به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، ۱۰ سپتامبر روز جهانی پیشگیری از خودکشی نامگذاری شده است؛ در این راستا انجمن بینالمللی پیشگیری از خودکشی (IASP)، سازمان بهداشت جهانی (WHO) و فدراسیون جهانی بهداشت روان (WFMH) برای میزبانی روز جهانی پیشگیری از خودکشی همکاری میکنند و در سراسر دنیا این ماه (سپتامبر)، ماه آگاهیِ ملی و بینالمللی در رابطه با پیشگیری از خودکشی است.
در حالی که پیشگیری از خودکشی در تمام سال از اهمیت برخوردار است، اما این ماه، زمانِ اختصاصی را برای جمع شدن با شور و اشتیاق جمعی برای صحبت پیرامون یک موضوع دشوار فراهم میکند.
چراکه در این میان همه ساله هزاران نفر در اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند و بسیاری دیگر نیز تحت تأثیر مرگ آنها قرار میگیرند لذا نمیتوان از تاثیر پدیده خودکشی چشم پوشید؛ به همین مناسبت خبرگزاری ایسنا با فریبرز درتاج- رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران به گفتوگو نشسته و در این گفتوگو درباره موضوعاتی همچون تاثیر خودکشی، علت بروز این پدیده در افراد و عوامل دخیل در آن پرداخته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
در ابتدای این گفتوگو فریبرز درتاج خودکشی را نتیجه همگرایی عوامل ژنتیکی، روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سایر عوامل خطرزا عنوان کرد و گفت: افرادی که جان خود را میگیرند، نمایانگر یک گروه ناهمگن با تأثیرات علیتی منحصر به فرد، پیچیده و چند وجهی هستند. چنین ناهمگنی، چالشهایی را برای متخصصان پیشگیری از خودکشی به وجود آورده است.
وی ادامه داد: این چالشها را میتوان با اتخاذ رویکردی چندسطحی و منسجم، در پیشگیری از خودکشی برطرف کرد. پیشگیری از خودکشی یک چالش جهانی است. همه افراد جامعه در پیشگیری از آن نقش اساسی دارند. هر فردی به عنوان یک عضو جامعه، به عنوان فرزند، به عنوان پدر و مادر، به عنوان یک دوست، به عنوان یک همکار یا به عنوان یک همسایه می تواند تغییر ایجاد کند. هر فردی می تواند آگاهی در مورد این مسئله را افزایش دهد، خود و دیگران را در مورد علل خودکشی و علائم هشدار دهنده برای خودکشی آموزش دهد و در نجات یک زندگی سهیم باشد. همچنین بینش انحصاری و تجربههای بینظیر میلیونها نفری که هر ساله تحت تأثیر رفتار خودکشی قرار میگیرند، میتواند برای آگاهی افراد جامعه و تأثیرگذاری بر حمایت از افرادی که رفتار خودکشی داشتهاند و اطرافیان آسیبدیده، بسیار ارزشمند باشد. درگیر کردن این افراد در تحقیقات، ارزیابیها و مداخلهها باید در برنامههای هر سازمانی که به پیشگیری از خودکشی میپردازد، قرار گیرد.
وی با بیان اینکه رفتار خودکشی رفتاری جهانی است که هیچ مرزی نمیشناسد، اظهار کرد: خودکشی، بدون در نظر گرفتن سن، جنس یا پیشینه میتواند افراد همه ملل، فرهنگها، مذاهب و طبقات را تحت تأثیر قرار دهد. خودکشی اغلب نتیجه بهداشت روانِ آسیبدیده و درمان نشده است؛ افکار خودکشی، گرچه معمول است، اما نباید طبیعی تلقی شود و اغلب حاکی از موارد جدی است. اما به طور دقیقتر، ایدهپردازی خودکشی به معنای این است که شخصی بخواهد زندگی خود را تمام کند یا به فکر خودکشی باشد. با این حال، دو نوع ایده خودکشی منفعل و فعال وجود دارد. ایده خودکشی منفعل هنگامی اتفاق میافتد که شخص آرزو میکند مرده باشد یا بمیرد، اما در واقع هیچ برنامهای برای خودکشی ندارد. از سوی دیگر، در ایده خودکشی فعال، نه تنها شخص به فکر خودکشی است، بلکه قصد آن را نیز دارد و به طور مشخص، برنامهای برای انجام آن دارد.
