به گزارش تابناک ورزشی، محمدرضا امینی، ملیپوش پاراتیراندازی ایران که سابقه نایب قهرمانی جهان را هم دارد، از پاییز ۱۴۰۲ تقریباً ورزش حرفهای را کنار گذاشته و از تیم ملی کنار رفته است. امینی در گفتوگو با خبرنگار تابناک از شرایطی که در دوران حضورش در تیم ملی و رقابتهای انتخابی حکمفرما بود صحبت کرده و مدیریت محمود خسرویوفا را عامل اصلی تبعیضهای شکل گرفته در اعزامها و برخورد متفاوت با ورزشکاران عنوان کرد. متن گفتوگوی این تیرانداز منتقد خسروی وفا و کمیته ملی پارالمپیک و فدراسیون جانبازان و توان یابان را در ادامه می خوانید.
خسروی وفا پدرخوانده است
امینی: من تقریباً از سال ۱۳۹۵ تا آخر آبان ۱۴۰۲ ملیپوش پاراتیراندازی ایران بودم. در این دوران و پیش از آن که دوستان دیگری سرکار بودند و من در رشته پارادوومیدانی فعالیت میکردم، به فدراسیون که رفتوآمد میکردم روابط و لابی بازیها برایم مشهود بود، اما حد متوسطی داشت؛ یعنی گویی فرهنگ عمومی ورزش کشور چنین چیزی را میطلبید و ما هم خردهای نمیگرفتیم. این روند ادامه داشت تا جایی که ما سطحمان بالاتر آمد و در شرایط اعزام به تورنمنتهای مهم قرار گرفتیم. رئیس پیشین کمیته ملی پارالمپیک که در حال حاضر رئیس کمیته ملی المپیک است را پدرخوانده حساب میکنند؛ من سلاحم را فروختم و ورزشم را کنار گذاشتم که شاید هیئت استان من نداند، اما ایشان در جریان است. موضوعی که درباره لابیها گفتم فقط هم در رشته ما نبود، بلکه در رشتههای دیگر هم رخ میداد.
اسم من را خط زدند چون جوان بودم
امینی: مسئول فنی فدراسیون جانبازان و معلولان برای اعزام به بازیهای پاراآسیایی رکوردی را در نظر گرفت که کمتر کسی در آسیا آن را ثبت کرده بود. در واقع رکوردی گذاشته بودند که من نتوانم آن را بزنم، اما از شانس بدشان من این رکورد را زدم. به نظر میرسد انجمن تیراندازی از کادرفنی ارزیابی گرفته گفته بود که این رکورد را تعیین کنید و امینی آن را نمیزند؛ این اتفاق و تعیین ورودی عجیب و غریب هم فقط برای من نبود و برای گروهی از افراد در نظر گرفتند.
زمانی که جوانتر بودم یعنی برای بازیهای پاراآسیایی جاکارتا اسم من را خط زدند و گفتند «تو جوان هستی»؛ نکته جالب توجه اینکه جام جهانی چانگوون ۲۰۲۲ یکی از تیراندازان حدود ۵۰-۴۰ ساله را خط زدند و گفتند «تو پیر هستی» و به جای او یک خانم ۱۹ ساله اعزام شد. بنابراین هیچ معیار و رویه مشخصی برای اعزامها وجود نداشته و ندارد.
متخلفان در اردو ماندند و بقیه را خط زدند
امینی: برای مسابقات کره جنوبی ۲۰۲۳ اردوی انتخابی گذاشته بودند. یک سری از ملیپوشان اردو را ترک کردند و آقای اسبقیان در ظاهر از اقدام آنها انتقاد کرد، هرچند مصاحبهاش بعد از یک هفته از روی سایت پاک شد. به هرحال آنها با ترک اردو تخلف کرده بودند. ما به رکوردگیری رفتیم و من هم اول شدم، اما کادر جدید که آمد گفتند اعضایی که ترک اردو کرده بودند الان عضو تیم ملی هستند و همه ما را خط زدند. ما از قبل این موضوع را حس کرده بودیم، اما خانم اللهکرم گفتند نه اینگونه نیست. برای من و یک سری از بچهها که توجیه خط خوردن وجود نداشت و به همین دلیل در اردو ماندیم.
