فوتبال ایران مثل آلودگی هوای تهران است. همه مسئول هستند و هیچکس مسئولیتش را قبول نمیکند. به نظر میرسد این یک ترفند مدیریتی شده که کار کنید، فعالیت داشته باشید، بخشی از ضرررسانی به سیستم باشید اما هیچ مسئولیتی در قبال آن نپذیرید و پاسخگو نباشید. سعی بر نگفتن، ندیدن و از کنار موضوع رد شدن هم بخشی از این ترفند است تا جو رسانهای دیگری به وجود بیاید و همه فراموش کنند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
نکته مهم در بحث آلودگی شهر تهران این است که هیچکس به درستی مسئولیت خود را انجام نمیدهد و چون همه اینها حلقههایی از یک زنجیرهاند؛ زیاد شدن فاصله بین حلقهها باعث شده تا این سلسله از پیوستگی یک زنجیر خارج شود. دولت سهم مهم خود در حمایت از حمل و نقل عمومی را انجام نمیدهد. محیط زیست نظارتی بر کارخانهها و رعایت اصول محیط زیستی ندارد. مردم در گرفتن به موقع معاینه فنی با استاندارد بالای خودروهای خود تعلل میکنند. شهرداری هم سختگیریهایی که باید در حمل و نقل شهری برای اتوبوسها، تاکسیها و خودروهای سواری داشته باشد، به خاطر کمبود منابع مالی اعمال نمیکند. همه اینها در کنار هم تبدیل به معضل بزرگی میشود به نام آلودگی شهر تهران که عاملی مثل وارونگی هوا این معضل را تشدید میکند. در نهایت همه منتظر میشوند باد بوزد تا همه این گسستگیها و فاصلهها را به فراموشی بسپارد و شرایط را به حالت اولیه برگرداند.
فوتبال ایران هم دقیقاً دچار همین مشکل است؛ برای باشگاهداری، بخش خصوصی، حمایتهای لازم را از سمت دولت دریافت نمیکند. زمانی هم که باشگاهداری به درستی انجام نشود، فوتبال پایهای شکل نمیگیرد که حمایت شود. حق پخش تلویریونی داده نمیشود، درآمدزایی وجود ندارد، فدراسیون ضعیف میشود، تیمملی بیاهمیت خواهد شد و شفافیت از بین خواهد رفت. مشکل پشت مشکل، بدهی روی بدهی، ناکامی پشتِ ناکامی.
همان بادی که در تهران کلید حل مشکل آلودگی هوا نامیده میشود، در فوتبال هم پیروزیهای زودگذر یک تیم در مسابقه یا کسب یک جام است که به صورت مقطعی مشکلات اساسی را به فراموشی میسپارد. بعد از کسب یک جام و پیروزی تیمی در مسابقهای مهم همه فراموش میکنند که فوتبال ایران با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده و با چه معضلاتی روبهرو است.
ما حتی در انتخابات فدراسیون فوتبال هم میبینیم که از اسامی متعددی که سابقه مدیریتی دارند، نام برده میشود، بدون اینکه هیچیک از آنها راهکار، برنامه و استراتژی مدیریتی برای آینده فوتبال داشته باشند. هیچیک از این افراد برنامه کوتاهمدت و بلندمدت برای رسیدن به اهداف فوتبال و رفع معضلات آن را به درستی تعریف نمیکنند. همین میشود که زنجیرهای که باید در فوتبال شاهدش باشیم، در همین جا قطع میشود و فوتبال را دچار دور تسلسل باطل میکند.
فوتبال ایران نیاز به افرادی دارد که دغدغه فوتبال را داشته باشند و عاشق فوتبال باشند. برای ریاست فدراسیون فوتبال باید به دنبال افرادی باشیم که در وصف تواناییهای خود تنها به شناخت مناسبات سیاسی و اقتصادی اکتفا نکنند، بلکه ارتباطات اجتماعی بالایی هم داشته باشند تا بتوانند با هر دولتی که روی کار است، هماهنگ شوند و برای فوتبال منافع درازمدت ایجاد کنند.
فوتبال ایران در ده سال گذشته، جای خالی چنین چهرهای را حس کرده است. مشکل امروز فوتبال این نیست که با سوءمدیریت همراه است، مشکل بزرگتر این است که در فوتبال اصلاً مدیری به معنای واقعی نداریم که دچار سوءمدیریت باشد. هر کسی که در فوتبال به عنوان مدیر دیدهایم، افرادی بودهاند که تنها حرف میزنند، مصاحبه بلدند و هیچ ارادهای برای حل مشکلات اصلی فوتبال ندارند.
فوتبال برای اینکه پیشرفت کند، به رئیسی مسئولیتپذیر و پاسخگو نیاز دارد. فوتبال نیاز دارد که فرد منتخب برای ریاست فدراسیونش یاد بگیرد که به همان میزان مسئولیتی که میپذیرد، شفافیت داشته باشد و اقداماتی انجام دهد که به نفع فوتبال باشد.
ما اگر میخواهیم که فوتبال مناسب و متناسبی با منطقه و جهان داشته باشیم، باید به برنامهها و مسیر کشورهایی نگاه کنیم که در دهه اخیر از ما عقب بودند و امروز نه تنها به ما رسیدند که پیشتر از فوتبال ایران قرار گرفتهاند. این کشورها چه برنامههایی برای این پیشرفت داشتند؟
باید بپذیریم که فوتبال ایران نه تنها رو به رشد نیست، نه تنها درجا نمیزند، بلکه در حال حرکت به سمت عقب است چون مسئولیتپذیری، شفافیت، کار کردن براساس برنامه مشخص در فوتبال ایران تعریف نشده و همه خود را به بیخیالی زدهاند و تصور بر این است که به هر شکلی کار انجام میشود.
فوتبال به سلبریتی نیاز ندارد؛ به رئیس حراف نیاز ندارد. فوتبال به مدیر امتحان پس داده و نگاه قدیمی نیاز ندارد. پیشرفت فوتبال خیلی سادهتر از آن چیزی است که امروز در ایران تعریف میشود. کسی میداند رئیس فدراسیون فوتبال قطر کیست؟ حتی برای کسی در این رابطه سؤالی پیش نیامده و خود او هم در طول تمام رویدادهای بینالمللی و منطقهای که در قطر برگزار شده است، مصاحبههای زیادی انجام نداده است. هیچکس نمیداند رئیس فدراسیون فوتبال آلمان کیست چون رؤسای فدراسیون در فوتبال حرفهای دنیا، تنها کار میکنند و همین کار کردن برای این پست اهمیت دارد. نه اسم و رسم و حرف زدن در رسانههای مختلف. فوتبال ایران هم برای انجام کارهای بزرگ به چنین چهرهای نیاز دارد. چرا که هم استعدادها و امکانات زیادی در فوتبال ایران وجود دارد و هم این عزم در کشور وجود دارد که فوتبال ایران نه تنها به موفقیت در آسیا که به نقطه مناسبی در فوتبال دنیا برسد.