به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه سازندگی، با او که وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در دولت اصلاحات (دولت هشتم) بود و سالها (مجالس هشتم تا یازدهم) تجربه سیاستورزی و حضور در جایگاه تصمیمگیری و قانونگذاری دارد، درباره سبب مشارکت پایین مردم همچنین تاثیرگذاری جوانان در افق آینده ایران بهویژه در قوه مقننه گفتوگو کردیم.
مشارکت پایین مردم در انتخابات مجلس دوازدهم از چه وجوهی محل اهمیت است؟
مهمترین مسالهای که مقام معظم رهبری تاکید داشتند، حضور مردم در پای صندوقهای رای بود و به نظر من نیز اهمیت بسیاری دارد. کسانی که مجری انتخابات بودند و کسانی که صلاحیتها را تایید میکردند باید این امر را طوری طراحی و شکل میدادند که کلیت هدف مدنظر مقام معظم رهبری اجرایی شود. مجریان نتوانستند راه و سیاستی را که مقام ایشان توصیه و تاکید کرده و بارها دربارهاش صحبت کردهاند، جامه عمل بپوشانند.
خیلیها دست به تحریم انتخابات زدند. داوری شما چیست؟
در جلسهای که خدمت رئیسجمهور محترم بودم به ایشان خاطرنشان کردم که جلسه دیر تشکیل شده است. بعد از کار کمیتههای اجرایی که باعث ریزش و ردصلاحیت عده زیادی بود از ما نظرخواهی کردند. گفتم من اگر جای شما بودم از افراد سرشناس و مرجع خواهش میکردم در این دوره ثبتنام کنند تا بخش بیشتری از مردم به خاطر آنها پای صندوقهای رای حاضر شوند. با شورای نگهبان و هیاتهای اجرایی صحبت میکردم تا مشکلی برای اینها درست نکنند. هیچ یک از ما مبرا از عیب، نقص یا اشتباه نیستیم. اگر در جستوجو یک انسان بیعیب باشیم، او چیزی جز مجسمه نیست. وقتی شما حرکت میکنید و تصمیم میگیرید و اقدام میکنید، حتماً ممکن است اشتباه کنید. در نتیجه نباید با یافتن اشتباه در کسی او را ردصلاحیت کنیم. افرادی که در جامعه فعالیت بیشتری داشته باشند بهتبع آن احتمال اشتباهاتشان نیز بیشتر میشود. مضاف بر اینکه خودشان قبول نداشته باشند که مرتکب اشتباه شدند. در نتیجه وقتی آنها بهعنوان مرجع مردمی در انتخابات حاضر نشوند، انگیزهای برای رای دادن توسط مردم ایجاد نمیشود. اگر ما میدان را برای سلایق، قومیتها و نگاههای مختلف باز میکردیم آن نیتی که مقام معظم رهبری بارها و بارها تاکید کردند خودبهخود اجرایی میشد. ولی با این شرایط نباید انتظار مشارکت بالا میداشتیم که چنین هم شد. البته حضور ما باید دلیلی بر حضور تعداد بیشتری از مردم جامعه در پای صندوقهای رای میشد. چون آمدن پای صندوقهای رای، یعنی دهنکجی به خارجنشینها و کسانی که چشم دیدن کشور ما را ندارند و در آرزوی شکست ما هستند تا سرمایه اجتماعی ما از دست برود.
گمان میکنید دلزدگی برخی از مردم ناشی از چیست؟
ما مسئولان، مدیران، سیاستگذاران و هدایتکنندگان علت اصلی دلزدگی مردم هستیم و برای بهبود وضع موجود باید خودمان را درست کنیم. مقصر ما هستیم؛ کسی که میخواهد هدایت کند باید مصداق آیه شریفه 125 سوره مبارکه نحل که «اُدْعُ إلی سَبیلِ ربِّک بِالْحِکمَةِ و الْمَوعِظّةِ الْحَسَنَةِ و جَادِلْهم بالّتی هی أحْسَنُ» باشد. این چیزی است که خدا میگوید. باید با روش مناسب و منطق خوب صحبت میکردیم تا صحبتمان جاذبه داشته باشد. اگر مسئول با مراجعهکننده و کارمندش با منطق برخورد کند و برخورد سیاسی نداشته باشد خیلی از مشکلات حل میشود. اگر در پی شرکت اکثریت مردم در انتخابات بودیم باید نمایندگان مرجع آنها هم تایید صلاحیت میشدند. اما اگر قرار باشد عده خاصی در این عرصه به رقابت بپردازند جمعیت خاصی به آنها رای خواهند داد، نه اکثریت مردم، این عده خاص نیز مورد قبول جمعیت زیادی نیستند.
