رصد مناظره ها و برنامه های فردی داوطلبان، برای هریک کسب امتیاز و از دست دادن امتیازاتی را به همراه داشته است.اما آنچه دارای اهمیت است، رفتار و الگوی انتخاباتی آن هاست.
تلقی اولیه اصلاح طلبان و نامزد مورد حمایت آنان، این بود که با نامزد واحد به لطف شورای نگهبان ، وحدت سازمانی طیف اصلاح طلبان و گفتمانی با درون مایه تنش والتهاب ،خواهند توانست موجی از رای دهندگان را بسیج و همراه خود کنند. با رونمایی این الگو در میزگرد سیاسی، فیلم تبلیغاتی با نام و درونمایه نسل z ، و ادبیات تند در اصفهان .... متوجه شدند که بدنه اجتماعی سنگین تر از توان و انرژی آنان برای ایجاد این موج است و آن ها برای بسیج همراهان و ایجاد این موج نیازمند زمان هستند.
به نظر می رسد از مناظره سوم ، هدف گذاری خود را حداقل دو مرحله ای کردن انتخابات قرار داده اند و قاعده بازی را نیز در مرحله اول مبتنی بر پرهیز از تنش، تحریک نکردن انقلابیون و بستن راه اجماع آنان تعریف کرده اند، تا در مرحله دوم با زمان کسب شده ، انسجام بیشتر و ادبیات رادیکالتر به سمت موفقیت بروند.
شواهد نشان می دهد که نیروهای انقلاب با این راهبرد و قواعد بازی همراهی می کنند. با پرسش های مکرر و در مخمصه قرار دادن داوطلبان انقلابی آنها را ترغیب و متعهد به ادامه حضور تا پایان انتخابات می کنند.
با نظر سنجی های جعلی و آشفتگی در نظر سنجی های واقعی معیار اجماع نیروهای انقلاب را حداقل در میان هواداران سخت و با سوء نیت همراه می کنند.
دست پنهان اتاق های فکر بیرونی در ستاد های انتخاباتی داوطلبان نیز افزون بر موارد یاد شده برای جلو گیری از اجماع نیروهای انقلاب است.
اصلاح طلبان که رقابت انتخاباتی را برای خود مبارزه مرگ و حیات می دانند ، برای حیات مجدد تمام قد ایستاده اند. برای استفاده از هر ایده و ابزاری اعم از جایز و غیر جایز برای موفقیت خود ابایی ندارند.
نیروهای انقلاب باید بدانند با توجه به شرایط داخلی و بین المللی، کاری سخت، تاریخی و پیچیده باید انجام دهند، فداکاری و گذشت از منافع فردی و حزبی شرط این درک درست و فهم مشترک است. دوستان انقلابی با اجماع خود بر منافع انقلاب و نظام اجازه ندهند کشور در بن بست و بحران قرار گیرد.