درتاج با اشاره به آمار جهانی نرخ خودکشی تصریح کرد: سازمان بهداشت جهانی تخمین میزند که هر سال تقریباً یک میلیون نفر در اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند، که نشان دهنده نرخ مرگ و میر جهانی ۱۶ نفر در هر صد هزار نفر یا یک مرگ در هر ۴۰ ثانیه است و پیشبینی میشد تا سال ۲۰۲۰ این میزان مرگ و میر به یک نفر در هر ۲۰ ثانیه افزایش یابد.
به گفته وی، سازمان بهداشت جهانی همچنین گزارش میدهد که خودکشی تقریباً نیمی از مرگ و میرهای خشونتآمیز در جهان را تشکیل میدهد و میزان خودکشی در سراسر جهان طی نیم قرن اخیر، ۶۰ درصد افزایش یافته است. خودکشی اکنون در بین سه عامل اصلی مرگ و میر در بین افراد ۱۵-۴۴ ساله (زن و مرد) قرار دارد.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران با بیان اینکه آمار جهانی اقدام به خودکشی نیز ۲۰ برابر بیشتر از خودکشیهای تکمیل شده است، گفت: اگرچه میزان خودکشی در بین مردان سالخورده به طور سنتی بالاتر بوده است، اما نرخ خودکشی در بین جوانان به حدی افزایش یافته است که اکنون در یک سوم از تمامِ کشورهای جهان، این گروه بیشتر در معرض این خطر قرار دارند و نرخ خودکشی آنها رو به افزایش است. به طور کلی خودکشیها در سطح جهانی؛ ۵۵ درصد در سنین ۱۵ تا ۴۴ سال و ۴۵ درصد در سن ۴۵ سال و بالاتر اتفاق میافتند.
درتاج افزود: آخرین آمار مربوط به سال ۲۰۲۰ از ۱۸۳ کشور جهان (در هر صد هزار نفر) نیز نشان میدهد که کشور لیتوانی در اروپای شرقی با نرخ خودکشی (۹/۳۱)، کشور روسیه در اروپای شرقی با نرخ خودکشی (۳۱) و کشور گویان در آمریکای جنوبی با نرخ خودکشی (۲/۲۹) در رتبههایِ اول تا سوم قرار دارند. کشور کرهجنوبی در آسیا با نرخ خودکشی (۹/۲۶) و تعدادی دیگر از کشورهای اروپای شرقی از جمله بلاروس با نرخ خودکشی (۲/۲۶) و سورینام و قزاقستان، هر دو با نرخ خودکشی حدود (۲۲) در رتبههای چهارم تا هفتم قرار دارند و جزء کشورهای دارای میزان خودکشی بالا هستند.
وی با بیان اینکه براساس اعلام WHO بالاترین میزان خودکشی مردان و زنان در اروپا، به ویژه اروپای شرقی، گزارش شده است، تاکید کرد: در مقابلِ کشورهایِ اروپای شرقی که بالاترین میزان نرخ خودکشی را دارند، در اروپای غربی تنها کشور بلژیک است که با نرخ خودکشی (۷/۲۰) در رده یازدهم قرار دارد. با این حال، بلژیک بیشترین قوانین لیبرالی در مورد خودکشی به کمک پزشک را در اختیار دارد، که به احتمال زیاد عاملی درافزایش آمار این کشور خواهد بود.
این روانشناس با بیان اینکه کشور بوتان که به شاخص اندازهگیری شادی جمعی و رفاه ملی، مشهور است، نرخ خودکشی نسبتاً بالایی در حدود (۴/۱۱) در هر صد هزار نفر را دارد و در رتبه ۵۷ قرار دارد، افزود: شاید جای تعجب داشته باشد که بسیاری از کشورهای درگیر جنگ و دارای مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نرخ خودکشی کمی دارند به عنوان مثال افغانستان با نرخ خودکشی (۷/۴) در رتبه ۱۳۷ و عراق با نرخ خودکشی (۳) در رتبه ۱۶۵ قرار دارند.