تا از تکرار آزمایشها صحبت کردم همه چیز عوض شد
امینی: زمانی که قرار بود به مسابقات ۲۰۲۳ کره جنوبی اعزام شویم، به من گفتند باید آزمایش پزشکی بدهی و به نوعی به من گیر پزشکی دادند. گفتند تو شرایطت مناسب نیست و اگر اشتباه نکنم ۲۳ یا ۲۴ نوع آزمایش خون برای نوشتند. حتی وقتی من با دکتر شخصی خودم صحبت کردم، گفت اینها را آدم سالم هم بدهد یک مشکلی از او در میآید. به هرشکل از سوی فدراسیون پزشکی ورزشی به من منع فعالیت ورزشی دادند. به دکتر نوروزی زنگ زدم و گفتم این نامه مورد تأیید شماست؟ گفت «بله آقای امینی، سلامت ورزشکار برای من از همه چیز مهمتر است. شاید تو تا آخر عمر نتوانی ورزش کنی.» گفتم من همه این آزمایشها را در نظام پزشکی میدهم و باید همین نتیجه تأیید شود. اگر این اتفاق رخ نداد و منع فعالیت ورزشی نگرفتم، شما را به بازرسی میکشم. این مکالمه چهارشنبه یا پنجشنبه شب صورت گرفت و بعد از آن زنگ و پیامها شروع شد و حتی خود دکتر نوروزی هم چند بار پیام داد که «آقای امینی این طور که فکر میکنی نیست.» من مسئولان استان را هم درگیر کردم. به همه گفتم من که حرف بدی نزدم. میخواهم آزمایش را تکرار کنم اگر خلاف نتیجه قبلی دیده شد، یعنی شما تخلف کردهاید. شنبه حدود ساعت یک یا دو جلسه گذاشتند و ساعت ۴ بعد از ظهر من را دوباره ثبت نام کردند و یکشنبه به کره جنوبی رفتیم و من به مدال نقره رسیدم.
رکورد فضایی و خندهدار گذاشتند که ما نزنیم
امینی: زمانی که از مسابقات بازگشتیم به من گفتند «رکوردت برای پاراآسیایی پایین است و آن مسابقات را با این مقایسه نکن. ما میخواهیم کیفیسازی کنیم.» در رقابت انتخابی من به همراه دو تیرانداز خانم دیگر رکورد خوبی زدیم، اما خط خوردیم. دوباره من مسئولان استان را درگیر کردم و گفتم من رکورد مدنظر را ثبت کردم، چرا خط خوردم؟ برای مرحله دوم رکوردها فضاییتر و خندهدارتر شد تا حایی که خانم غلامزاده حاضر نشد در رکوردگیری شرکت کند. من هم رفتم که فردا نگویند ما رکوردگیری گذاشتیم و خودشان نیامدند. وقتی عدد رکورد را اعلام کردند، گفتم خب میخواهید من را خط بزنید بگویید؛ چرا این کارها را میکنید؟ رکوردهایی مدنظرشان بود که در سطح جهانی هم کم زده بودند. هر چه این موضوع را به خانم محمدزاده گفتیم که به ما بگویید چه کسی این رکورد را تا به امروز زده، گفتند من خبر دارم؛ شما دسترسی به رکوردهای جهانی ندارید! مگر میشود ما ندانیم؟ من همه رکوردها را حفظ هستم.
روز رکوردگیری پشت خط من ناظر پارالمپیک و خانم محمدزاده بحثشان شد. به خانم محمدزاده میگفتند ما به تو اعتماد کردیم و تو این را دست کم گرفتی. او هم گفت «نه اگر این ۶۲۰ بزند باید کلاهتان را بالا بیندازید» من این را شنیدم و گفتم ماجرا چیست؟ گفت خیالت راحت چیزی نیست. من گفتم اگر یک نمره پایینتر میزدم میخواستید من را خط بزنید؟ اما جوابی ندادند.
