روز سوم شهریور ماه، خط انتقال ششم سراسری به همراه ۵ ایستگاه تقویت فشار گاز با دستور رئیسجمهوری از طریق ویدئوکنفرانس افتتاح شد؛ با این حال در این مراسم هیچ نامی از سرمایهگذار این پروژه بزرگ یعنی بانک پاسارگاد به میان نیامد.
صادرات گاز به عراق، یکی از مهمترین و حساسترین موضوعات برای ایران است. در حال حاضر ایران حدود 32 میلیون مترمکعب گاز به عراق صادر میکند. این گاز عمدتا به نیروگاههای این کشور تزریق میشود. در کنار صادرات گاز، ایران حدود 1500مگاوات برق نیز راهی عراق میکند تا در مجموع بیش از 40 درصد برق این کشور بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم از سوی ایران تأمین شدهباشد.
این موضوع برای عراق چنان حیاتی است که در سالهای اخیر با وجود تحریم یکجانبه ایران از سوی آمریکا، واشنگتن بهطور مرتب معافیت عراق از تحریم ایران در این زمینه را تأمین کردهاست.
این صادرات از نظر اقتصادی برای ایران فوقالعاده حائز اهمیت است و نیازی به گفتن نیست که در شرایط تحریمی این اهمیت تا چند برابر افزایش یافتهاست.
با این حال، این موضوع صرفا جنبه اقتصادی ندارد و حفظ این بازار، دست بالای ایران در منطقه را حفظ میکند و از این نظر نیز اهمیت استراتژیکی دارد.
یکی از بزرگترین و ماندگارترین طرحها در صنعت نفت و گاز ایران طرح احداث خطوط لوله صادرات گاز به عراق است که با سرمایهگذاری صد در صدی بخش خصوصی به روش BOT توسط شرکت نفتانیر وابسته به گروه گسترش انرژی پاسارگاد از زیرمجموعههای بانکپاسارگاد با سرمایهای بالغ بر دو میلیارد و دویست و هشتاد میلیون دلار از22 تیرماه سال 1394 آغاز شد و از 12 بهمنماه سال 1394 قطعیت یافت و از مهرماه 1396 به بهره برداری رسید.
این پروژه در دو بخش خطوط لوله و ایستگاه میترینگ و نیز ایستگاههای تقویت فشار گاز اجرا شدهاست.
خطوط لوله انتقال گاز از عسلویه میدان گازی پارس جنوبی آغاز شده و پس از عبور از پنج استان بوشهر، خوزستان لرستان، ایلام و کرمانشاه و با فشارافزایی در ایستگاههای تقویت فشار گاز بین راهی به منظور صادرات گاز از مرزهای شلمچه و نفت شهر و برای مصارف داخلی به غرب کشور انتقال مییابد.
با تکمیل و راهاندازی ایستگاه میترینگ موقت در سال 96 و ایستگاه میترینگ دائم گاز شلمچه در سال 97، مجموع حجم گاز صادراتی به عراق تنها از ایستگاه میترینگ شلمچه تا تاریخ 20 بهمن 98 بیش از چهار میلیارد و نود و شش میلیون مترمکعب بودهاست.
از طرفی، صادرات گاز از ایستگاه نفت شهر تا همان تاریخ یعنی 20 بهمن 98 بیش از ده میلیارد و هفتصد میلیون متر مکعب است.
با راهاندازی ایستگاههای تقویت فشار گاز، امکان صادرات گاز به عراق تا 70 میلیون متر مکعب در روز ایجاد شده است که این موضوع سالیانه بیش از چهار میلیارد دلار برای کشور ارزآوری و درآمد به همراه دارد.
طول این خط لوله 595 کیلومتر است و 8 هزار نفر را به صورت مستقیم و غیرمستقیم صاحب شغل میکند.
چنانکه گفته شد در مراسم افتتاح این پروژه بزرگ که همزمان با چند طرح دیگر وزارت نفت با حضور رئیسجمهور برگزار شد، هیچ نامی از سرمایهگذار طرح برده نشد.
سرمایهگذار این طرح بانکپاسارگاد بود. سالها از آغاز ساخت طرح مذکور میگذشت و این طرح به نتیجه نرسیدهبود اما با ورود گروه گسترش انرژی پاسارگاد که از زیرمجموعههای بانکپاسارگاد است، این پروژه در کمترین زمان به بهرهبرداری رسید.
اساسا یکی از دلایلی که دولت این پروژه را سرانجام به بانکپاسارگاد سپرد، علاوه بر سابقه و وجود متخصصان موردنیاز، تعهد این بانک به تأمین سرمایه مورد نیاز آن بود که در ماههای اخیر از مهمترین دغدغههای کشور به شمار میرود.
پروژه مذکور اولین پروژه از این نوع بود که به یک سرمایهگذار و شرکت داخلی واگذار میشد. با این حال حتی از پیشبینی 4 یا 5 ساله وزارت نفت هم زودتر به بهرهبرداری رسید و فقط دو سال زمان برای این کار کافی بود.
از ویژگیهای مهم این پروژه درگیر کردن 200 شرکت ایرانی و اشتغال 8 هزار نفر بود.
شرایط تحریمی کشور باعث شده تا سرمایهگذاران خارجی عملا از سرمایهگذاری در ایران کنار بروند. در چنین شرایطی حضور یک سرمایهگذار داخلی و انجام پروژهای که در نوع خود اولین طرحی بوده که از سوی داخلیها انجام میشده، غنیمت بزرگی است. اما گویا مسئولان قدر این موضوع را نمیدانند تا جایی که حتی حاضر نبودند در مراسم افتتاح پروژه نامی از آن ببرند.
طبعا نتیجه این بیتوجهیها، دلسرد کردن سرمایهگذاران داخلی است و نمیتوان انتظار داشت سرمایهگذار داخلی در پروژههای حساس، پر زحمت و بزرگ حاضر شود و در نهایت، حتی از یک تشکر خشک و خالی هم محروم شود.
اینکه دولت مدام سرمایهگذاران را به سرمایهگذاری تشویق میکند و دم از جذب سرمایهگذار میزند اما در نهایت، شاهد فرار سرمایهگذاران است، باید بخشی از دلایل را در رفتار خود جستجو کند.
قابل تأمل اینکه در ماههای اخیر بسیاری از مسئولان کشور، تقصیر بسیاری از مشکلات ریز و درشت اقتصادی را به گردن بانکها انداخته و از خود رفع مسئولیت کردهاند. این در حالی است که در معضلات مذکور، بانکها عمدتا بیتقصیرند. بدتر اینکه، عمده فشارهای اقتصادی خارجی نیز روی دوش همین بانکهاست و این بانکها هستند که زودتر از هر نهاد دیگری با تحریم روبرو میشوند. در چنین شرایط دشواری، وقتی یک بانک خصوصی وارد عمل شده و با سرمایهگذاری خود، این پروژه بزرگ ملی را به سرانجام رسانده، بهترین فرصت برای مسئولان کشور بود که دست کم این بخش از عملکرد نامطلوب و غیرقابل توجیه خود را جبران کرده و با یک تمجید ساده، دست کم از نظام بانکی کشور دلجویی کنند تا بانکهای دیگر نیز برای ورود به پروژههای مشابه تشویق شوند اما این اتفاق نیز رخ نداد.