به گزارش تابناک، به طور کلی طنز یکی از گونه های ادبی است که اساس آن ناهماهنگی با قراردادهای ذهنی رایج است و کاری که طنزپرداز و کمدین انجام میدهد در واقع به کار بردن شگردهایی است که ذهن مخاطب را غافلگیر کند و به نحوی قراردادهای ذهنی او را بشکند. طنزپرداز این کار را با استفاده از روش های گوناگونی انجام میدهد.
یکی از این روش ها به کار بردن کنایه است که اصطلاحا عباراتی را شامل میشود که دو معنی دارند و قصد گوینده اشاره به معنای دور/باطنی آنهاست. مورد دیگر، لطیفه و یا جوک است. لطیفه در یک یا دو جمله خلاصه میشود و با یک مقدمه شروع شده و در نهایت ضربهای به مخاطب میزند و او را به خنده وا میدارد. سایر شگردها شامل طعنه(دست انداختن و تمسخر تلخ مخاطب)، هزل(خنداندن به هر قیمتی)، هجو(لحن برنده دارد و برای اهداف شخصی استفاده میشود) و فکاهی(از هزل متعادلتر) میشود.
مواردی که ذکر شد، نه تعریف طنز بلکه صرفاً شگردهایی هستند که در طنز پرکاربرد می باشند. شگردهایی که کمدینها در استندآپها، رئالیتیشوها و یا شبکههای مجازی برای خنداندن افراد استفاده میکنند.
رئالیتیشوی جوکر، یکی از پربیننده ترین برنامههایی است که هر هفته غافلگیریهای تازهای با خود به همراه میآورد و غافلگیری اخیر آن دعوت زنان است. پیش از انتشار قسمت جدید، زمزمه هایی بود در این باره که آیا زنان هم میتوانند در یک چنین برنامهای بداههپردازی کنند؟ آیا تیغ سانسور و یا سایر محدودیتها مانع از خلاقیت آن ها در این زمینه نخواهد شد؟ اساساً طنزپردازی جنسیت خاصی را شامل میشود و هویتی مردانه دارد؟
پرسش نخست و سوالات دیگری از این دست، اساساً ریشه در نوعی مقاومت دارند. مقاومت به چیزی که ذهن به آن عادت نکرده و آن را به عنوان امری امن و آشنا پذیرا نمیشود.
در هر شاخه هنری که وارد شویم، نمیتوانیم تأثیر فرهنگ را بر آن نادیده بگیریم. همانطور که تاثیر هنر بر فرهنگ قابل انکار نیست. و از آنجایی که فرهنگ چیزی بسیار نزدیک به "عادت" است و فرهنگ ما را در واقع عادات عمومی ما شکل میدهد، در نتیجه هنر ارتباط تنگاتنگی با عادات ما دارد. کمدی نیز بعنوان یکی از زیرمجموعه های هنر و ادبیات، بسیار از عادات ما تاثیر گرفته و بر آنها تاثیر میگذارد. حال این عادت فرهنگی چگونه کمدی زنان را، از آن نوعی که در جوکر میبینیم، به امری نا آشنا و سوال برانگیز بدل میکند؟ مگر در طول تاریخ سینما و تلویزیون کم زنانی در ژانر کمدی فعالیت کردهاند؟
پاسخ های بسیاری برای این سوال وجود دارد. یکی از آن ها شکل یا چگونگی حضور زنان در موقعیتهای کمدی است. عموماً در بسیاری از موقعیتهایی که در فیلمها یا حتی ویدئوهای اینستاگرامی میبینیم، زنان، «واسطه» ایجاد طنز هستند و معمولاً (نه همیشه) آنها را در مرکز خلاقه کمدی نمیبینیم. آنها در غالب این موارد، دو نقش را به عهده میگیرند:
اول- موضع پایین: دختر کمهوش و گیج
دوم- موضع بالا: والد سرکوبگر (مادر یا همسری که رفتار فرزند یا همسرش را کنترل میکند و واکنشهای فرزند یا همسر به این کنترل، موقعیت طنز می آفریند. در واقع آنها به عنوان والد، نه تنها خالق بعد کمدی ماجرا نیستند که در واقع هدف آنها در چنین نقشهایی ممانعت از شکلگیری کمدی است. چرا که طنز و کمدی بعد ساختارشکنانه دارد و این با اساس والد بودن در تضاد است. والد/ کنترلگر همواره چارچوبها را حفظ میکند در حالیکه کمدی در چارچوبها نمیگنجد.)
حال میتوان نتیجه گرفت که آنچه که عادت آن همچنان شکل نگرفته، نه حضور زنان در این ژانر، بلکه خلاق بودن و آفریننده بودن زنان در این حیطه است. اینکه شخصاً روایت کنند، لطیفه بگویند یا به هجو و نقد بپردازند. قابل تحسین است که طی این سالها ، استندآپ کمدیها و رئالیتیشوهایی مانند خندوانه و جوکر و حتی فضای مجازی و... در حال تبدیل کردن زنان از «واسطه طنز» به «تولیدگر طنز» هستند. و این تولیدگری با استفاده از ابزار گوناگونی شکل میگیرد که در ابتدای این مطلب به آن اشاره شد. آنها از کنایه، لطیفه، هجو و هزل بهره میگیرند و با ظرافت، موقعیتی کمدی شکل میدهند؛ گاهی با زبان دیالوگ و گاهی با زبان بدن.
اینکه میتوان کمدی را از جنسیت مبرا ساخت به این سبب است که ابزار ایجاد آن دارای هویت مردانه/زنانه نیست. "ناهید مسلمی" در میانه یک بحث جدی بلند میشود و "یو یو!" میگوید و یا هومن برقنورد در موقعیتی مشابه ناگهان شروع به تمرین بیان با صدای بلند میکند.
اقدامی که هیچ مناسبتی با موقعیت ندارد اما از آنجایی که قرارداد رایجی را بر هم میزند، منجر به خنده میشود.
آن چیزی که طنزی را بر طنز دیگر پیروز میکند، جدا از ذائقههای متفاوت، مهارت در به کارگیری ابزار طنز است و این مهارت چه توسط یک مرد به کار گرفته شود چه یک زن، موقعیت طنز را ایجاد میکند.
قابل ذکر است که فرهنگ و عادات ما، همانطور که بر اثر تکرار ایجاد میشوند، بر اثر تکرار نیز رشد و توسعه مییابند و گاهی متحول میشوند. این بسیار ستایشبرانگیز است که رسانهها و ابزار سرگرمیای که مخاطبان زیادی دارند، طی دهه اخیر، بسیار مؤثر عمل کردهاند و تواناییهای اقشار مختلف را، به اعضای جامعه گوشزد کرده و به عادیسازی آنها کمک شایانی کردهاند.
نویسنده: ملیکا جابری