با ترامپ، ناتو دچار شکاف درونی شده و به اِغلب احتمال در برابر روسیه-چین ناتوان خواهد شد. هم چنین شقاق میان آمریکا، مکزیک و ملت های آمریکای مرکزی و حوزه کارائیب ژرف تر شده و ملت های عرب را نسبت به سیاست های واشنگتن بدبین تر خواهد کرد. چرا که در چنین صورتی قدرت مانور اسرائيل(اشغالگر) فزونتر شده و مساله رسمیت یافتن کشور مستقل فلسطینی دوباره به فراموشخانه خواهد رفت. البته با یک فرض، ترامپ شانسی برای بازگشت دارد. زوال و تسلیم چهارگانه سرمایه های فکری(روشنفکران)، سرمایه های اقتصادی(مدیران صنعتی- مالی)، سرمایه های اجتماعی(کنشگران اجتماعی) و سرمایه های نمادین توانمند آمریکا در برابر راست افراطی است.
آیا جامعه مدنی آمریکا تا حد پذیرش ترامپ دچار انحطاط شده است؟! اما از سوی دیگر بیشتر دولت ها و بلکه ملت های جهان چشم به انتخابات روز سه شنبه ۵ نوامبر(۱۵ آبان) امسال ایالات متحده دوخته اند. بایدن یا ترامپ؟ کاملا هریس یا دانالد ترامپ؟ یا شاید میشل اوباما یا ترامپ. ولی دولت های موثر در تصمیم سازی های جهانی، تنها چشم انتظار نبوده و از ماه ها پیش، سوگیری ولادیمیر پوتین رئیس فدراتیو روسیه در پی بازگشت ترامپ است؛ بیشتر اعضای اتحادیه اروپایی، به جز یکی دو کشور، مانند مجارستان و کمی هلند، با شور و هیجان دموکرات ها را می خواهند(کاملا هریس، حتی بایدن و میشل)؛
- اسرائیل(اشغالگر) تحت رهبری نتانیاهو بی صبرانه و مشتاقانه در پی ظهور مجدد ترامپ است؛
- جمهوری خلق چین و شی پنگ قاعدتا ریاست بایدن را به نفع منافع ملی خود می پندارند؛
- همسایگان جنوبی ایالات متحده، یا بیشتر ملت های آمریکای لاتین، از ریاست دموکرات ها و بایدن خشنودترند؛
- بیشتر کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس و در راس آنها بن سلمان، در جهت بازگشت ترامپ هزینه می کنند؛
- دولت های اقیانوسیه و در صدرشان استرالیا و نیوزلند، تا حدود زیادی برنامه های دموکرات ها را کارآمد می دانند. هر چند گرایش به ترامپ بین مردمشان رو به رشد است.
حال با چنین وضعیت و چشم اندازی، جمهوری اسلامی ایران بهتر است به کدام سمت چشم بدوزد؟ مانند اسرائیل(اشغالگر)، فدراتیو روسیه و عربستان، از آمدن ترامپ خشنود شود؟ یا مانند اروپا دموکرات ها را ترجیح خواهد داد؟! به گمانم یک پاسخ کمتر دقیق، ولی انقلابی هم می تواند مانند بیشتر اوقات این باشد: برای دولت و مردم ایران هیچ تفاوتی نمی کند. هر دو دشمن هستند
یدالله کریمی پور