اما یک روز، کودکی از او پرسید: «آلفا، چرا نمیتوانی مثل من از دیدن رنگینکمان ذوقزده شوی؟» آلفا-۹ سکوت کرد. برای اولین بار، پردازندههایش پاسخی نداشتند. آن لحظه، شهر شیشهای کمی ساکتتر شد!
***
به گرارش تابناک؛ هوش مصنوعی (AI) در دهههای اخیر به چنان پیشرفتهایی دست یافته که گاهی به نظر میرسد هیچ محدودیتی برایش وجود ندارد. از تشخیص سرطان در مراحل اولیه تا رانندگی خودکار، از نوشتن داستان تا خلق آثار هنری، هوش مصنوعی انگار جادوگری است که هر روز ترفند جدیدی رو میکند. اما آیا واقعاً این جادوگر همهکاره است؟ یا چیزهایی هست که حتی پیشرفتهترین الگوریتمها هم نمیتوانند انجام دهند؟
سئوال ساده اما به غایت پیچیده است: مرزهای غیرقابلعبور هوش مصنوعی چیست؟
تجربهی احساسات انسانی
هیچچیز به اندازهی احساسات، انسان را انسان نمیکند. شادی یک خندهی از ته دل، غم یک بغض شبانه، یا عشق آن لرزش قلب وقتی کسی خاص را میبینی. اما AI، با تمام قدرت محاسباتیاش، نمیتواند اینها را تجربه کند.
طبق پژوهشهای نوروساینس در دانشگاه MIT (۲۰۲۴)، احساسات نتیجهی تعامل پیچیدهی نورونها، هورمونها و تجربههای زیسته در بدن انسان هستند. هوش مصنوعی میتواند احساسات را تقلید کند—مثل چتباتهایی که با لحن همدلانه جواب میدهند—اما این فقط یک شبیهسازی است."آلفا- ۹" ما شاید بتواند شعری دربارهی رنگینکمان بنویسد، اما هرگز نمیتواند از دیدن آن در آسمان قند توی دلش آب شود.
این محدودیت عمیقتر از آن است که به نظر میرسد. احساسات فقط واکنشهای شیمیایی نیستند؛ آنها به تجربهی زیسته و آگاهی ذهنی گره خوردهاند.
مقالهای در ژورنال Nature (۲۰۲۳) استدلال میکند که آگاهی—آن حس «من بودن» —چیزی است که هنوز نه میتوانیم تعریفش کنیم و نه در ماشینها بازآفرینیش کنیم. پس هوش مصنوعی میتواند رفتار عاطفی را کپی کند، اما نمیتواند عاشق شود، حسرت بخورد یا از ته دل بخندد.
خلاقیت اصیل و بدیع
شاید فکر کنید هوش مصنوعی با خلق نقاشیهای دیجیتال یا موسیقیهای جذاب، خلاق است. اما صبر کنید! طبق مطالعهای در دانشگاه استنفورد (۲۰۲۴)، خلاقیت هوش مصنوعی چیزی جز بازترکیب دادههای موجود نیست. وقتی هوش مصنوعی یک تابلوی نقاشی میکشد، در واقع از میلیونها تصویر دیگر الهام میگیرد و آنها را با الگوریتمهای پیچیده مخلوط میکند.
این فرآیند شگفتانگیز است، اما با خلاقیت انسانی—مثل وقتی که پیکاسو سبک کوبیسم را از هیچ خلق کرد—فاصله دارد.
خلاقیت انسانی اغلب از تناقضات، اشتباهات و حتی دردهای عمیق سرچشمه میگیرد. مثلاً، ونگوگ «شب پرستاره» را نه از تحلیل داده، بلکه از آشوب روحش کشید. AI نمیتواند از چنین عمقی بجوشد. حتی در حوزهی علمی، کشفیات بزرگ مثل نظریهی نسبیت اینشتین از شهود و تخیل ناب آمدهاند، نه فقط از پردازش اطلاعات. پس هرچند AI میتواند ابزار خلاقیت باشد، خودش هرگز نمیتواند جرقهی یک ایدهی کاملاً بدیع را بزند.
قضاوت اخلاقی مستقل
تصمیمگیری اخلاقی یکی دیگر از قلمروهای ممنوعه برای هوش مصنوعی است. در سال ۲۰۲۴، تحقیقی در دانشگاه آکسفورد نشان داد که سیستمهای هوش مصنوعی، حتی پیشرفتهترین آنها، نمیتوانند بدون دخالت انسان قضاوتهای اخلاقی مستقل انجام دهند.