به هرشکل مسابقه رکوردگیری تمام شد و من مرتب در اردوها شرکت میکردم. نگاه میکردم و میدیدم از بچههای دیگر اندازه لباس میگیرند، اما کسی به من چیزی نمیگوید؛ از آنها فرم بالا میگیرند اما کسی با من حرفی نمیزند. به مسئول پشتیبانی فدراسیون گفتم چرا از من اندازه لباس نگرفتند؟ تعجب کرد و گفت بگذار به پارا زنگ بزنم. زمانی که با تلفن صحبت میکرد، چند بار آهان و باشه گفت و در آخر هم به من گفت «میآیند» و من هم گفتم باشه. نزدیک به اعزام بودیم که به من گفتند «چین شماره سلاح تو را قبول نکرده است!» گفتم مگر چین من را میشناسد که شماره سلاحم را قبول نکرده؟ بعد هم ما لیست بلند داریم که یک سال قبل مسابقات افراد اعزامی احتمالی در آن درج میشود؛ نسبت به آن لیست تفنگ من هم عوض نشده بود. ظاهرا ایمیلی که دبیر کنفدراسیون به ما زده بود، گفته بودند اگر چین مشکلی درباره سلاح نداشته باشد ما هم مشکلی نداریم، اما در ایمیل دوم ظاهراً گفته بودند مشکل وجود دارد.
به هرشکل رکوردهایی که قبل از پاراآسیایی برای ما گذاشتند و من زدم هیچکدام از ورزشکاران بازیها آن را نزدند و اگر من میرفتم نفر اول بودم. یکی از دوستان المپیکی درباره مشکل من که مانع حضورم در پاراآسیایی شد گفت «نه اصلا این خبرها نبود. اول اینکه روش و قوانین بازیها برای پارا و سالمها یکی است و حتی حین آسیایی، چین تایپه یک تیم دوم به مسابقات اضافه کرد.» این ماجرا هم گذشت و گفتند ان شاالله پارالمپیک.
ورزش حرفهای را کنار گذاشتم چون عمرم تلف میشد
امینی: شب مسابقه قهرمانی کشور جلیل کوهپایه، رئیس انجمن تیراندازی گفت که تیم بسته شده و تقریباً مسابقه فرمالیته است. در همان مسابقات هم ملیپوشان شرکت نکردند و حتی فهمیدیم خبری از مسابقات هند که کسب سهمیه پارالمیپک بود هم نیست. بعد از این اتفاقات من تصمیم گرفتم ورزش را کنار بگذاریم چرا که با این شرایط فقط عمرم تلف میشود. بدون حاشیه و سروصدا کنار رفتم. سلاحم را فروختم و به کارو زندگی خودم چسبیدم. این مواردی که گفتم فقط قسمتی از ماجراهایی بود که برای ما رخ داده؛ در جاکارتا داستان داشتیم، در توکیو داشتیم و در ریو هم به همین شکل. واقعاً شرایط بسیار عجیب است.
در ظاهر همه حمایت میکنند اما هیچ شخصی متوجه نمیشود که چرا این رفتار با ورزشکاران صورت میگیرد. در روی شما میگویند تو ققنوس تیراندازی هستی؛ فلان هستی اما در عمل این رفتار را میکنند.
مسئولان پشت طلای والیبال نشسته مخفی میشوند
امینی: مسئولان پارالمپیک پشت مدال طلای والیبال نشسته مخفی میشوند. این مدال بسیار ارزشمند است و میتوانم بگویم هادی رضایی تنها کسی است که جایگاه درستی دارد، اما این مدال قاب برای عکس دارد و چندین دوره است طلا گرفته و بازیکنانش سوپراستار هستند. آدم فنی متوجه میشود که چرا طلای والیبال نشسته ما تهدید نمیشود، چراکه دنیا در پارا روی ورزشهای گروهی سرمایهگذاری زیادی نمیکند؛ در پاورلیفتینگ به خاطر آسیبزا بودن تمرکز نمیکنند. کشورهای توسعه یافته روی ورزشهایی تمرکز میکنند که توان یک معلول را بهبود میدهد و ما در چنین ورزشهایی مثل شنا آخر جدول دنیا هستیم.
