به گزارش تابناک، فنلاند باید محلی شاد برای زندگی کردن باشد. به هر حال رتبه نخست کشور شاد دنیا از سال ۲۰۱۸ در دست فنلاند بوده است؛ اما در پس این عناوین مسحورکننده حقایق ضد و نقیض نگرانکنندهای هم وجود دارد.
آمار خودکشی در فنلاند بالاست؛ علیالخصوص بین شهروندان کم سن و سال، فنلاند بین ۴۴ کشور اروپایی بیشترین سهم از اوردوز مواد مخدر را بین جوانان کمتر از ۲۵ سال دارد.
سن قربانیان در سال ۲۰۲۲، ۲۵ سال و کمتر بوده است. بطور میانگین فنلاندیهایی که مواد مخدر مصرف میکنند، ۱۰ سال جوانتر از مصرفکنندگان سایر کشورهای اروپایی هستند. شمار بالایی از شهروندان فنلاند از افسردگی رنج میبرند و این تعداد همچنان در حال افزایش است. بنابراین بیشترین میزان مصرف داروهای ضد افسردگی نیز در همین کشور است.
کمبود نور خورشید با بیماریهای روحی و روانی ارتباط نزدیکی دارد؛ و از آنجا که فنلاند چهار ماه از سال تاریک است، اینکه بیشتر فنلاندیها با بیماریهای روحی و روانی دست و پنجه نرم میکنند، مسئلهی چندان عجیبی به نظر نمیرسد.
حال، این سوال پیش میآید که فنلاند چطور میتواند یک کشور شاد به شمار بیاید، آن هم شادترین کشور دنیا؟
اول از همه شادی یکی از احساساتی است که همهی ما بطور روزمره آن را تجربه میکنیم؛ درست مثل سوهاضمه و نفخ شکم، شادی هم گذراست. در حقیقت یک انسان عادی در هر ۲۴ ساعت بیش از ۴۰۰ احساس را تجربه میکند.
سازمان رضایت جهانی بر خلاف باور و انتظار عوام، شادی را اندازهگیری نمیکند، اما چطور چنین چیزی ممکن است؟ شادی مثل سایر احساسات یک لحظه هست و لحظهی دیگر نیست. گزارش این سازمان که شبکه جهانی راهحلهای توسعه پایدار آن را مقرر کرده است، دادههای سراسری از شهروندان بیش از ۱۵۰ کشور دنیا را آنالیز میکند. بر اساس ارزشیابی زندگی شهروندان در طی ۳ سال گذشته، یعنی از ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳، کشورها بر اساس شادی رتبهبندی میشوند.
چیزی که سنجیده میشود، رفاه و رضایت از زندگی است. طبق گفته دنیل کاهنمان، روانشناس برنده جایزه نوبل، تفاوت بین شادی و رضایت، چیزی فراتر از معناشناسی این دو کلمه است. شادی یک حس گذرا و بیاراده است. اگر دوستی عزیز را بعد از ماهها اتفاقی ملاقات کنید، فورا احساس شادی میکنید؛ اما به محض اینکه او خداحافظی کند، شادی با احساس دیگری مثل ناراحتی جایگزین میشود.
از طرف دیگر، رضایت وضعیت ذهنی باثباتتری است. احساس نیست، بلکه بیشتر چیزی ثابت و پایدار است، یک حس مستمر که در طول هفتهها، روزها، ماهها و سالها بوجود میآید. یونانیان این مسئله را به خوبی درک کرده بودند. فیلسوفان یونانی لذت حاصل از رضایت طولانی مدت را اویدایمونیا مینامیدند که با هدونیا، لذت آنی و کوتاه مدت، فرق داشت.
زندگی یک شهروند عادی اهل فنلاند، خوب است، چون انتظارات منطقی و واقعگرایانهای دارد.
گفته میشود که برای افزایش شادی باید احساس متضاد آن، یعنی غم و اندوه را آسیبشناسی کرد. مطابق اظهارات آدام لین اسمیت، روان درمانگر معروف، هیچ مشکلی نیست اگر ناراحت باشید؛ چراکه این به معنای افسردگی نیست. هر چیزی نمیتواند یک مسئلهی حاد باشد.
چنین چیزی منطقی است. همه دوست دارند که شاد باشند. احساس شگفتانگیزی است. در نتیجه باید به دنبال این باشیم که چطور میتوان زندگی رضایتبخشی داشت و چطور میتوان با احساس نارضایتی مقابله کرد.
همچنین گزارش سایت جهانی، گزارش بینقصی نیست. برای اثبات این مسئله میتوان به اظهارات دکتر دنیل بنجامین اتکا کرد، دانشمندی که سالهای زیادی از عمر خود را به جستجوی عناصر اصلی یک زندگی خوب و سالم اختصاص داده است.
پروفسور اقتصاد رفتاری و ژنو اکونومیکس در دانشگاه یوسیاِلاِی تاکید میکند که گزارش رضایت جهانی، سرانه تولید ناخالص داخلی را اندازهگیری میکند، یک شاخص کلیدی برای پیشرفت اقتصادی؛ اما یک معیار بسیار ضعیف از رفاه کلی.
بطور خلاصه گسترش تولید سرانه ناخالص داخلی با تولید و مصرف افراطی ارتباط نزدیکی دارد که البته تنها به سود بخش کوچکی از جامعه است و همزمان موجب تحلیل اوقات فراغت ما و آسیبرسانی به محیط زیست هم میشود. بعلاوه او متذکر میشود که متاسفانه ممکن است با این روش جنگها و وقایع طبیعی بهعنوان پیشامدهای مطلوب در نظر گرفته شوند. میزان بالای سرانه تولید ناخالص داخلی ضمانتگر برخورداری از یک زندگی رضایتبخش و خوب نیست، با همه این اوصاف همیشه در گزارش رضایت جهانی مورد توجه قرار میگیرد.
منبع: ایک تایمز فارسی