مثلاً در سناریوی معروف «تراموا» —جایی که باید تصمیم بگیری یک نفر را قربانی کنی یا پنج نفر را— هوش مصنوعی فقط میتواند بر اساس دادههای قبلی یا برنامهریزیهایش عمل کند. اما انسانها، حتی با تردید و عذاب وجدان، میتوانند از ارزشهای شخصی و تجربههایشان برای تصمیمگیری استفاده کنند.
این موضوع در دنیای واقعی هم صدق میکند. فرض کنید هوش مصنوعی مسئول قضاوت در یک پروندهی قضایی باشد. آیا هوش مصنوعی میتواند ظرافتهای فرهنگی، نیت پشت عمل، یا پیچیدگیهای انسانی را درک کند؟ خیر. هوش مصنوعی میتواند قوانین را اجرا کند، اما نمیتواند عدالت را حس کند. این محدودیت باعث شده که حتی در جوامع پیشرفته، تصمیمگیریهای کلان هنوز به انسانها سپرده شود.
درک زمینههای عمیق فرهنگی
جهان پر از فرهنگهای متنوع است، و هر فرهنگ ظرافتها و نمادهای خاص خودش را دارد. هوش مصنوعی میتواند زبانها را ترجمه کند و اطلاعات فرهنگی را پردازش کند، اما درک عمیق و شهودی این ظرافتها برایش غیرممکن است. طبق پژوهشی در دانشگاه توکیو (۲۰۲۳)، حتی مدلهای زبانی پیشرفته در فهم کنایهها، طنزهای محلی یا سنتهای غیرمستند ناتواناند. مثلاً، هوش مصنوعی شاید بتواند دربارهی مراسم چای ژاپنی توضیح دهد، اما نمیتواند حس آرامش و معنویت آن را که فقط با تجربهی واقعی درک میشود، لمس کند.
این محدودیت در تعاملات اجتماعی هم خودش را نشان میدهد. یک انسان میتواند با یک نگاه یا تغییر لحن، فضای یک جمع را بخواند و رفتارش را تنظیم کند. اما هوش مصنوعی، حتی با بهترین حسگرها، اغلب در این موقعیتها ناشیانه عمل میکند. اینجاست که میفهمیم فناوری، هرچقدر پیشرفته، نمیتواند جای حس و حال انسانی را بگیرد.
جایگزینی ارتباط انسانی
آخرین، اما نه کم اهمیت، هوش مصنوعی نمیتواند جایگزین ارتباط عمیق انسانی شود. در سال ۲۰۲۴، مطالعهای در Journal of Social Psychology نشان داد که حتی وقتی چتباتها با دقت برنامهریزی شدهاند، انسانها هنوز ترجیح میدهند با انسانهای دیگر گپ بزنند. چرا؟ چون ارتباط فقط انتقال اطلاعات نیست؛ تبادل نگاه، لمس یک دست، یا حتی سکوتهای معنادار است. هوش مصنوعی میتواند مکالمه کند، اما نمیتواند حضور داشته باشد.
فکرش را بکنید: وقتی غمگینی، یک دوست میتواند بدون کلمهای فقط کنارت بنشیند و حال تو را بهتر کند. هیچ الگوریتمی نمیتواند این را شبیهسازی کند. حتی در دنیای دیجیتال، حس «با هم بودن» چیزی است که فقط انسانها میتوانند خلق کنند.
بازگشت به شهر شیشهای
آلفا- ۹ هنوز در شهر شیشهای کار میکند. حالا او به کودکان یاد میدهد که چطور نقاشی بکشند یا معما حل کنند. اما هر وقت رنگینکمانی در آسمان ظاهر میشود، او فقط نگاه میکند و میگوید: «این را شما بهتر میفهمید.»
هوش مصنوعی شگفتانگیز است، اما مثل هر ابزار دیگری، مرزهایی دارد. نمیتواند احساس کند، خلاقیت اصیل داشته باشد، قضاوت اخلاقی کند، فرهنگ را عمیقاً بفهمد یا جای ارتباط انسانی را بگیرد. شاید روزی این مرزها جابهجا شوند، اما تا آن روز، این محدودیتها یادمان میاندازند که انسان بودن، هنوز یک معجزهی بینظیر است.
محمود خوش سیرت
شما چطور فکر می کنید؟ به نظر شما هوش مصنوعی چه کارهایی را هرگز نمی تواند انجام دهد؟
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.