دومین سرقت مربوط به دزدیده شدن گردنبند علی دایی است که از لحظهای که فیلم سرقت در فضای مجازی پخش شد تا زمانی که سارق توسط عوامل پلیس تهران بزرگ دستگیر شد تنها چهار روز بیشتر طول نکشید.
همین موضوع و سرعت عمل پلیس در شناسایی و دستگیر دزدان سلبریتیها موجب شد تا کاربران شبکههای اجتماعی با زبان طنز گلایههای خود را در مورد عملکرد پلیس مطرح کنند. مهمترین صحبت کاربران شبکههای اجتماعی و فضای مجازی این بود که چرا دزد وسایل ما سالها است که شناسایی و یا دستگیر نشده اما دزدان سلبریتیها در کسری از ثانیه شناسایی و دستگیر میشوند؟ مگر نه اینکه پلیس باید خدماتش را برای تمام افراد جامعه یکسان اجرا کند؟
کاربر دیگری هم نوشته بود پلیس خیلی بخواهد برای ما مردم عادی هزینه کند و وقت بگذارد نهایت میگوید بیایید سارق را شناسایی کنید اما اموال سرقتی به همراهش نیست، یا باید بیخیال شوید و رضایت دهید یا اینکه صبر کنید تا اموالی از سارق کشف شود تا خسارت شما از آن طریق پرداخت شود اما سارق تلفن همراه دختر مهراب قاسمخانی هم دستگیر شد و هم موبایل آن دختر پیدا شد!
اما این موضوع برای سرقتی که از علی دایی شده بود به گونهای دیگر بود، درست است که کمتر از دو روز این دزد دستگیر شد اما در اعترافاتش گفت: «بعد از سرقت به یکی از طلا فروشیهای اطراف تهران رفتیم و گردنبند را ۵۰ میلیون تومان فروختیم، اصلاً تصور نمیکردیم سوژه ما علی دایی باشد، ماده مخدر شیشه مصرف کرده بودیم و در حال خودمان نبودیم. روی موتور نشسته بودم. همدستم پیاده شد و به سمت علی دایی رفت و با او درگیر شد. گردنبند را قاپید و هر دو با موتورسیکلت فرار کردیم» البته این سارق گفته است که همدستش برای سرقت از علی دایی هنوز فراری است و محل مخفیگاهش را نمیداند و پلیس هم هنوز نتوانسته او را دستگیر کند.
عنصر شهرت باعث شد تا دزد گردنبند علی دایی زود دستگیر شود
پلیس پایتخت اعلام کرده متهم که حدود ۲۷ سال سن دارد، در بازجوییهایی خود اقرار کرد که به مصرف مخدر شیشه اعتیاد داشته و او و همدستش در هنگام سرقت اصلاً نمیدانستند که از چه کسی سرقت کردهاند و پس از ارتکاب سرقت متوجه شدهاند که طعمهشان علی دایی بوده است.
سرهنگ علی صباحی رئیس مرکز اطلاع رسانی پلیس پایتخت در گفتوگویی بیان کرده است: «متأسفانه در برخی خبرها طوری موضوع مطرح شد که گویا پرونده به شکل ویژه و جدای از دیگر شکات بررسی شده است در حالی که اینطور نبوده است و از نظر پلیس هیچ فرقی بین شهروندان وجود ندارد، کما اینکه اگر فردی مرتکب جرمی هم شود از نظر پلیس تفاوتی میان شناخته شده بودن یا نبودن وی وجود ندارد.
در مورد پرونده آقای دایی نیز این موضوع مورد رسیدگی قرار گرفت و اتفاقاً این سارق به سبب سرقت دیگری که انجام داده بود از چند روز قبل از سرقت از آقای دایی نیز تحت تعقیب پلیس قرار داشت، کما اینکه در هنگام دستگیری نیز مأموران ابتدا نمیدانستند که فرد دستگیر شده سارق گردنبند آقای دایی است و در جریان بازجوییها و کسب شواهد متوجه آن شدند.
در ماجرای آقای دایی عنصر شهرت سبب فراگیری این خبر شد. به عنوان مثال روزانه ممکن است دهها سرقت در تهران رخ دهد و دهها مورد سرقت نیز از سوی پلیس کشف شود، اما هیچکدام رسانهای نمیشود چرا که مالباخته فرد مشهوری نیست. این پرونده نیز یکی از دهها یا صدها پروندهای بود که روزانه در پلیس به نتیجه میرسد.»
