مکیدن سوند بیمار به دلیل قطعی برق توسط رادیولوژیست ایرانی

این روایتی از قطعی برق در یکی از بمباران عراقی‌ها و حماسه رادیولوژیست ایرانی است که با مکیدن سوند، بیمار را از خفگی و مرگ نجات داد و بعد‌ها همین موضوع، از او یک مخترع ساخت.
کد خبر: ۱۲۷۳۳۵۲
|
۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۶ 23 November 2024
|
54615 بازدید
|

مکیدن سوند بیمار رو به مرگ با دهان و نجات وی از خفگی، حماسه رادیولوژیست ایرانی است که به دلیل قطعی برق رخ داده بود.

به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، این روایتی از قطعی برق در یکی از بمباران عراقی‌ها و حماسه رادیولوژیست ایرانی است که با مکیدن سوند، او را از خفگی و مرگ نجات داد و بعدها همین موضوع از او یک مخترع ساخت.

«هر لحظه امکان داشت بیمار خفه شود. کادر درمانی که آن زمان بالای سر مجروح بودند شاید کار او را تمام شده دیدند. بعد از حدود کمتر از یک‌دقیقه جراح دید خونابه‌های گلوی مریض در حال تخلیه شدن است. حالا با چه برقی یا با چه منبع انرژی؟ کسی نمی‌دانست.

محمد جوکار متولد 1336 در آبادان، قبل از انقلاب در رشته پرستاری درس خوانده بود ولی بعد به رادیولوژی تغییر رشته داد. همسرش سیما عباس‌زاده کارشناس مامایی بود و در دوران جنگ در آبادان و دیگر مناطق جنگی کنار هم مشغول به خدمت بودند.

وقتی قرار ازدواج گذاشتند سیما همراه با خانواده از اهواز به آبادان آمد. با هم جهیزیه را کامل خریدند و قرار شد یک روز قبل از ازدواج وانت بگیرند و وسایل را به منزلی که کرایه کرده بودند منتقل کنند که همان‌ روز جنگ شروع شد. تمام وسایل و جهیزیه‌ای که تهیه کرده بودند از بین رفت. با یک علاءالدین که هم اجاق‌شان بود و هم آبگرمکن‌شان و اندک وسایل دیگر، زندگی مشترک را در شهر آبادان و زیر آتش و بمب ارتش بعث آغاز کردند.

مدتی در بیمارستان 17 شهریور مشغول خدمت‌رسانی در کادر درمان بودند که بیمارستان را به‌علت نزدیکی به اروندرود زدند. بعد از تعطیلی بیمارستان 17 شهریور جوکار به بیمارستان شهید بهشتی و سیما به بیمارستان طالقانی رفت. چند سالی هم آن‌جا بود که بیمارستان شهید بهشتی هم از آتش دشمن مصون نماند. بعد از تعطیلی بیمارستان شهید بهشتی به بیمارستانی که سیما در آن مشغول به‌کار بود، رفت. آن‌زمان صاحب دو فرزند شده بودند که بیمارستان طالقانی به این زوج یک اتاق برای زندگی داده بود. در واقع محل کار و زندگی آن‌ها یکی شده بود. 

سال 65 مدت کوتاهی به بیمارستان شهید بقایی رفته بود ولی دوباره به بیمارستان طالقانی برگشت. بیمارستان زیر نظر قرارگاه خاتم‌الانبیا بود و جوکار آن زمان مسئول اورژانس بیمارستان شده بود. عملیات والفجر 8 شروع و بیمارستان‌ها پر از مجروح شده بود.

یکی از همان روزها مجروح ضربه مغزی را برای نجات و درمان به آن بیمارستان آوردند. بر اثر خونریزی مغزی خونابه‌ها داخل گلویش جمع شده بود. زمان کمی برای نجات بیمار از مرگ بود. جوکار باید جلوی خونریزی را می‌گرفت. ساکشن را برای وکیوم کردن و تخلیه خون‌آبه‌ها آورد. باید بیمار را حاضر و بعد به اتاق عمل می‌فرستاد. در همین حین ارتش عراق اطراف بیمارستان را شروع به بمباران کرد. برق‌ها قطع شد و ساکشن از کار افتاد.

هر لحظه امکان داشت بیمار خفه شود. کادر درمانی که آن زمان بالای سر مجروح بودند شاید کار مجروح را تمام شده دیدند. بعد از حدود کمتر از یک‌دقیقه جراح دید، خون‌آبه‌های گلوی مریض در حال تخلیه شدن است. حالا با چه برقی یا  چه منبع انرژی، کسی نمی‌دانست. جراح سر برگرداند رَدِ سوندی که در حلق مریض بود را تعقیب کرد. انتهای سوند در دهان جوکار بود. زمان کم بود و او با تمام قوا با مکش، خونابه‌ها را از حلق مجروح بیرون می‌کشید. جراح با دیدن این صحنه احسنت بلندی گفت. بیمار نفسش برگشت. بعد از این‌که رگش را گرفتند به اتاق عمل منتقل و از مرگ نجات پیدا کرد.