کیک و ساندیس پخش کن اردوها سرپرست فنی شد
امینی: سیستم مدیریت کمیته ملی پارالمپیک و فدراسیون جانبازان و توانیابان نه علمی است و نه مبتنی بر شایسته سالاری. اگر به صورت رندوم و اتفاقی روی یک نفر از افراد فدراسیون دست بگذاریم، امکان ندارد که در گذشته او یک پست نازل و بیربط به جایگاهی که امروز داشته در کارنامهاش نباشد. برخی نگهبان بودند و سرپرست اردو شدند؛ یک نفر در اردوها کیک و ساندیس میان بچهها تقسیم میکرد و من بعد از چند اردو آمدم و دیدم سرپرست فنی فدراسیون شده است! چنین آدمهایی تلاش ۱۱ ساله من که زیرو بم تیراندازی را درآوردم، تحت تأثیر قرار میدهد و حرف او ملاک اعزام میشود.
گفتند خسرویوفا از سیستم اعتراض خوشش نمیآید
امینی: پس از خداحافظی، یک بار از کمیته ملی پارالمپیک با من تماس گرفتند که البته آن شخص خودش را معرفی نکرد. به من گفت «برای دور بعد انشالله میآیی.» گفتم دوره بعد چیست؟ من آن زمان سی و خردهای سالم است. به یک باره لحنش از حالت دلجویی به طلبکاری تغییر کرد و گفت «شما اعتراض کردید و حاج محمود خسرویوفا از این سیستم اعتراض خوشش نمیآید. ما هم تصمیم گرفتیم شما را کنار بگذاریم.» در مقابله با چنین رفتارهایی من زبانم تند میشود. به آن آقا گفتم شما من را میشناسی؟ من شما را نمیشناسم چون خودتان را معرفی نکردید و از صدایتان هم متوجه نشدم چه کسی هستید. پرسیدم من چقدر پیش شما اعتبار دارم؟ گفت «شما قهرمان هستی و اعتبار زیادی داری.» گفتم همه اعتبار من را جمع کن و به هرکسی که به تو گفته به من زنگ بزنی بگو شما من را کنار نگذاشتید؛ من شما را کنار گذاشتم. شما تیرانداز بدی را از دست ندادید، بلکه من مدیران بدی را کنار گذاشتم. موضوع بعدی اینکه چند سالتان است؟ گفت «۶۵ سال» گفتم من ۲۶ ساله هستم. شما چقدر عمر میکنی؟ ۷۰ سال؟ ۸۰ سال؟ من صبر میکنم تا شما بمیرید. در این رشته من ۳۰ سال دیگر هم میتوانم قهرمان باشم. وقتی این را گفتم تلفن را قطع کرد.
جوانیام به خاطر کوته نظریها نابود شد
امینی: من آدم بیسوادی نیستم. تحصیلکرده دانشگاه تهران و شریف هستم. من به خاطر علاقهای که داشتم در تیراندازی ماندم. جوانیام را گذاشتم و اصلاً هم پشیمان نیستم، اما متأسفانه یک سری آدم به هر دلیلی کوته نظری یا خودخواهی آن را نابود کردند و من مجبور شدم از صفر شروع کنم. وقتی من پایم را به شهرک صنعتی میگذارم، همه من را به عنوان قهرمان میشناسند و حالا این برای من بد شده و باید شخصیت قهرمانیام را نابود کنم و شخصیت تازهای بسازم. برای همه اینگونه است؛ نه فقط من.
ورزشکار معلولی میخواهند که معلول نباشد
امینی: میدانم خانم غلامزاده تقریباً میخواهد از صفر شروع کند. یکی از بچهها الان فروشنده تجهیزات شده است؛ میدانید چرا ورزش را کنار گذاشت؟ به او گفته بودند به دلیل معلولیت شدیدی که داری، باید برای تو پرستار بگیریم و این هزینه اعزام را بالا میبرد و نمیتوانیم تو را اعزام کنیم. اسم فدراسیون، جانبازان و معلولان است؛ یعنی تو یک نفر را میخواهی که معلول باشد، اما معلول نباشد؟! باید در این فدراسیون را تخته کرد. این جفا است. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که مسئولان فقط والیبال نشسته را میخواهند با ورزشکارانی که ضعیفترین حد آسیب دیدگی دارند و کلاس میگیرند و کافی است قد بلند داشته باشند و تمام.
