چگونگی گذر از جناح‌بندی‌های سیاسی در گفت‌و‌گو با یک نماینده مجلس/ آشتی ملی

کد خبر: ۱۰۲۶۸۵۵
|
۲۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۶ 09 February 2020
|
1361 بازدید

افزایش یکباره قیمت بنزین، تبعات ناشی از آن، کشته شدن و آسیب دیدن مردم که آمار آن هنوز مشخص نیست تنها اتفاق پرحاشیه سال ۹۸ نبود. ترور سردار سلیمانی، تشییع حماسی و انتقام سخت ایران رخداد سیاسی مهم کشور بود که می‌توانست روی دیگری از سکه باشد؛ موضوعی که می‌شد پیامدهای قابل توجهی در بعد داخلی و خارجی کشور داشته باشد. از اتحاد و انسجام مردم گرفته تا تاثیری که ترور سردار ایرانی در منفور کردن آمریکا از نگاه بین‌المللی می‌توانست داشته باشد اما اعلام با تاخیر در وقوع خطای انسانی در سقوط هواپیما معامله را به هم ریخت و دو دستگی میان مردم را رقم زد. اکنون ایران در انتظار انتخابات مجلس شورای اسلامی است تا دوباره زمینه همدلی و اتحاد میان مردم فراهم شود اما رد‌صلاحیت‌های گسترده یاس و ناامیدی را در جریان‌های مهم کشور حاکم کرد و این می‌تواند زمینه مشارکت مردم را به صورت قابل توجهی کاهش دهد. در خصوص اتفاقات اخیر با قاسم میرزایی‌نیکو، نماینده اصلاح‌طلب مجلس به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید:
تبعات افزایش قیمت بنزین کم نبود، از خسارات قطع اینترنت گرفته تا خسارات وارده به تاسیسات عمومی و دولتی کشور، کشته‌شدگان و… مضاف بر اینها دولت از محل افزایش قیمت بنزین ماهی بیش از ۲۰ میلیارد به اقشار ضعیف می‌دهد. آیا به نظر شما گران شدن بنزین به لحاظ هزینه مثبت بوده است؟
با توجه به وضعیت تحریم‌هایی که کشور داشت و محدودیت‌هایی که در رابطه با انتقال ارز و فروش نفت ایجاد شده بود این جمع‌بندی حاصل شد که ما اگر قیمت بنزین را تغییر ندهیم عملا کف‌گیر خزانه دولت به ته دیگ می‌خورد و چیزی باقی نمی‌ماند. فرض دیگر این بود که اگر ما وارد این نرخ نمی‌شدیم مصرف بنزین روند افزایشی ادامه پیدا می‌کرد تا حدی که بعضا باید پنج یا شش میلیون لیتر روزانه وارد می‌کردیم!
اما سومین نکته این بود که سرانه مصرف بنزین مثلا در گذشته ۹۵ میلیون لیتر روزانه بود اما حالا این رقم به ۷۵ میلیون لیتر رسیده که مابه‌التفاوت این پول می‌تواند در بخش‌های مختلف که در بودجه ۹۹ دیده شده مدنظر قرار بگیرد.
چهارم اینکه قیمت بنزین سال‌ها بود طبق برنامه ششم به دولت داده شده بود اما به‌خاطر مسائل انتخاباتی سیاسی یا موارد دیگر عقب می‌افتاد اینها دست به دست هم داد تا تصمیمی در شورای سیاستگذاری اقتصادی گرفته شود. در واقع اینها فاکتورهایی بود که نیاز داشت قیمت بنزین افزایش یابد.اما در این تصمیم از همه بخش‌ها حضور داشتند. اینکه مجلسی‌ها بگویند مطلع نبودند یا هیات دولت بگوید روز جمعه متوجه افزایش قیمت بنزین شده اینها صرفا سخن‌پراکنی است که بعد از مردن سهراب زده می‌شود. اگر رهبری را به عنوان مرجع تصمیم‌گیری در نظر بگیریم باید این موضوع را نیز بپذیریم. ترکیب قوه مجریه، قضاییه و مقننه در جلسه سران بودند مثلا از قوه مقننه رییس چند کمیسیون مثل برنامه و بودجه، امنیت داخلی و اقتصاد و خود رییس مجلس حضور داشتند پس نمی‌توانند برخی داد بزنند و بگویند بدون اطلاع آنان قیمت بنزین افزایش پیدا کرده است. خود آقایان ذوالنور و حضرتی می‌دانستند که تغییر نرخ داده شده است.