سارقان افراد مشهور خودشان، خودشان را لو میدهند
با چند نفر از مأموران پلیس که در عملیاتهای دستگیری سارقان شرکت میکنند در مورد این موضوع، گفت و گو مأموران ادعا میکنند که: «سارقان اموال سلبریتی ها به این دلیل زود دستگیر میشوند که خودشان در دستهها و گروههای دوستانه خودشان را لو میدهند. آنها به دلیل اینکه میخواهند معروف شوند در گعده های دوستانه اعلام میکنند سارق فلان سلبریتی ما بودهایم و پلیس هم که بین تمامی این سارقان مخبر دارد متوجه میشود که آن دزد چه کسی است و به سرعت او را دستگیر میکند.»
اما یکی از مأموران به نکته جالبی اشاره کرد، او گفت: «البته همیشه این طور نیست که سارقان اموال سلبریتی ها به زودی دستگیر شوند، سالها پیش از منزل بهاره رهنما یکی از بازیگران سینما سرقت انجام شد و برخلاف زمان بسیاری که برای این پرونده گذاشته شد اما تا به امروز سارقان منزل این خانم بازیگر دستگیر نشدند.»
مردم میگویند خون سلبریتیها از ما رنگینتر است
اما مردم صحبتها و ادعاهای پلیس را قبول ندارند و میگویند که ما هم فیلم سرقت از اموالمان را بارها در فضای مجازی منتشر کردهایم ولی خبری از دستگیری سارقمان نشده است، مردم فکر میکنند که پلیس برنامه خاصی برای سلبریتی های مالبخانه دارد که میتواند در کسری از ثانیه سارقان آنها را دستگیر کنند.
اما پلیس اعلام میکند ما آمار کشفیات بالایی داریم، به عنوان مثال سردار علیرضا لطفی رئیس پلیس آگاهی پایتخت چندی پیش در گفتوگو با همین رسانه اعلام کرده بود که: «فقط در سال ۱۳۹۸ بیش از ۷۰ درصد سرقتها را کشف کردیم، کشفیات ما در بعضی از سرقتها مانند خودرو به بیش از ۹۰ درصد میرسد. در برخی از جرایم باید قبول کنیم که کشف آن هم سخت و هم زمان بر است، نه اینکه اصلاً کشف نشوند مثلاً سرقت منزل یک کشف سخت و زمانبری است مگر اینکه سرنخ داشته باشیم.»
یا سردار کیوان ظهیری رئیس سابق پلیس پیگیری پایتخت در گفت و گو با این رسانه اعلام کرده بود: «در بحث موبایل قاپی در مقایسه با سه ماهه اول سال ۹۸ حدود ۵ درصد کاهش داشتیم و در بحث کشف سرقت در این حوزه یک درصد افزایش داشتیم. همچنین در بحث دستگیری فرد نسبت به سه ماه سال گذشته و سه ماهه سال جاری ۵ درصد افزایش داشتیم.
در سرقت خودرو ۲۰ درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشتیم، در بحث کشف یعنی خودروهایی که کشف شدند در سه ماه گذشته نسبت به سه ماهه سال گذشته سه درصد افزایش داشتیم. همچنین در دستگیری فرد هم نسبت به سه ماهه سال گذشته ۵۰ درصد افزایش داشتیم.
متأسفانه همانطور که گفتم ۲۰ درصد افزایش در حوزه وقوع سرقت خودرو داشتیم. البته ۲۳ درصد هم کشف خودرو افزایش داشته است یعنی به تناسب وقوع سرقت کشف و دستگیری را هم افزایش دادیم.»
حس امنیت از داشتن خود امنیت مهمتر است
برخلاف اظهار نظر رؤسای پلیس در پایتخت و در کشور مبنی بر افزایش وقوع کشف سرقت و اموال مالباختگان همچنان حس نارضایتی در بین مالباختگان وجود دارد و کمتر پیدا میشود مالباختهای که اعلام چند روز بعد از سرقت پلیس توانسته سارق مربوطه را دستگیر کند و فرد مالباخته به اموالش برسد.
بدیهی است داشتن حس امنیت از نظر روانی مهمتر از داشتن حتی خود امنیت است و پلیس ما سال هاست که به دنبال راهی برای اجتماعیتر شدن میگردد اما نه در این زمینه موفق بوده و نه توانسته است که حس امنیت را در کشوری که امنیتش از دیگر کشورهای منطقه بسیار بالاتر است به مردم آن کشور القا کند.