خسرویوفا مدیر منصفی نیست
امینی: آقایان پولادگر، کارگری و خسرویوفا مثل دوستان جون جونی هستند. همه باهم کارها را مطابق میلشان جلو میبرند. از لحاظ مدیریتی خسرویوفا بسیار خبره است و یکی از دلایلی که هیچ وقت ناکامیها و تلخیها دیده نشده، همین است که میداند چه کند. با این حال اما او مدیر منصف و خوبِ اخلاقی نیست. فقط برایشان مهم است تیم خودشان باشد و اگر این موضوع به ضرر کسی شود، اصلا اهمیت ندارد.
خسرویوفا تأکید کرد سمیرا ارم اعزام شود
امینی: یک مثال بیاورم؛ سمیرا ارم بسیار تیرانداز خوبی است. برای پارالمپیک توکیو سهمیه گرفته بود. ۶ ماه پیش از بازیها به هر دلیلی، شرایطش به شکلی بود که در قهرمانی کشور هم به فینال نمیرسید و رکوردهای پایینی داشت؛ چه برسد به پارالمپیک. یک اختلاف نظری شکل گرفت که به جای او یک نفر دیگر اعزام شود، اما خسرویوفا تأکید کرد که فقط خانم ارم. در نهایت او اعزام شد و بخش بادی یکی به آخر و در خفیف آخر شد. این اقدام و تصمیم اگر خیانت و پایین آوردن پرچم نیست، پس چیست؟ پس کجا هستند که نتیجه پاراآسیایی را گردن بگیرند.
من اگر بخواهم نتایج پارالمپیک را بدون حب و بغیض پیشبینی کنم، میگویم همانطور که سهمیهها ۳۰ درصد نسبت به توکیو کمتر بود، در نتایج هم قطعاً ضعیفتر خواهیم بود. سهمیههایی که ما اعزام نداریم به کشورهای دیگر تعلق میگیرد و آنها از این فرصت استفاده میکنند. در تیراندازی من بعید میدانم مدال داشته باشیم، چه برسد به طلا؛ مگراینکه خانم جوانمردی کار بزرگی انجام دهد.
مدیران پارالمپیک هیچ مهارت و توانایی ندارند
امینی: مدیریت پارالمپیک به ۲ دلیل به این شکل شده است. اول عدم مسئولیتپذیری است. من پاراآسیایی اعزام نشدم. همین الان که تمرین ندارم، مربی بیاید بگوید امینی اعزام شود مدال میگیرد، میگویند نه، اما اگر سرمربی در جواب بگوید باشد و هر نتیجهای در تیم کسب شد مسئولیتش با خودتان، در جا میگویند باشد هرکاری میخواهی بکن. اصلاً مسئولیت دستوری که دادند را قبول نمیکنند.
موضوع دوم این است که افراد حاضر در جایگاههای تصمیمگیری پارالمپیک مهارتی ندارند، اما جایگاهشان بزرگ است و اگر قرار باشد خارج از این سیستم باشند، اصلاً نمیتوانند در چنین سطحی فعالیت کنند. بنابراین با هر شرایطی میخواهند قدرتشان را حفظ کنند. منِ نوعی اگر مدال بیاورم و تشخیص بدهند که متخصص هستم، اما تیمم با آنها فرق میکند، تلاش میکنند که مدال نگیرم که رقیبشان بزرگ نشود. البته آنها فکر میکنند من رقیب هستم، در حالی که ما اصلاً به چنین چیزهایی فکر نمیکنیم، اما آنها به خاطر عدم توانایی ترس از دست دادن جایگاه را دارند.
