سیدفرهاد موسوی چاشمی، سیدرضا موسوی چاشمی، سیدرضی موسوی چاشمی اصلا هرچه میخواهند نامش را بگذارند مهم این است که خواهرش او را فرهاد صدا میکرد. پدرش کارمند اداره راه بود، به او آقا موسوی میگفتند. آقا موسوی مرد محجوبی بود، مهربان و عاقل که صاحب تک پسری سفید رو شده. بله فرهاد تک پسر حاصل ازدواج آقا موسوی بود.
آقا موسوی از اول جوانی فرهاد با جبهه رفتنش مشکل داشت، آخر تک پسرش بود. آقا موسوی فرزند داشت ولی خب قبول کنید تک پسر چیز دیگری است. تک پسر سمج و یک دنده، کاریزماتیک و خداترس! آنقدر اصرار کرد و با آقا موسوی کلنجار رفت تا آقا موسوی راضی شد فرهاد هم به جبهه برود. کمی که گذشت پاسدار شد. برای ماموریتی ۶ماهه به لبنان فرستاده شد اما ۲۷ سال طول کشید.
حبیب، همان حاج قاسم خودمان، حاج قاسم سلیمانی را میگویم، تقریبا محور سوریه و پشتیبانی لبنان را به فرهاد سپرده بود. فرهاد چشم و گوش حاجی بود، تحلیلهایش ردخور نداشت، منطق پشت حرفهایش بود.
در منطقه نبرد بی ترس بود. اصلا بگذارید راحت بگویم، هر چه دشمن بود به ستوه آورده و کلافه کرده بود! جدی، رک و راست بود و سیاست رفتار داشت. کاریزماتیک بود همین کافی بود تا هر که او را میشناخت شیفته شخصیتش شود.
چینشهایش، نقشههایش، برای پشتیبانی از محور مقاومت در لبنان فقط به عقل خودش میرسید، همین موشکهایی که حزب الله علیه اسرائیل شلیک میکرد هم کار سیدرضی بود.
با همه رفیق بود بخدا از راننده تا فرمانده با همه با یک تن صدا صحبت میکرد . بردار تنی نداشت ولی برای پسر عموها و نوه عمو هایش "عمو" بود .
همه خانواده دوستش داشتند از موسوی چاشمی ها تا عمادی ها ، همه !
وقتی شد سیدرضی برای بقیه بود ، برای خواهرهایش هنوز فرهاد بود . آقاموسوی ، پدر فرهاد ۶ سال پیش فوت شد . وقتی فرهاد برای رفتن به جبهه گریه میکرد و دل آقا موسوی طاقت نیاورد و رضایت داد تا برود فقط یک شرط داشت : من نمیتوانم شهادتت را ببینم ، آخه تنها پسر منی ..
حتی پسرعموهایش هم نمیتوانستند جای فرهاد را برای آقاموسوی پر کنند .
آخرین تصویر از شهید سیدرضی موسوی (مسئول پشتیبانی مقاومت در سوریه) یک روز قبل از شهادت در فرودگاهی در سوریه
۵ سال بعد از فوت آقاموسوی ۴ دی ماه ۱۴۰۲ حوالی ساعت ۱۵ بعد ازظهر صدای ۵ انفجار از منطقه زینبیه دمشق شنیده شد ، خانه ای مسکونی مورد حمله اسرائیل قرارگرفته بود . فرهاد آنجا بود ، سید رضی ، سیدرضا ، فرهاد ، با هر اسمی که صدایش میکنید به شهادت رسید .
بعد از فرهاد دنیا از کار نیافتاد ؛ مقاومت به مسیرش ادامه داد ، اما صادق و محمدرضا و لیلا دیگر بابا نداشتند درست مثل دیگر فرزندان شهدای مدافع حرم. مهناز سادات هم حالا همسر شهید است، پسرعموها و نوه عمو هام عموی عزیزشان را از دست دادند خواهرانش هم حالا مانند مادر بیمارشان دلتنگ یکی یک دانه خانه شان "فرهاد" هستند.
سیدرضی در ۴دی ماه ۱۴۰۳ در منطقه زینبیه دمشق در سوریه توسط رژیم صهیونیستی ترور شد و به فرمانده شهیدش حاج قاسم سلیمانی پیوست .فرهاد حتی کربلا هم نرفته بود وقتی پیکرش را بر میگردانند برای طواف به کربلا و نجف بردند و بعد هم به زیارت امام غریب امام رضا رفت.
سید محمد آصف