضح بود به صراحت آمدند در مورد رقابت صحبت کردند به صراحت آمدند در مورد اینکه جریانات سیاسی باید حضورشان فراهم بشود حرف بزنند کسی نمیتواند این را بیاید تفسیر بکند بگوید رهبری این را گفتند ولی منظورشان اصلاح طلبها نبودند منظورشان میانهروها نبودند خیلی واضح است وقتیکه رهبری دارند صحبت میکنند دارند در مورد جریانات داخلی کشور صحبت میکنند، اما نهادهای نظارتی و در واقع گفتم ابتدا صحبتهایم رقابتهای انتخاباتی را به نحو نحوی پیش بردند که اساساً یک جریان سیاسی حذف شده درسته که ما بیانیه دادیم و فکر میکنیم هنوز باید از این منافذ استفاده کرد و اجازه نداد جریان خالص ساز قدم به قدم جلو بیاید و محدودیتهای بیشتری را به این شهروندان به دختران و پسران کشور به اساتید دانشگاه به دانشجویانی که محروم شدهاند، تبعید شدهاند اینها را درست است که ما داریم تلاش میکنیم که به اینها امید بدیهم که بیاییم که بتوانیم این فضا را برگردانیم، اما اون نهادها واقعیتش این است که جریانات سیاسی هم که شرکت کردند عملاً کاندیدایی ندارند.
سوال: اینکه الان اشاره میکنید حالا کاندید ندارند و نهادهای نظارت درست کار نکردند؟
نورمحمدی: توصیههای رهبری را اجرا نکردند.
سوال: اجرا نکردند وظایف خودشان را اینکه ما الان بیش از هفتاد درصد صلاحیت نامزدهایمان تایید شده؟
نورمحمدی: ببینید خانم داریم در مورد مجلس شورای اسلامی حرف میزنیم و در واقع یکی از عالیترین ارکان تصمیم گیری کشور که حتماً همه آن شهروندانی که ثبت نام کردند هفده هزار نفر عزیز هستند و ارزشمند ولی وقتی که ما در دنیای مدرن مجلس را تشکیل میدهیم و حزب سیاسی هم تشکیل میدهیم در واقع به این به دلیل این نیاز هست که ما میدانیم که این ارکان باید افراد کارکشته افرادی که تجربه کسب میکنند افرادی که دورههای سیاسی را میبینند قرار بگیرند.
سوال: پس جوانها؟
نورمحمدی: اگر احزاب سیاسی وجود دارند جوانها باید وارد احزاب بشوند و در احزاب آموزش ببینند، درون رقابتهای حزبی رشد بکنند و بتوانند خودشان راعرضه کنند و رای بگیرند ولی ما وقتی که این افراد را افرادی که کار کشته هستند سیاسی هستند و میآییم حذف میکنیم و افرادی را که تجربه ندارند پشتوانه مالی ندارند، پشتوانه سیاسی ندارند و آنها را قرار میدهیم در مقابل یک جریانی که همه جور امکانات دارد همه جور فرصتها را دارد و به نظرم خیلی این تعیین صلاحیتها ضمن اینکه که خوب است ولی اثرگذار نیست یعنی با این نگاه در واقع صورت گرفته که هر کدوم از این شهروندان بتوانند بخشی از بستگان خودشان را بیاوند ولی پیروز انتخابات هم نشوند پیروز انتخابات هم از قبل مشخص است من واقعیتش این است یک بخشی از صحبتهایم میخواهم خطاب اون افرادی باشد که امروز ناامید هستند و حتی به ما انتقاد دارند حالا اگه فرصت شد باید دعوتشان کنم به مشارکت.
