یک)
همیشه خط باریکی بین احتیاط و ترس وجود دارد. زمانی شما به تمام جوانب کار فکر کرده و برای رسیدن به هدف خود برنامهریزی دارید و با احتیاط حرکت میکنید تا مبادا از اهداف تعیین شده دور شوید؛ زمانی از سر ترس و ناچاری دست به کارهایی میزنید که هیچ ارتباطی با اهداف تعیین شدهتان ندارد. بسیاری مواقع این دو موضوع با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند اما آنهایی که فوتبالی باشند میدانند فرق این دو واژه بسیار زیاد است.
دو)
ژوزه مورینیو، زمانی سلطان فوتبال جهان بود. در هر تیمی به موفقیت میرسید و با ساختار دفاعی خاص تیمهایش موفقیت را در آغوش گرفته بود. او مربی ترسویی نبود، مربی بازندهای هم نبود بلکه با احتیاط و هدفگذاری دقیق بدل به پدیدهای خاص و شگفتانگیز در دنیای فوتبال شد. هرچند عمر سلطنت مورینیو در فوتبال سالهاست به پایان رسیده و احتیاط جایش را به ترس داده!
سه)
برخی مربیان فوتبال هنوز به سیستم دفاعی مورینیو معتقدند و با سبک و سیاق بازی بسته میخواهند با کمترین خلق موقعیت به نتیجه دلخواه برسند. اتفاقی که سالهاست در فوتبال اول جهان مشاهده نمیکنیم اما در فوتبال ایران توسط جواد نکونام دیده میشود. او که الگوی مربیگریاش کارلوس کیروش است، سبک و سیاق اخلاقی و رفتاریاش را هم مثل کیروش کرده و همانند او نتیجه نمیگیرد! هرچند نباید منکر این شد که نکونام در فصل گذشته با بدشانسی لیگ را به پرسپولیس تحت هدایت اوسمار تقدیم کرد اما همان زمان که صدر جدول را در اختیار داشت هم منتقدان فراوانی به سبک بازیاش تاخته و او را ترسو میدانستند! هرچند به نظر میرسید او محتاط بوده تا ترسو...
چهار)
در فصل اخیر تیم نکونام هیچ شباهتی به استقلال فصل قبل ندارد. تنها یک گل زده در جریان بازی و دیگر گلها از روی نقطه پنالتی در لیگ برتر نشان میدهد این تیم حتی همانند گذشته طرح و برنامهای برای ضربات شروع مجدد ایستگاهی و کرنرها نداشته و استقلال خود را به دست سرنوشت سپرده تا تدابیر تاکتیکی. از سوی دیگر با خریدهای خوب ابتدای فصل و حضور ستارگان خارجی در استقلال هواداران توقع بازی زیبا داشتند اما جز یک بازی در لیگ نخبگان در بقیه مسابقات خبری از استقلال پرقدرت نبود. حتی احتیاط فصل قبل هم به چشم نمیآمد و نکونام تیمی با ترس وارد زمین میکرد. تیمی که در آخرین مسابقه به رقیب سنتیاش در دربی باخت تا تمام سنگرهای نکونام از بین برود.
پنج)
ترسوها فقط در فوتبال نیستند بلکه در فوتسال هم مشغول فعالیت هستند. ترسوهایی که در مسابقات جام جهانی فوتسال آبروی فوتسال ایران را دچار خدشه کردند! آن از کارت زرد گرفتنهای عمدی در بازی دوم و بعدتر بازی برابر فرانسه که صدای همه را درآورد و این هم از باخت به مراکش و حذف از جام جهانی! در جامی که ونزوئلا توانست اسپانیا را حذف کند، تیم وحید شمسایی سایهای از تیم ملی پرقدرت ایران را هم نشان نداد! آنها در دور گروهی از لحاظ هجومی خوب ظاهر شده بودند اما در ساختار دفاعی متزلزل نشان دادند و همین تزلزل باعث شد مراکش نیمه اول با ۴ گل تیم ملی ایران را تنبیه کرده و نسخه صعودش را بپیچد. شمسایی در ۲ مسابقه از ۳ مسابقه دور گروهی ترسو بود و در بازی با مراکش بازندهای پر غرور هم نبود. غرور تیم ملی فوتسال در بازی با فرانسه از بین رفته بود.
شش)
در ورزش امروز دیگر به اما و اگر و اتفاق نباید دل بست. خرافه و جادو کاری از پیش نمیبرد و نداشتن برنامهریزی و ابزار مناسب برای رسیدن به هدف شما را بازنده خواهد کرد. نکونام و شمسایی دو بازنده بزرگ این روزهای ورزش ایران هستند اما اگر دیگران بخواهند به همین رویه پیش روند بازندههای دیگری هم خواهیم داشت. شاید «ژنرال» در صدر بازندگان آینده قرار داشته باشد...