درتاج در ادامه درباره نرخ خودکشی در ایران نیز توضیح داد و گفت: ایران نیز در بین این ۱۸۳ منطقه جهان در سال ۲۰۲۰ با نرخ خودکشی (۱/۴) در رتبه ۱۴۹ قرار دارد که خودکشی در بین مردان ایرانی با نرخ (۵) بیشتر از زنان ایرانی با نرخ (۱/۳) در هر صد هزار نفر است و به طورکلی نشاندهنده نرخ خودکشی نسبتاً کم در کشورمان است.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران با اشاره به اینکه هنجارهای اجتماعی در رشد رفتارهای خودکشی نقش بسزایی دارند، یادآور شد: مطالعات جامعهشناسی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم از تأثیرات صنعتی شدن در رابطه بین جوامع جدید شهری و آسیبپذیری در برابر رفتارهای خود مخرب یاد کردند و این نشان میدهد که فشارهای اجتماعی تأثیرات زیادی در بالا بردن نرخ خودکشی دارد و امروزه دلایل اختلاف نرخ خودکشی در کشورهای مختلف به منظور پیشگیری از خودکشی باید مورد بررسی قرار گیرد.
وی در ادامه این گفتوگو به تفاوتهای جنسیتی در خودکشی اشاره کرد و گفت: آمارهای رسمی و مطالعات تحقیقاتی نشان داده که در خودکشی تفاوت جنسیتی وجود دارد. این اختلافات به عنوان تناقضهای جنسیتیِ خودکشی شناخته میشود. در حالی که بحث در مورد این موضوع دشوار است، باید تأکید کرد که اگر بخواهیم سالانه تعداد کشتهشدگان خودکشی را در سراسر جهان کاهش دهیم، این دانش مهم است و درک این تفاوتهای جنسیتی میتواند به متخصصان در طراحی و توسعه استراتژیهای پیشگیری و مداخله کمک کند.
به گفته رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران و طبق مطالعات آماری انجام شده توسط مراکز سلامت روان در سراسر دنیا، احتمال خودکشی در مردان چهار برابر بیشتر از زنان است. با این حال، زنان بیشتر از مردان در معرض خودکشی قرار دارند. میزان اقدام به خودکشی در زنان ۲ تا ۳ برابر بیشتر از مردان است، همچنین زنان احتمالاً افکار خودکشی بیشتری را تجربه میکنند.
درتاج تاکید کرد: براساس مطالعات CDC، مرگ و میر مردان، ۷۹ درصد از کل خودکشیهای جهان را نشان میدهد اما میزان خودکشی غیرکشنده در زنان چهار برابر بیشتر از مردان است و در زنان بزرگسال و نوجوانان دختر شایعتر است. مردها چهار برابر بیشتر از زنان در معرض خودکشی هستند. زنان احتمالاً افکار خودکشی بیشتری نسبت به زنان دارند و زنان چهار برابر بیشتر از مردان در تلاش برای خودکشی هستند. مردان به احتمال زیاد از سلاح گرم و زنان به احتمال زیاد از مسمومیت برای خودکشی استفاده میکنند.
وی افزود: همچنین براساس آخرین اطلاعات ارائه شده توسط WHO، در جوامع اروپایی و آمریکایی میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی در مردان بیشتر است، در حالی که در جوامع آسیایی این آمار پایینتر است. براساس گزارش who، حتی اگر زنان بیشتر از مردان مستعد افکار خودکشی باشند، میزان خودکشی در مردان بیشتر است و به طور متوسط، در برابر خودکشی یک زن حدود سه تا چهار مورد خودکشی مردان وجود دارد. اگرچه در بخشهایی از آسیا، این نسبت کمتر است. در کشورهای غربی مردان حدود ۳۰۰ درصد یا سه برابر بیشتر از زنان احتمالاً در اثر خودکشی میمیرند، در حالی که چند کشور (که در کل بیش از صد میلیون نفر ساکن دارد) از رقم ۶۰۰ درصد هم فراتر رفته است. بیشترین تفاوت در نسبت خودکشی زنان و مردان در کشورهای بلوک شوروی سابق و برخی از کشورهای آمریکای لاتین مشاهده شده است.