این حادثه جرقه‌ای در ذهن جوکار روشن کرد که چرا یک بیمار باید بر اثر قطعی برق و از کار افتادن ساکشن جانش را از دست بدهد. شاید سال‌ها این مسئله ذهنش را درگیر کرده بود ولی به‌علت مشغله زیاد نمی‌توانست روی این موضوع متمرکز و اقدامی انجام بدهد. بعد از بازنشستگی دست به کار شد و ساکشن یا وکیومی با عنوان ریزمکنده امداد تنفسی اختراع کرد که در حوادث غیرمترقبه قابل جابه‌جایی و بدون برق یا باطری و از یک پمپ معکوس استفاده شده که تحت هیچ شرایطی خون‌آبه‌ها به گلوی بیمار برنمی‌گردد. ضمناً این دستگاه در حوادث غیرمترقبه قابل جابه‌جایی هست و در آمبولانس‌ها و حتی کوله سربازها هم قابل استفاده است.»

همیشه چیزهایی هستند که انسان‌ها را آنقدر به هم پیوند می‌زند که گویی جانِ یک هموطن واقعا جان خود اوست و برای همین این‌گونه حماسه‌ها شکل می‌گیرد. وای بر آن روزی که این زمینه‌های پیوند به هر دلیلی از بین برود. آن‌وقت نه به همسایه، نه به خویشان، نه به نهادی خاص و نه به هیچ چیز دیگری نمی‌توان امیدوار بود که گاهی نگرانی هم از بابت بودن‌شان خواهی داشت.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب ها
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱۳
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۴۸
َاحمدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۱ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
دروود بر شرف انسانهای متعهد و فداکار مانند جوکار عزیز خودمان.
پاسخ ها
ناشناس
| Germany |
۱۷:۲۳ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
افتخار برای انسان متعهد و خجالت برای مسوولین غیر متعهد
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۴۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
نسلی که متاسفانه در حال انقراض هستند ما دهه پنجاه و شصتی ها هم که دیگر نفس جنگیدن نداریم.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۰۶ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
آدرس بیمارستانش کجاس
صادق زاده
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۸:۰۹ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۴
درودبرانسانهای متعهدوازجان گذشته،اجرشان باخدا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۲ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
من از بازماندگان عملیات کربلای 4 هستم که در ساحل خرمشهر در حین عملیات به جزیره ام الرصاص مجروح شده و برانکاردی شدم. زیبا ترین صحنه ها مربوط به خدمات کادر درمان بود اعم از پزشک و پرستار و امدادگران دبیرستانی و مردم محلی. در ادامه تهران نیز شاهد فعالیت بی منت این عزیزان بودم.هرگز فراموش نمی کنم.
پاسخ ها
ناشناس
| Sweden |
۱۵:۳۷ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
دمت گرم مرد
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۰۳ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
خیلی دوستت داریم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۲ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
درود بر محمد جوکار، فرزند راستین وطن.
کاش عکس او را هم نشان میدادید.
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۰ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
کجا رفت انسانیت ها ، ایثارها
پاسخ ها
عیسی ریسی نیکشهر
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۵:۵۶ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۴
باید به دولتمردان یاد بدهند که ایران ملت ایران هر اقوامی باشد برای همدیگر جان می‌دهند
نوا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
گریه کردم بغض کردم چقد خوبه آدم اینقدر شریف باشه اینقدر کارشو خوب انجام بده شما فوق‌العاده ای
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۳ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
تمام شد آن دوران
به دلیل گسترش فرهنگ غربی و پول پرستی
دیگه از این خبرها نیست
الان فقط پول
پاسخ ها
محسن
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۰۸ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
داداش چه ربطی به فرهنگ غربی داره. از ماست که بر ماست. خودمون و دولتمردان اشتباهمون سبب این اوضاع داغون شدن
امیر
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۲۳ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۴
الان این به غرب چه ربطی داره داداش.
یوسف
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
درود برشرفت از همون اول مرد بودیددرود برهمسرتون انشااِله ک با خوبی خوشی درکنار هم باشین
عباس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۰ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
ایرانی جماعت یه رگ غیرت خاصی در بدنش هست که نسبت به سرزمین و خاک و همنوع و انسانهای دیگه بسیار حساسه و با کمترین و حداقل هوایی که در اختیارشه، برای انجام وظیفه سنگ تموم می ذاره، و این غربی ها و دشمنان این سرزمین ازش بی خبرم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۱۹ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
عالی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۶ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
درود بر رزمندگان دائمی جامعه که حتی در زمان صلح نیز تا پای جان از جان انسانها مراقبت میکنند. درود وصد درود
پاسخ ها
ناشناس
| Netherlands (Kingdom of the) |
۲۲:۳۳ - ۱۴۰۳/۰۹/۰۳
خداخیرت بده که خداشناسی برای هرچه دکترمیروی آنژیو سونوگرافی آزمایش قلبم اکوونوارهیونبود. گفت آنژیو کن
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