چه جملهای بود که وزیر ورزش به دوچرخهسوار المپیکی گفت؟
امینی: از آقای سلگی که الان در معاونت است، سؤال کنید در چه رشتهای تخصص دارد و درباره همان از او اطلاعات بگیرید. اطلاعاتش را کنار صحبتهای یک غیرملیپوش آن رشته بگذارید. باور کنید توضیحات زمین تا آسمان فرق دارد. انگار که من از شما درباره خبرنگاری بپرسم و شما پخت قرمهسبزی را برایم توضیح بدهید! از طرفی کیومرث هاشمی، وزیر ورزش ما به دوچرخهسوار المپیکی میگوید «به خط پایان میرسی؟» او روانشناسی ورزش نمیفهمد؟ واقعاً این چه جملهای است که به یک ورزشکار گفته است؟
اگر همین امروز شخصی بیاید و بگوید به من ۴ میلیارد بدهید و پارالمپیک بعدی من ۱۲ طلا به شما میدهم میگویند نه. اگر ساره جوانمردی بگوید برای اینکه بروم پارالمپیک باید یک سال در فرانسه اردو بزنم، چک سفید امضا جلوی او میگذارند. تأکید میکنم که ساره جوانمردی یک قهرمان ثابت شده است، اما مدیریت مشکل دارد. این افراد اصلا اضافه نیستند ظرفیت ما بالاست. خانم غلامزاده سهمیه پارالمپیک دارد، اما نه گذاشتند خودش برود نه شخصی جایگزین شد. در پاراتیراندازی ۶ سهمیه داریم که ۴ نفر قرار است اعزام شود، اما ممکن است از تعدادشان بازهم کاسته شود.
مسئولان را غرور گرفته است
امینی: این کیفیسازی که در دهان مسئولان افتاده از کجا آمده؟ در پاراآسیایی اینچئون فکر میکنم کاروان تایلند یا کشور دیگری، تعداد کمی نفر اعزام کرده بود، اما اکثراً طلا گرفتند. من از دوستان شنیدم که آنجا آقای خسرویوفا گفته این رویه خوبی است و ما هم این کار را میکنیم. در واقع بدون اینکه کارشناسی صورت بگیرد، این تصمیم را گرفتند. یک زمانی سیستم جانبازان و معلولان شایسته سالاری بود. ما در پارالمپیک لندن جایگاه خوبی کسب کردیم و آن اوج ما بود و از همان سال مسئولان غرور گرفتشان. تا جایی که میدانم برای پارالمپیک آییننامه وجود دارد که اعزام براساس پیشبینی رنگ مدال است. طلا حتماً اعزام میشود؛ نقره تلاش برای اعزام است؛ برنزیها اولویت با خانمهاست. این تفکر سالها بوده و هست و آقایی با چنین تفکراتی رئیس کمیته ملی المپیک شده است.
یک سری فسادها جبرانناپذیر است
امینی: او چند وقت پیش با هدیه به اردوی تیراندازی رفته و گفته بود «مدال نگرفتید هم مهم نیست. هزاران ورزشکار از المپیک بدون مدال برمیگردند؛ شما هم مثل آنها؛ رضایت کادرفنی مهم است.» چرا اینگونه گفته؟ چون آنها سالم هستند و رسانه دارند. کوچکترین سفتی از سوی مسئولان ببینند، به راحتی جایگاهشان را متزلزل میکنند. یک نفر و دو نفر نیستند. یک سری فسادها ایجاد شده که جبران ناپذیر است. وقتی من خط خوردم غفور کارگری گفت انشاالله پارالمپیک. به او گفتم اگر از پاریس تا آخر عمرم به همه مسابقات اعزام شوم، حقی که از من ضایع شده جبران نمیشود. اگر من برتر نبودم، خودم نمیآیم، اما اگر خوب بودم و اعزام شدم حقم است.
دنیا پیشرفت میکند ما عقب گرد داریم
امینی: با توجه به شرایطی که من میبینم ما حتی برای داشتن ورزشکار در پاراآسیایی بعدی، دچار مشکل میشویم. منِ تیرانداز که حقم خورده شده و میروم؛ چه کسی میخواهد نسل بعدی را تربیت کند؟ من؟ من مگر دیوانهام که یک نفر دیگر را امیدوار کنم؛ سلاح بخرد، تلاش کند به جایی برسد و بعد نداند که او را میخواهند یا نه. اصلاً کسانی که من را میبینند به این سمت نمیآیند. با این شرایط همانطور که گفتم به عقب میرویم چون نفر جایگزین و پشتیبان نداریم. دنیا در حال پیشرفت است اما ما عقبگرد داریم. به هر حال از من جوان به شما سرداران نصیحت، بهتر است صرفاً پست و مقامی که برایتان مهم است را حفظ کنید، حقوقی بگیرید و لقمهای بخورید و در امور فنی و تخصصی دخالت نکنید؛ چرا که ما در ورزش به اندازه جنگ تحمیلی قهرمان نداریم که شهید شوند تا پیروز شویم.