بنابر اظهارات رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران و طبق آخرین آمار منتشر شده در سال ۲۰۲۰ در بین ۱۸۳ کشور، لیتوانی با نرخ خودکشی (۱/۵۸ مرد در جمعیت ۱۰۰ هزار نفری) در رتبه اول خودکشی مردان و دو منطقه آنتیگوا و باربودا با نرخ خودکشی (۰ مرد در جمعیت ۱۰۰ هزار نفری) آخرین رتبه را در خودکشی مردان دارند و در رابطه با نرخ خودکشی زنان، کشور لسوتو در جنوب آفریقا با نرخ خودکشی (۴/۲۴ زن در جمعیت ۱۰۰ هزار نفری) رتبه اول در خودکشی زنان و منطقه باربادوس با نرخ خودکشی (۵/۰ زن در جمعیت ۱۰۰ هزار نفری) آخرین رتبه را در خودکشی زنان دارد.
وی با بیان اینکه اختلاف در تلاشها و خودکشیهای تکمیل شده در زنان به اشتباه باعث شده است که بسیاری باور داشته باشند اقدام به خودکشی در زنان اغلب روشی برای جلب توجه است، نه یک خطر جدی و این دور از واقعیت است، گفت: توجه به این نکته ضروری است که در بین زنان، اقدام به خودکشی (اما شکست خورده) بزرگترین عامل خطر برای خودکشی در آینده است و تمام اقدامات خودکشی، چه در مردان و چه در زنان، باید بسیار جدی گرفته شود. در حقیقت، تفاوت در میزان خودکشی تا حدودی با دلایل بالقوه زیادی مانند موارد مربوط به استفاده از ابزارهای کشندهتر، تجربه تجاوز، نابرابری و نقشهای جنسیتی در جامعه، تفاوت در روشهای قابل قبول برای مقابله با مشکلات و درگیریهای زندگی، در دسترس بودن و ترجیح برای استفاده وسایل مختلف خودکشی، الگوهای مصرف الکل و تفاوت در میزان مراجعه برای اختلالات مربوط به سلامت روان در بین زنان و مردان، تبیین میشود.
درتاج با اشاره به اینکه یکی از مهمترین دلایل تفاوت بین اقدام به خودکشی و خودکشیهای موفق بین زنان و مردان روشهای خودکشی مورد استفاده است، توضیح داد: مردان بیشتر تمایل دارند روشهای خودکشی خشونتآمیز (کشندهتر) از قبیل سلاح گرم و حلقآویز شدن را انتخاب کنند، در حالی که زنان بیشتر از روشهای غیرکشندهتر مثل مصرف بیش از حد دارو یا سم، استفاده میکنند.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران با بیان اینکه فراتر از عامل جنسیت، در تفاوت انتخاب روشهای خودکشی، عوامل و شرایط دیگری هم در این تفاوت دخیل هستند، افزود: مطالعهای نشان داد مردانی که متأهل بودند بیشتر از اسلحه گرم استفاده کردند، در حالی که مردانی که ازدواج نکرده بودند، با حلقآویزان شدن جان خود را از دست دادند و زنان مجرد کمتر از زنان متأهل خود را حلقآویز میکردند. مردانی که سابقه مصرف مواد را داشتند به احتمال زیاد در اثر مسمومیت جان خود را میگرفتند، در حالی که مصرف قبلی مواد هیچ تأثیری بر مسمومیت به عنوان یک روش خودکشی در زنان نداشت. برای هر دو جنس (زن و مرد)، احتمال مسمومیت در بین افرادی که داروهای روانپزشکی مصرف میکنند، به طور قابل توجهی بیشتر بود و روشهایی مانند مصرف عمدی بیش از حد دارو در افرادی که مدتی افسرده شده بودند، رایج بود.
به گفته وی همچنین یافتهها نشان داده هنگامی که افراد به شرایط حاد واکنش نشان میدهند، سلاح گرم رایجتر است. این یافته از توصیههای فعلی برای منع نگهداری سلاحِ گرم در منزل، پشتیبانی میکند؛ در کل نباید تصور شود که فقط افراد یک جنس از روش معین و خاصی برای خودکشی استفاده میکنند.
