در دیدار زلنسکی و نخستوزیر انگلیس، استارمر گفت که اوکراین در سراسر بریتانیا دارای حامی است. او ادامه داد: «لندن همواره حامی کییف باقی خواهد ماند.»
به گزارش تابناک به نقل از جام جم آنلاین؛ طرف اوکراینی با بیان اینکه از دوستی با انگلیس«شادمان»است با انعقاد قراردادی برای انتقال وامی به ارزش ۲.۲۶میلیارد پوند جهت تجهیز ارتش کییف موافقت کرد و درانتهای این سفر،زلنسکی با پادشاه چارلز سوم نیز به تبادلنظر پرداخت.
مقرر شد سود این وام از اموال نقدی بلوکهشده فدراسیون روسیه دربانکهای غربی برداشته شود. با وجود حمایت دیپلماتیک و مالی لندن اززلنسکی،به نقل ازفایننشال تایمز مقامات انگلیسی تلاش بسیاری کردند که اوکراین را مجدد به میز مذاکره با ترامپ بازگردانند.
استارمر امیدوار است که نقش میانجی بین قاره سبز را باکاخ سفید ایفا کند.ارتباط ویژه انگلستان با آمریکا که ازبعد جنگ جهانی دوم تقویت شد،لندن رابه راهنمای واشنگتن درتحولات قارهسبزتبدیل کرد.درهمین راستا، استارمر بادعوت ازرهبران غربی به انگلیس خواهان گشایش مسیری تازه جهت پایان دادن به جنگ سه ساله اوکراین و روسیه است.
اروپا در تکاپوی صلح
روز گذشته، رهبران فرانسه، آلمان، لهستان و مسئولان کمیسیون اروپا، همچنین شورای اروپا و کانادا در معیت مسئول ناتو در لندن گردهم آمدند. براساس گفتههای دونالد توسک، نخستوزیر لهستان نشست فوقالعاده کمیسیون دفاعی اروپا در ۶ مارس (۱۶ اسفند) برگزار خواهد شد.
استارمر در مصاحبه با بیبیسی تصریح کرد که با همراهی فرانسه، طرحی جهت توقف درگیریها در جبهه اوکراین شکل خواهند داد. نخستوزیر انگلستان ادامه داد: «ایجاد انسجام ما بین اعضای قاره اروپا کار سختی است؛ بهجای آن، ما بر تهیه ائتلافی چابک متمرکز خواهیم شد تا صلح محقق شود.» در انتها، استارمر تاکید کرد که پس از حصول طرحی مشترک با قدرتهای اروپایی، مفاد مندرج در آن به واشنگتن جهت بررسی دونالد ترامپ ارسال خواهد شد. درواقع میتوان گفت که لندن متوجه عدم استقلال امنیتی اروپا از آمریکا در میانه رقابت نظامی با روسیه و اقتصادی با چینیها شده؛ بنابراین خواهان دلالی ما بین اعضای اتحادیه اروپا با واشنگتن است.
در حسرت امنیت
نشریه تخصصی فارن افرز در گزارشی مدعی شد که بعد ازجنگ اول روسیه و اوکراین در۲۰۱۴، واشنگتن که راهبرد چرخش به شرق (مهار چین) را در دستورکار قرار داده بود؛ حلوفصل بحران اروپای شرقی را به بروکسل واگذار کرد. اما شکست توافقات مینسک۱و۲ همچنین مذاکرات نورماندی و در نهایت شعلهور شدن جنگ دوم روسیه و اوکراین به نمادی از ناتوانی اروپاییها در ایجاد بازدارندگی بدون چتر حمایتی آمریکا تبدیل شد.
به عبارت دیگر، تجارب منازعات ۱۹۱۸ تا امروز در قاره سبز ثابت کرده که کشورهای اروپایی برای احیای صلح همواره به مداخله نظامیان آمریکایی محتاج بودهاند. با این حال، گامهایی توسط مقامات اروپایی برای تعدیل وابستگی به واشنگتن برداشته شده؛ تلاش برای ایجاد یک اتحادیه دفاعی اروپایی (EDU) با محوریت فرانسه، آلمان و لهستان و هماهنگی در تأمین و توسعه تسلیحات، تقویت بازدارندگی هستهای با همکاری فرانسه و انگلستان در دستورکار رهبران قاره سبز قرار دارد.
خروج اروپا از اولویتهای امنیتی واشنگتن
تردیدها درباره تعهد آمریکا به پیمان ناتو، اروپاییها را وادارمیکند تا نقش امنیتی خود را افزایش دهند. از دوره آغاز جنگ سرد تا امروز غربیها به حضور مداوم امنیتی واشنگتن دربرابر تهدیدهای شوروی و اخیرا روسیه عادت کرده بودند اما راهبرد «اول آمریکا»ی ترامپ خواهان کاهش هزینههای بیثمر در حفظ هژمونی واشنگتن است.بنابراین، به تعبیر دولت ترامپ اتحادیه اروپا نهتنها متحد راهبردی، بلکه رقیبی امنیتی و اقتصادی است که بایستی تضعیف شود. برای چهلوهفتمین رئیسجمهور آمریکا همنشینی باولادیمیر پوتین باهدف جدایی مسکوازپکن گزینه جذابتری بهنظرمیآید.
ترامپ چندجانبهگرایی ونهادمحوری اروپاییها را تهدیدی علیه منافع آمریکا ارزیابی میکند و تمایل شایان توجهی به ارتباطگیری دوجانبه با کشورهای این قاره دارد. ظهور احزاب راست رادیکال به رهبری آلترناتیو برای آلمان و جبهه ملی در فرانسه که با بروکسل دچار تخاصم هستند؛ میتواند به واشنگتن در گسترش نفوذ در اروپا کمک کند.هرچند بهدلیل تکثر آرای سیاسی در اروپا، احتمال بهرهبرداری رقبای آمریکا اعم روسیه و چین از اضمحلال اتحادیه اروپا قابل پیشبینی است؛ اسپانیاییها به همکاری باچین گرایش دارند درعین حال در رومانی و بلغارستان احزاب نزدیک به مسکو درحال فعالیت هستند. درنتیجه میتوان گفت که اروپا به محل رقابت سه قدرت اصلی نظام بینالملل تبدیل خواهد شد.
بحران رهبری در اروپا
مقامات اروپایی آنقدر از رویکرد راهبرد «اول آمریکا»ی ترامپ شوکه شدهاند که ترجیح میدهند حرفهای ترامپ و ونس را جدی نگیرند و انکار کنند. معمولا برای یافتن رهبر در اروپا، باید به سطح ملی نگاه کرد: «کدام رهبر اروپایی از نظر نظامی بر دیگران تسلط دارد؟»
اما بررسی قدرتهای بزرگ کنونی اروپا نشان میدهد هیچکدام نمیتوانند بهطور واقعی ادعای رهبری داشته باشند. آلمان در رکود با ائتلاف شکننده احزاب جریان اصلی سرپاست، دولت فرانسه بر اثر خیزش احزاب چپ و راست رادیکال در حالت تدافعی قرار دارد و انگلستان نیز همچنان با عواقب برگزیت دست به گریبان است؛ درنتیجه هیچ رئیس واقعی در قاره سبز وجود ندارد.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.