طیف وسیعی از چهرههای پیشکسوت و بزرگان سینمای ایران در طول چند سال اخیر بدرود حیات گفتهاند؛ چهرههایی که بخش مهمی از تاریخ سینمای کشورمان را در دل خود داشتند و این تاریخ یا ثبت نشد یا به شکل ناقص ثبت شده است. نکته نگران کننده اینکه، دیگران بزرگان سینمای ایران نیز شرایط چندان مطلوبی ندارند و این مسئله دغدغهها را درباره عدم ثبت تاریخ شفاهی این هنرمندان به عنوان بخشی مهم از تاریخ هنر را افزایش داده است.
به گزارش «تابناک»؛ آن گونه که در تعاریف رسمی آمده، «تاریخ شفاهی / Oral History» یكی از شیوههای پژوهش در تاریخ است و به شرح و شناسایی وقایع، رویدادها و حوادث تاریخی بر اساس دیدگاهها، شنیدهها و عملكرد شاهدان، ناظران و فعالان آن ماجراها میپردازد. تاریخ شفاهی حتی در صورت مكتوب شدن، خصلتی گفتاری دارد. در فرآیند مصاحبه تاریخ شفاهی دو عامل مصاحبه كننده و راوی ارتباطی تنگاتنگ یافته و مصاحبه كننده به عنوان یک شنونده فعال نقشی اساسی ایفاء میكند تا مصاحبه شونده (راوی) در فضایی آرام و بیدغدغه به شرح و بسط دیدگاهها و شنیدههای خود بپردازد.
پروژههای تاریخ شفاهی متعددی در ایران به اجرا درآمده اما اغلب این پروژهها پیرامون مسئولان سیاسی، نظامی و اقتصادی ارشد و میانی بودهاند و عرصه فرهنگ به ویژه سینما کمتر در این حوزه مورد توجه قرار گرفته است. البته پروژههایی در این زمینه توسط دولت و بخش خصوصی پیش رفته اما غالب این پروژهها فاقد جامعیت بوده و به همین دلیل نتوانسته کارکرد موثری برای پوشش تاریخ یک حوزه داشته باشد. نمونه دولتی این پروژه در سالهای گذشته توسط موزه سینما با ثبت خاطرات شماری از سینماگران انجام شده و نمونه خصوصی این پروژه نیز در سالهای اخیر توسط یکی از مدیران پیشین سینمای ایران رقم خورده است.
با این حال پس از بدرود حیات بسیاری از بزرگان سینمای ایران، مشخص شده خاطرات بسیاری از ایشان بدون آنکه در حافظه سینمای ایران ثبت شود، پنهان ماند و بدین ترتیب تاریخ سینمای ایران از تاریخ شفاهی بسیاری از بزرگانش محروم شده است؛ چهرههایی که ناگفتههای فراوانی از دوران گذشته دارند و از قضا بخشی از آنچه روایتهای تاریخی دقیق را شکل میدهد، تقاطع روایتهای تاریخی درباره اشخاص و رویدادها است. بسیاری از بزرگان سینمای ایران در کمتر از یک دهه اخیر بدرود حیات گفتهاند و این نشان میدهد چه فرصت تاریخی از دست رفته است.
البته هنوز گروه پرشماری از بزرگان سینمای ایران در قید حیات هستند و این فرصت را باید برای ثبت تاریخ سینمای ایران مغتنم شمارد و پیش از آنکه دیر شود، با اولویتبندی سراغ این بزرگان رفت و با آنها به گفت و گو نشست و تجربیات و حوادثی که سینماگران ایران در دوران حیات حرفهایشان پشت سر گذاشتهاند را ثبت کرد. ثبت این جزئیات در سطح جهان برای دهههاست که به امری مرسوم تبدیل شده اما در فرهنگ بالاخص سینمای ایران هنوز خبری از چنین اقدام مهمی در قالب یک برنامه هدفمند موثر نیست. اکنون شاید در دوران کرونا، بهترین فرصت برای برنامه ریزی و اجرای چنین طرحی از سوی متولیان امر باشد تا تجربه گرانبهای سینماگران پیشکسوت به نسلهای بعد نیز منتقل شود.