وی با بیان اینکه شدت اقدامات خودکشی نیز در زنان و مردان متفاوت است، گفت: حتی هنگامی که هر دو جنس، از یک روش خودکشی استفاده میکنند، تلاش مردان بیشتر و جدیتر است (۶۰ درصد شدیدتر، حداقل از نظر آماری) و از نظر آماری تعداد مردانی که اقدام به خودکشی کرده و زنده ماندهاند، کمتر از زنانی است که بعد از اقدام به خودکشی زنده مانده و نیاز به بستری در مراقبتهای ویژه دارند. اقدامات قبلی خودکشی نیز در دو جنس تفاوت دارد. همانطور که در بالا گفته شد، هم زنان و هم مردانی که سابقه اقدام به خودکشی دارند، در معرض خطر خودکشی در آینده هستند، اما بیش از نیمی از زنانی که با خودکشی میمیرند، یک اقدام قبلی داشتهاند، در حالی که کمتر از نیمی از مردانی که خودکشی میکنند، یک اقدام قبلی دارند.
درتاج در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا تفاوتهای جنسیتی در خودکشی وجود دارند؟، تصریح کرد: برخی از تئوریهای مختلف تفاوتهای جنسیتی در خودکشی را ناشی از نقشهای جنسیتی و انتظارات اجتماعی میدانند. همچنین محققان این احتمال را مورد بررسی قرار دادهاند که قصد خودکشی ممکن است نقشی در این اختلاف داشته باشد که در مردان تمایل به خودکشی موفق، بیشتر از زنان است.
وی تاکید کرد: کلیشههای جنسیتی مردان یعنی "سخت بودن" و "قوی بودن" اجازه شکست را نمیدهد و شاید باعث شود که مردان روشی خشنتر و کشندهتر را برای خودکشی انتخاب کنند. همچنین به دلیل اینکه زنان، در شرایط پذیرش اجتماعی بهتر و بیشتری در رابطه با صحبت در مورد اختلالات روانی و مشکلات خود نسبت به مردان قرار دارند، بیشتر مجاز به ابراز آسیبپذیری و درخواست کمک هستند و احتمالاً از اقدامات خودکشی به عنوان وسیلهای برای ابراز نیاز خود به کمک نیز استفاده میکنند. ممکن است زنان تمایلی به اقدام به خودکشی جدی نداشته باشند، زیرا این عمل خشونتآمیز و مردانه تلقی میشود. احتمال دارد زنان نسبت به مردان در مواجهه با پریشانی روانی یا بیماری نسبت به مردان، به صورت زود هنگام اقدام به خودکشی کنند، اما کمتر قصد مُردن و بیشتر تمایل به تلاش برای درمان پریشانی خود داشته باشند. علاوه بر اینها، ممکن است زنان در پی تصمیم به اقدام به خودکشی، آزادتر در تغییر نظر و احساس خود باشند.
این روانشناس معتقد است که در هر صورت صرف نظر از جنسیت، تلاش برای خودکشی همیشه باید جدی گرفته شود و به عنوان یک رفتار توجهجویانه رد نشود و ضروری است، تحقیقات بیشتری برای شناسایی و درک بهتر دلایل تفاوتهای جنسیتی در خودکشی و تدوین راهبردهای مداخلهای مبتنی بر جنسیت، صورت گیرد.
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که به طور کلی افرادی که قصد خودکشی دارند چه علائم هشدار دهندهای در آنها وجود دارد؟ بیان کرد: بیشتر افرادی که در معرض خودکشی هستند، علائم هشدار دهنده یا علائمی از اهداف خود را نشان میدهند. بهترین راه برای پیشگیری از خودکشی، شناخت این علائم هشداردهنده است و اینکه در صورت مشاهده این علائم، آنها را جدی بگیریم و بدانیم که چگونه پاسخ دهیم. اگر اعتقاد دارید که یک دوست یا یکی از اعضای خانواده در معرض خودکشی است، میتوانید با ارائه گزینههای جایگزین، نشان دادن اهمیت مراقبت و درگیر کردن یک متخصص در پیشگیری از خودکشی، ایفای نقش کنید. البته خودکشی از بسیاری از عوامل پیچیده ژنتیکی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی، فردی، اختلالات روانشناختی به ویژه اختلال افسردگی و دوقطبی و .... ناشی میشود.