آیا میتوان با وجود ردصلاحیت گسترده و مشارکت پایین، امیدوار به آینده بود؟
هر انسانی که در این مملکت زندگی میکند باید بداند کشور برای اوست. باید ماند و در چارچوب قانون مطالبهگری کرد. کسانی را که به اسم قانون خلاف قانون عمل میکنند افشا کرد. با قهر از انتخابات و کنار ایستادن اجازه میدهیم این افراد سیاستهای کلی مقام معظم رهبری و قوانین نوشته شده را اجرا نکنند. این خیانت به مقام معظم رهبری است، زیرا در صورت اجرای سیاستهای ایشان کشور به اینجا نمیرسید. مطالبهگری در چارچوب قانون، مهمترین و حیاتیترین مسالهای است که باید باشد. قانونی که درحال حاضر نوشته میشود باید تمام مردم را شامل شود، نه اینکه بهنفع عدهای خاص باشد. اگر قانون بهنفع عدهای خاص نوشته شود در درازمدت اجرایی نخواهد بود. قانون باید عادلانه و منصفانه باشد. به قول شهید بهشتی انصاف تمام دین است.
جوانان در این میان چه نقشی میتوانند ایفا کنند؟
در مقدمه حدیثی از حضرت امیرالمومنین علی(ع) شاهد میآورم: «رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَءً أَعَدَّ لِنَفْسِهِ وَ اسْتَعَدَّ لِرَمْسِهِ وَ عِلْمَ مِنْ أَیْنَ وَ فِی أَیْنَ وَ إِلَى أَیْنَ». جوان باید بداند در چه زمانی زندگی میکند و با چه سلایقی در حکومت و دولت سروکار دارد و آیندهای که در پی ساختنش است در کجا قرار دارد. باید بداند چگونه با انسانهای متصلب، کسانی که مقداری از نظر ذهنی بسته هستند تعامل کند تا بتواند مسیرش را سمت آینده مدنظر کشور هموار کند. این امر بسیار سختی است و نیاز به مطالعه و شناخت دارد. شناخت و احترام به فرهنگ مردم ضروری است. اگر بخواهیم با فرهنگمان بستیزیم طبیعتاً مردم را در مقابل خودمان قرار میدهیم. مردم ما به برخی از مفاهیم اعتقادی باور دارند و زندگیشان با آن عجین شده است. برخورد، توهین و بیاحترامی به اعتقادات مردم عکسالعمل شدیدی را ایجاد میکند. در بطن این باورها و کلماتش توسعه نهفته اما این کلمات را از قالب تهی کردهاند. شرط لازم توسعه قرار دادن محتوا در این کلمات است.
امسال برای نخستین بار در ۴۵ سال پس از انقلاب دهه هفتادیها واجد نامزد انتخابات شدند. نظرتان چیست؟ و آنان میتوانند چه نقشی در تصمیمگیری کشور بازی کنند؟
مهمترین مساله در نوشتن قانون رسیدن به یک بند درست است که برای جامعه ما ثبات و پایداری ایجاد کند. حرف درست نیاز به تجربه، علم، مطالعه و مرور جریانهایی که بر این مبنا فکری شکل گرفته است، دارد. سیاستگذاری در هر حوزه باید بر مبنای تجربیات مشخص در دنیا و انتخاب از بین آنها باشد و سپس با متناسب کردن آن سیاست با شرایط کشور تصویب شود. اینکه تا چیزی به ذهن من برسد آن را تبدیل به قانون کنم باعث ایجاد همین هرجومرجها میشود. روشهای موفق در حکومتداری، صنعت، تجارت و کشاورزی در دنیا مشخص هستند. با مطالعه آن روشها میتوان سیاستگذاری را شکل دهیم که باعث هموار کردن مسیر پیشرفت و رسیدن به شکوفایی شود. ولی در صورت سیاستگذاری بدون مطالعه، تجربه و مقصد مشخص عمر و سرمایه کشور هدر میرود. استفاده نکردن از تجربه دیگران دیوانگی است و دیوانهتر کسانی هستند که از تجربه خودشان نیز استفاده نمیکنند. یعنی ما راهی را میرویم شکست میخوریم اما عبرت نمیگیریم و همان را دوباره تکرار میکنیم. منطق حکم میکند از تجربه دیگران استفاده کنیم راه رفته و شکست خورده را تکرار نکنیم. متاسفانه در مسیر قانوننویسی و سیاستگذاری این نگاه را نداریم. کسانی که تصمیمگیرنده هستند علم، تجربه و شناخت از جریانها را ندارند تصمیمی میگیرند که باعث بیکاری، تورم، اختلاس قاچاق و… میشود. حضرت علی(ع) زمانی که حاکم میشود میگوید اول گردنم را گرو میگذارم و سپس میگوید: «إنَّ من صَرَّحَت لَهُ العِبَرُ عَمّا بَینَ یَدَیهِ مِنَ المَثُلاتِ، حَجَزَتهُ التَّقوى عَن تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ». کسی که سیل جریانها و حرکتهای مختلف را ببیند و اگر تقوا داشته باشد، یعنی قدرت منطق و تحلیل درستی داشته باشد از مسیری که قبلاً منجر به شکست شده نمیرود و مسیر منتهی به پیروزی را انتخاب میکند.