سوال: یکی دو جا به صراحت گفتید پیروز انتخابات مشخص است که حالا راجع به آن صحبت میکنیم با آقای نورمحمدی، خوب آقای مهدیان شما بفرمایید؟
مهدیان: واقعیتش یک پیشنهادی دارم به آقای نور محمدی و دوستان آن هم این است که قواعد بازی را در فضای سیاسی و کار حزبی رعایت کنیم این اصلاً به معنای این نیستش که ما خدایی نکرده میخواهیم از موضع بالا حرف بزنیم نه واقعیتش داریم اصول اخلاقی یک کار سیاسی را با همدیگر در میان میگذاریم، به اشتراک میگذاریم پیشنهادم هم صداقت است، ببینید شما یک حرفی را میزنید نه قابل وزن کشی است نه قابل اندازه گیری است نه قابل محک زدن هست نه قابل صحتسنجی هست آدمهایی که حذف شدند کی هستند آدمهای شما را اگر قرار بود حذف کنند تا حالا تو تاریخ جمهوری اسلامی چه جوری وارد مجلس شدند اصلاحطلبان چه جوری وارد دولت شدند اصلاحطلبان؟ چند تا دولت دست شما بوده؟ چند تا مجلس دست شما بوده؟ چند تا شورای شهر دست شما بوده؟ خوب چه جوری رفتند قاعده که عوض نشده که قانون که عوض نشده چهارچوب که عوض نشده که من یک پیشنهاد دارم خانم امامی به نظرم این کار را بکنند آقای نورمحمدی زحمت بکشند از امشب که از استودیو رفتند بیرون این را در میان بگذارند با دوستانشان، آقایونی که رد صلاحیت شدند بیایند اعلام کنند به چه دلیل رد صلاحیت شدند و به همین سادگی امروز شما اگر رد صلاحیت بشوید شورای نگهبان اعتراض بکنید شورای نگهبان شما را صدا میکند شورای نگهبان اخلاقاً درست نیست منتشر بکند به نظرم کاملاً درست است قاعده، قاعده اخلاقی است، اما شما میتوانید منتشر کنید شما که رد صلاحیت شدید آقا این کار را بکنید این دوره زحمت بکشید
این کار را بکنید بیاید علنی تو رسانه بگویید من را به این چهار دلیل رد صلاحیت کردند چرا این کار را انجام نمیدهید یک بار برای همیشه این کار را انجام بدهیم ما چند بار است این آقایان را دعوت کردیم به این اتفاق من به نظرم صداقت مهم هست من مهمترین مشکلم با آقای خاتمی این است که صادقانه با پایگاه اجتماعی خودش رفتار نمیکند ببینید این جدید هم نیست در دولت آقای خاتمی هم که نگاه کنید بزرگترین مشکل حضرت آقا در مورد خودی و غیر خودی که فرمودند حرفشان این بود که موضع خودتان را صریح نسبت به ضد انقلاب روشن کنید یک سری از همین اصلاح طلبهای تندرو آن موقع گفتند آقای خاتمی گورباچف است به خاطر نوع اصلاحات ساختاری، اصلاحات شتابزده آقای خاتمی حاضر نشد اعلام موضع بکند رهبر انقلاب تو سخنانش گفتش که رئیسجمهور ما گورباچف نیست آقای خاتمی گورباچف نیست، وقتی آقای خاتمی حاضر نمیشود خط و مرز خودش را روشن بکند و میخواهد وسط بازی بکند به خیال خودش که از سر دو سر طیف آدم جمع بکند خوب این اولین قدم برای بی صداقتی است، شبکههای اجتماعی که امروز هم به برکت شبکههای اجتماعی هست که جریان اصلاحات خالص شده من معتقدم اگر شبکههای اجتماعی نبود همین بیانیه هم صادر نمیشد شبکههای اجتماعی آمد جوری فضا را روشن کرده که امروز شما جریان ضدانقلاب انقلابی و اینها همه خودشان موضع دارند میکرورسانهها شکل گرفتند، شهروند رسانهها شکل گرفتند کسی نمیتواند وسط بازی کند دوقطبی اصیل انقلابی ضدانقلابی درست شده اصلاح طلب این وسط مانده این اصلاح طلبی که این وسط حیران مانده آن بخشیش که رادیکال بود رفته ضد انقلاب شده آن بخشیش که وسط مانده باید تعیین تکلیف بکند این هم به برکت شبکههای مجازی اتفاق افتاده و من معتقدم شاید خودشون به این نقطه نمیرسیدند حالا به این نقطه رسیدیم بیانیه را دادیم به نظرم باید ازش استقبال کرد، اما فراموش نکنیم اولیات و محکمات کار رسانهای اول صداقت است و بعد هم امید به آینده است.
ببینید من اگر امید به آینده نداشته باشم مثل دبیر کل محترم حزب مشارکت اصلاً این چه معنایی میدهد فعالیت سیاسی پس من چه انتظاری دارم از شما؟ مهمترین نکته امید است شما یک موقع اختلافاتتان در مبناست در سلایق است یک موقع اختلاف در مورد این که اساساً چیزی به نام اصلاح وجود دارد و یا ندارد آقایان قبول ندارند خوب وقتی که یک نفر قبول ندارد یک حزب چه معنی دارد؟
سوال: آقای نور محمدی ضمن این که تاکید کنیم روی بحث مشارکت و اینکه الان کارکردهای گروهها در جذب رای اولیها و افزایش رای جوانها چی هست توانستند موفق عمل کنند یا نه؟
نورمحمدی: من اول سؤال دارم از آقای جبلی از آقا مهدیان سؤال ندارم، چون به نظرم بی فایده است صحبت باهاشون، آقای جبلی آیا آقای خاتمی هم حق دارند در مقابل اتهاماتی که ایشان به آقای خاتمی زدند در رسانه ملی از خودشان دفاع کنند یا نه اگر حق ندارند بر اساس چه قانونی حق ندارند از خودشان و نظرات خودشان دفاع کنند و بیان بکنند چه قانونی آقای جبلی به شما اجازه داده که بارها و بارها در رسانه ملی در علیه ایشان صحبت بشود و پاسخ ایشان پخش نشود نکته دومی که دارم میگویم آقای مهدیان ببینید نسل من و شما شاید به اندازه نسل اول انقلاب مذهبی نباشد، اما من و شما با وجود سن مان بالا پایین سیاست را دیدیم بالارفتن و پایین رفتنها را دیدیم آبروی آدمها، عزت آدمها دست من و شما نیست من و شما نمیتوانیم به آدمی عزت بدیهم یا عزتش را بگیریم آقای خاتمی و امثال آقای خاتمی عزت شان را از خدا گرفتند و از این مردم به خاطر همین این حرفهایی را هم که بزنید به نظر من بیفایده است همان جوری که عزت علی دایی را نتوانستید بگیرید، همانجور که عزت آقای فردوسی پور نتوانستید بگیرید و همینطور که عزت آقای شجریان را نتوانستید بگیرید.
