به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، موضوع قیمت جدید برای بنزین، و اظهارات جدیدی که در این باره انجام شده، بهانه ای برای مررور تاریخی است؛ یک بار در دهه چهل ناگهان سر ظهر بنزین گران شد و بعضیها اعتصاب کردند.
این روزها صحبت از گرانی بنزین است و بعضیها شروع کردهاند به مقایسه قیمتها. یک دسته مثل مولوی معتقدند «از قیاسش خنده آمد خلق را» چون باید در مقایسه قیمت بنزین میان کشورها، میزان تورم، درآمد شهروندان و نیز مسائل دیگر را آنها را هم سنجید و یک عده این تصمیم را خصوصا به خاطر قاچاق بنزین یک ضرورت میدانند. البته اینجا اصلا بحث اقتصادی و سیاسی مطرح نیست. میخواهیم برگردیم به چند سال قبل و ببینیم در گذشته ایران خودمان چطور بنزین گران میشد و چه اتفاقی برای مردم یا همان مصرفکنندگان بنزین رخ میداد.
بنزین گران شد، پمپ بنزین ها خلوت
شاید امروز این موضوع برای ما که با گران تر شدن هر چیزی، صف بزرگی برای تقاضای همان محصول ایجاد می کنیم، عجیب باشد؛ اما یک بار در سال ۱۳۵۵ بود که بنزین گران شد و بر اثر آن، پمپ بنزینیها هر روز خلوتتر میشدند. چرا؟ چون مردم میگفتند که آنقدر استفاده نمیکنیم تا ارزانش کنند. یک فیلم قدیمی هم از آن روزهاست که گزارشگر از احوال پمپ بنزینیها و حتی عدم گرایش مردم به خرید یک سری از ماشینها صحبت میکند.
فقط پنج دقیقه مانده به قرار
اما بیایید کمی قدم عقبتر برویم. یعنی به سوم آذر ۱۳۴۱. روزی که به شکل عجیبی گران شدن قیمت بنزین را اعلام کردند.
نخستوزیر وقت یعنی حسنعلی منصور، در مجلس شورای ملی، مشغول سخنرانی درباره ضرورت افزایش یک سری از عوارض بود. مثلا داشت میگفت: «موفقیت در اجرای برنامههای توسعه اقتصادی مستلزم اعمال سیاست صرفهجویی است. برای تامین اعتبار اضافات و ترفیعات کارمندان از صرفهجویی هزینههای اداری استفاده خواهد شد. سیاست توسعه اقتصادی دولت ایجاب میکند که کلیه وزارتخانهها و سازمانهای دولتی، روش صرفهجویی در هزینهها را پیش گیرند و آن را به شدت دنبال کنند...».
همانطور که گرم صحبت بود، تا عقربههای ساعت روی ۱۲ قرار گرفت، اعلام کرد که: «از این ساعت بنزین در تهران ۱۰ ریال شد.»
ناگهان در مجلس همهمهای به پا شد. چطور چنین اتفاقی ممکن بود؟ اصلا مگر پمپ بنزینیها خبر داشتند؟ بله، پنج دقیقه قبلش!
نیم ساعت قبل از ۱۲، تعدادی ماشین، به شکل هماهنگشده به سراغ پمپبنزینیها میرفتند و یک پاکت به آنها تحویل میدادند تا آن را به دست رئیسشان برسانند. روی پاکت هم نوشته شده بود: «۵ دقیقه قبل از ظهر پاکت را بازکنید.».
همه پمپبنزینها این پاکت را دریافت کردند و و آنقدر عجیب بود که دقیقا پنج دقیقه به ۱۲ آن را باز کردند. داخل پاکت به رئیس پمپ بنزین دستور داده شده بود که همان لحظه ارقام مصرف بنزین را یادداشت کند و از راس ساعت ۱۲ بنزین را از ۵ریال به لیتری ۱۰ریال بفروشد.
تیترهای مکرر
فردای آن روز یعنی «چهارشنبه چهارم آذر ۱۳۴۳» روزنامه اطلاعات در شماره ۱۱۵۴۸ خود تیتر متفاوتی درباره بنزین زد: «دستور افزایش بهای بنزین چگونه ابلاغ شد؟» و البته در بالای این تیتر بزرگ، همان تیتر تکراری که همیشه به تبع گران شدن بنزنی به چشم میخورد هم خودنمایی کرد. تیتر دوم این بود: «نرخ جدید تاکسی و کرایه / کرایه تاکسی برای هر نفر ۵ ریال گران شد».
بعضیها میگویند همین تصمیم ناگهانی و به تبع آن، افزایش قیمت تاکسی و اعتصاب رانندههای تاکسی و به علاوه، سرمای سختی که در پاییز و زمستان وجود داشت و مردم باید با نفت خودشان را گرم میکردند، همه و همه دست به دست هم داد تا حسنعلی منصور ترور شود.