درتاج در ادامه در ادامه به شایعترین عوامل هشداردهنده خودکشی اشاره کرد و توضیح داد: صحبت آزادانه در مورد خودکشی (هرگونه صحبت در مورد خودکشی، مُردن یا خودآزاری، مانند "ای کاش من به دنیا نیامده بودم" ، "بهتر بود که من از دنیا می رفتم" و ...)، جستجوی وسایل کشنده، تمرکز غیرمعمول بر مرگ، مُردن یا خشونت (برای مثال؛ نوشتن شعر یا داستان و هر مطلبی در مورد مرگ) از عوامل هشداردهنده خودکشی است.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران همچنین احساس ناامیدی در زمان حال و نسبت به آینده را از دیگر عوامل هشداردهنده خودکشی دانست و گفت: ناامیدی نشانه هشدار دهنده ظریف اما بسیار خطرناک برای خودکشی است؛ مطالعات نشان داده است که ناامیدی چه در کوتاه مدت و چه به عنوان صفت پایدار، پیشبینی کننده قوی برای خودکشی است؛ شخص ناامید اعتقاد دارد که اوضاع هرگز بهتر نمیشود و تغییر نمیکند. این افراد ممکن است در مورد احساسات "غیرقابل تحمل" صحبت کنند، آینده تاریکی را تصور کنند و اظهار کنند که هیچ کار و هدفی برای انجام دادن ندارند. نوعی احساس گرفتار شدن، که در نهایت به این نتیجه میرسند که "راه دیگری به جز خودکشی وجود ندارد".
وی همچنین نفرت از خود، احساس بیارزشی، گناه، شرم و نفرت از خود و به کار بردن جملاتی مانند؛ "همه از من بهتر شدند" یا "شما بدون من زندگی بهتری خواهید داشت"، نظم دادن به امور زندگی (نوشتن وصیتنامه، دادن اموال و املاک با ارزش و مورد علاقه و ایجاد تدارکات آینده برای اعضای خانواده، خداحافظی (دیدارها یا تماسهای غیرمعمول یا غیرمنتظره با خانواده و دوستان و خداحافظی به صورتی که دیگر دوباره دیده نخواهد شد)، انصراف از دیگران (عقبنشینی از دوستان و خانواده، افزایش انزوای اجتماعی و تمایل به تنها بودن)، رفتار خود مخرب (افزایش مصرف الکل یا مواد مخدر، رانندگی بیپروا، روابط جنسی ناامن و خطرات غیرضروری که به نظر میرسد که برای شخص سلامتیاش مهم نیست و آرزوی مرگ دارد( و احساس ناگهانی آرامش(احساس ناگهانی آرامش و خوشبختی پس از افسردگی بسیار شدید، یعنی اگر فرد به طور ناگهانی و بدون هیچ دلیل واضحی از احساس افسردگی به خیلی خوشحال یا آرام بودن تغییر حالت دهد، می تواند به معنای این باشد که تصمیم به خودکشی گرفته است) را از شایعترین عوامل هشداردهنده خودکشی عنوان کرد.
درتاج همچنین اظهارات مبهم (مانند؛ "دیگر نیازی نیست شما نگران من باشید" یا "ای کاش می توانستم بخوابم و هرگز از خواب بیدار نشوم" و...) و تغییر شدید خلق و خوی یا تغییر ناگهانی شخصیت (مانند تغییر و جایگزینی رفتار خوب با رفتار سرکشی قبلی) را از شایعترین عوامل هشداردهنده خودکشی دانست.
وی ادامه داد: از علائم هشدار دهنده دیگر که به یک قاب ذهنی برای خودکشی اشاره دارند میتوان به از دست دادن علاقه به فعالیتهای روزمره، غافل شدن از ظاهر خود و تغییرات بزرگ در عادتهای غذایی یا عادتهای خواب اشاره کرد. اگر فرد دچار اختلالات خلقی مانند افسردگی یا اختلال دوقطبی باشد، از وابستگی به الکل رنج ببرد و یا قبلاً اقدام به خودکشی یا سابقة خانوادگی خودکشی داشته باشد، این سیگنالها و علائم خطرناکتر هستند و باید جدیتر گرفته شوند؛ علائمی که مطرح شد، فقط نشانه این نیستند که شخصی به فکر خودکشی است، این یک فریاد برای کمک است. اگر هرکدام از این علائم هشداردهنده در اطرافیان مشاهده شد، آنها را ترغیب کنید تا به متخصص بهداشت روان مراجعه کنند. اگر به نظر میرسد در معرض خطر جدی صدمه زدن به خود هستند، آنها را تنها نگذارید، وسایل احتمالی را که میتواند برای آسیب رساندن به خودشان استفاده کنند، بردارید و از کسی کمک بگیرید.