یک
چقدر بهات میآید این لباسی که به تن ما گشاد است. چقدر پرچم روی تابوت تو قشنگ است، چقدر تو خوبی!
اگر این عاقبت به خیری نیست پس خیر کجاست؟! چیست؟!
دو
بین خودمان باشد؛ من یک عمر منتظر شنیدن این خبر بودم، سی و دو سال! یک عمر است برای خودش.
هی فکر میکردم بعد از تو وای بر دنیا! بعد فکر کردم که بعد از علی و حسینبنعلی علیهمالسلام چه مانده بود از دنیا که وای بر آن؟!
سه
من از رفتن تو غصه نمیخورم، به رفتن تو حسودی میکنم!
تو وسط طولانیترین کربلای عصر ما رفتی و وسط عاشقترین آدمهای دنیا تشییع شدی! وسط آدمهایی که مشتشان را به موشکها نشان میدادند و بر سر جنگندهها فریاد میزدند.
میگویند خوبی و بدی آدمها را از روی تشییع کنندگان تشخيص بدهید، سید، فزتَ و رب الکعبه!
چهار
سرّ نشوید، خودتان را هم نبازید، ما حاجیهای زیادی به خاک سپردهایم، حاج ابراهیم، حاج مهدی، حاج احمد و آن حاجی کرمانی که بردن ناماش هم تنشان را میلرزاند! حاجیهای زیادی هم به خاک خواهیم سپرد، اگر میخواهید خونی هدر نرود نگذارید پرچم به زمین بیافتد.
این آتش در دل ما روشن خواهد ماند، تا ظهور؛ انشاءالله
روشن شود هزار چراغ از فتیلهای
یک داغ دل بس است برای قبیلهای
پنج
ای خاک، با او مهربان باش، او یک عمر با دوستان تو مهربانی کرد و با دشمنان تو دشمن بود.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.