یکی از پیچیدهترین چالشهای مستندسازان، دسترسی به آرشیوها برای خلق مستند است و یکی از مهمترین این آرشیوها که برای گروهی از مستندسازان دور از دسترس است، آرشیو رسانه ملی است؛ آرشیوی که قاعدتاً میبایست هر مستندسازی بتواند به آن دسترسی داشته باشد اما این منابع ملی لزوماً در اختیار هر مستندسازی قرار نمیگیرد و دسترسی به آن با چالشهایی مواجه است.
به گزارش «تابناک»؛ مستندسازی در ایران با شرایط دشوارتری نسبت به بسیاری از کشورها مواجه است. بازگشت سرمایه اغلب مستندها تحقق نمییابد و مستندسازی بیش از آنکه مبتنی بر قواعد و منطقی اقتصادی باشد، متکی بر دلبستگی مستندسازان است. البته برخی مستندسازان نیز با ارتباطات ویژه اقدام به ساخت مستندهای با بودجههای چندصد میلیونی تا چند میلیاردی میکنند اما این گروه اقلیتی را در میان اهالی مستند تشکیل میدهند و این رانت گروه کوچکی را شامل میشود.
چالش دیگری که عمومیت دارد و تمامی مستندسازان اعم از مستندسازان متکی به منابع عمومی و مستندسازان مستقل با آن مواجه هستند، دسترسی به آرشیوها است. ساخت بخش قابل توجهی از مستندها علیالخصوص آن دسته از این آثار که نیمنگاهی به تاریخچه روی رویدادها و چهرهها دارند، نیازمند دسترسی به تصاویر ثبت شده در دهههای پیشین است که عمدتاً در اختیار چند مجموعه است و بزرگترین مجموعه آرشیو تصویری متعلق به سازمان صداوسیما است.
دسترسی به این آرشیو معمولاً برای شماری از مستندسازان که عمدتاً مستندهای وابسته به برخی مجموعهها میسازند، سهل الوصول است اما برای همه مستندسازان چندان دسترسی مشخصی وجود ندارد. در واقع اگرچه آرشیو رسانه ملی به عنوان بخشی از اموال عمومی میبایست در اختیار همه مستندسازان باشد اما لزوماً دسترسی به آن برای عموم ممکن نیست و معمولاً دسترسی موضوعی به این آرشیو که بخشهایی از آن نیز طبقه بندی شده است، ممکن نیست.
این سختگیری ظاهراً پس از فروش آرشیو صداوسیما با واسطه به شبکه منوتو تشدید شده و این در حالی است که شواهد نشان میدهد بخش مهم و ارزشمند آرشیو تلویزیون توسط یک واسطه به این شبکه فروخته شده که حاصل آن سوءاستفاده از این تصاویر باکیفیت برای ساخت شماری از مستندهای جهتدار علیه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. بنابراین در واقع این مجموعه ارزشمند دست کم در دسترس یک عامل خارجی است و همین وضعیت اهمیت قرار دادن این آرشیو در اختیارات همه مستندسازان داخلی برای خلق روایتهای منصفانه ضروری میسازد.
از سویی دیگر یکی از منابع درآمد اصلی همه شبکههای تلویزیونی و خبرگزاریهای بین المللی در سراسر جهان، فروش بخش اعظم آرشیوهایشان با کیفیتهای مختلف به قیمتهای متنوع متناسب باکیفیت است. صداوسیما در این بخش از گذشته میتوانسته و اکنون نیز میتواند این ظرفیت را فعال کند و حتی مستندسازانی که برای تلویزیون مستندسازی میکنند و بعداً آن را به خود تلویزیون میفروشند، بابت آن بخش از آرشیو تلویزیون که تهیه میکنند، مبالغی پرداخت کنند و در واقع این مزیت اقتصادی نیز در این دوران مورد بهره برداری قرار بگیرد.
سوای این مباحث اقتصادی، باید در نظر داشت آرشیو صداوسیما همانگونه که مورد اشاره قرار گرفت، مجموعهای ملی است و اگر سیاست گذاری در این حوزه بر این مبناست که این آرشیو عرضه نشود، هیچ مستندسازی نباید به آن دسترسی داشته باشد اما اگر قرار بر ارائه به مستندسازان است، باید همه مستندسازان با هر سلیقه و نگاهی به یک اندازه و با یک ارزشگذاری به آن دسترسی داشته باشند و برای دسترسی به آرشیو رسانه ملی و دیگر آرشیوهای کشور قواعد یکسان با هزینه یکسان مشخص باشد و شفافیت در این عرصه، شائبه توزیع رانت را در پی نداشته باشد.