چند سالی است، در ایران با اشاره به آمار ازدواج و همچنین نرخ زاد و ولد از مشوقهای مالی برای ترغیب جوانان و زوجین به ازدواج و فرزندآوری استفاده میشود. مهمترین تصمیمی هم که در این زمینه گرفته میشود، بالا بردن عدد وام ازدواج است.
چیزی که اکنون و با یک جهش بزرگ در دولت روحانی به ۵۰ میلیون تومان برای هر یک از زوجین رسیده و حالا صحبتهایی از افزایش ۱۰۰ درصدی آن و رسیدنش به ۱۰۰ میلیون هم شده است.
چندی پیش، سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، از تصویب افزایش وام ازدواج و مدت زمان بازپرداخت آن در کمیسیون اجتماعی خبر داد که البته برای نهایی شدن، نیازمند تصویب در کمیسیون تلفیق و سپس طرح در طحن علنی مجلس و تصویب در قالب لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ است.
پیش از این هم نماینده دیگر مجلس، از مشوقهایی چون دادن سهام به فرزندان سوم متولد شده و همچنین مشوقهای مالی برای فرزندان سوم خانوادهها خبر داده بود.
اما پرسش مطرح این است که در نظر گرفتن مشوقهای اینچنینی که بیشتر از جنس تسهیلات است، به اندازه کافی ترغیبکننده برای شروع یک زندگی هست؟
گروهی از مخالفان این دست مشوقها، حتی معتقدند این دست تصمیمها، نه تنها موجب ترویج ازدواج میان جوانان نمیشود که به دلیل بدهیهایی که بر زوجین بار میکند و در شرایط اقتصادی ناپایدار فعلی، حتی میتواند کارکرد منفی هم داشته باشد و به دلیل مشکلات اقتصادی پایههای زندگی را هم سست کند.
این گروه بر این باورند که دادن وام ازدواج تنها در اختیار قرار دادن یک نقدینگی در دست زوجین به همراه یک بدهی بانکی بر دوش آنها در ابتدای زندگی است؛ چیزی که نشانی از درک درست معضل ازدواج در ایران نداشته و برای همین هم کارایی ندارد.