یک نکته دیگر را هم بگویم حالا، چون گفتید صداقت ببینید چند وقت پیش در روزنامه امروز هم دیدم تیتر یک کردیم بنا هم واقعاً نداشتم صحبت بکنم، چون بحث صداقت شد گفتم چند سال قبل شما آمدید یک درخواست دیداری را داشتید با آقای خاتمی من هم هماهنگ کردم آمدید با سه چهار تا از دوستان صحبت کردید قبل از جلسه من خدمتتان گفتم که این مباحث محرمانه بین شما و آقای خاتمی هست و ضبط نشواد خبری نشود تعهد دادید و گفتید که خبری نمیکنیم آمدید متاسفانه در یک کار غیر اخلاقی نمیدانم که کدام یک از شما جوانان اصولگرا آن جلسه را ضبط کردید و بعد هم در رسانهها منتشر کردید در حالی که جلسه منزل آقای خاتمی نبود حیاط دفترشان بود اساساً امکان شنود آن جا وجود نداشت آمدید آن را منتشر کردید و بعد هم آمدید یک حرفی را اخیراً زدید که آقای خاتمی گفتند که من به خاطر این که من پایگاه اجتماعی ام بهاییها هست من تو اون جلسه بودم آقای خاتمی یک کلمه در مورد بهاییها حرف نزدند البته مباحثی که اونجا مطرح شد حتماً قرار بوده محرمانه باشد ولی این حرفی را هم که شما گفتید که کذب بوده.
سوال: آقا نورمحمدی ما گفتوگوی ویژه را در جهت اصل افزایش مشارکت و خیلی تاکید دارم آقای مهدیان روی این موضوع که آنچه که گفته میشود در گفتگوی ویژه خبری مبنی بر اصل موضوع باشد و تحقق آن چهار مؤلفهای که رهبر معظم انقلاب برای مشارکت دیدند؟
نورمحمدی: دوستانی که بالاخره رنجیدید و اتفاقات تلخی راپشت سر گذاشتید حوادث سال گذشته را دیدید، پشتتان خالی شد هیچ کس کنارتان نایستاد صدایتان از مجلس و دولت شنیده نشد واقعیتش این است که با نیامدن فقط به این دوستان کمک میکنید که همین مسیر را به شکل بدتری ادامه بدهند ما باید تلاش بکنیم یک فراکسیون اقلیت قوی تشکیل بدهیم همانجور که پیش از انقلاب مجلس شانزدهم و پس از انقلاب مجلس پنجم توانست فضاسازی خیلی گستردهای بکند ما میتوانیم کارهای بزرگی بکنیم دستمان بسته است امکاناتمان کم هست ولی واقعیتش این هست نسل ما کارهای بزرگی کرده سال نود و دو در اوج نا امیدی ما فضای انتخابات را عوض کردیم و باز هم میتوانیم اگر امروز دستمان بسته است ولی هنوز امید داریم جوان هستیم و توان تاثیرگذاری را هم داریم و نکته بعدی هم این است که هر چقدر مشارکت کمتر باشد مطمئن باشید این انتخابات ناعادلانه و بدون رقابتی افزایش پیدا میکند، چون مجلس و دولتی که با مشارکت پایین روی کار بیایند و شیرینی مشارکت پایین را حس کرده باشند اجازه نمیدهند مشارکت بالا باشد.
سوال: ما میخواستیم یک دقیقه زمان بدهیم، چون زمان نداریم سی ثانیه؟
مهدیان: ببینید من فقط باید، چون نکته را گفتم توضیح میدهم باز هم میگویم صداقت به خرج بدهید در مورد همین برنامهای که میگویند و همین جلسه که میگویند سؤال من این است اگر صداقت داشتید چرا تکذیب کردید.
سوال: آقای مهدیان من باز هم تذکر میدهم مباحثی مطرح شود که جهت اصل گفتگو و موضوع اصلی گفتگو و تحقق چهار مؤلفه که رهبری بهش اشاره کردند یعنی سلامت امنیت، مشارکت و نکات دیگر؟
مهدیان: برای اینکه بتوانیم رقابت ایجاد بکنیم با پایگاه اجتماعی مان صادق رفتار کنیم.