البته در رابطه با افزایش قیمت بنزین آسیب‌شناسی‌های مختلفی هم انجام شده و بعد از آن نظر کارشناسی را به رهبری ارائه دادند مثل نظر جنگ که امام (ره) آن را گرفت و بعد فرمان پذیرش قطعنامه را صادر کرد البته آن مورد خیلی کلان بود ولی به هر حال ایشان تصمیم خودش را اعلام کرد چون پیش از آن نظر کارشناسی صورت گرفته بود. افزایش قیمت بنزین هم تصمیم جامعی بود و همه می‌گفتند که باید گران شود. کمیسیون‌های مختلف هم آن را بررسی کردند. آقای مصری خودش یک جلسه محرمانه در مجلس گذاشت و جزوه چند صد صفحه‌ای که خیلی پول خرجش شده به مجلس آورد. در نهایت هم فهمیدند یارانه‌های پنهان یا یارانه‌هایی که به خوراک پتروشیمی و بنزین داده می‌شود می‌تواند راهگشا باشد و از بریز و بپاش‌ها جلوگیری کند بنابراین در جلسات مختلف راهکاری برای افزایش قیمت بنزین داده شده بود. این بخش دوم ماجرا بود که کارشناسی صورت گرفت و همه اهل فن هم می‌گفتند که این کار باید انجام شود.
اما در بخش سوم یعنی اجرا به نظرم بدترین وضعیت را داشتیم و پاشنه آشیل ما و ضربه‌ای که خوردیم از همین نقطه بود. تصمیم مهم گرفته شد. رهبری هم دستور داد و این کارها انجام شد اما اجرایش را به مجموعه‌ای ناپخته واگذار کردند که ابزار و وسایل مورد نیاز را برای اجرای این طرح نداشت یا بلد نبود که از امکانات بهره‌برداری کند. اولین موردش این بود که باید اطلاع‌رسانی به مردم صورت می‌گرفت و آنان را آگاه و راضی می‌کردند. دوم اینکه با کارشناسان مکاتبه می‌کردند و از صدا‌وسیما استفاده می‌شد اما دیدیم که صدا‌وسیما برعکس عمل کرد. در این رابطه باید بخش‌های مختلف اجرایی کشور دخیل می‌شدند، بخش‌های اجتماعی مثل ائمه جمعه و تبلیغات باید توجیه می‌شدند چرا که این عوامل می‌توانست بازخورد خوبی داشته باشد.
مهم‌ترین بخش تحلیل‌هایی بود که نیروهای اطلاعاتی امنیتی باید می‌دادند ولی پیش‌بینی شرایط بعد از اجرای طرح را هیچ‌کس مدنظر قرار نداد یعنی هیچ‌کسی نگفته بود این مسائل اگر اتفاق افتاد چنین و چنان می‌شود. هیچ‌کدام از سرویس‌های امنیتی اطلاعاتی اینها را پیش‌بینی نکردند. بنابراین اجرا بدترین قسمت کار بود که تبعات جدی را به همراه داشت. ما هنوز آمار کشته‌ها و زخمی‌ها را نداریم.
چه رقمی از مابه‌التفاوت افزایش قیمت بنزین حاصل شد و آیا این میزان
شفاف است؟
ملاحظه من در رابطه با کلیت طرح همین است. به هر حال هزینه دادیم و قیمت بنزین بالارفت اما مابه‌التفاوت قیمت فروش صادراتی بالاخره باید جایی دیده شود اما این شفاف نیست. باید وزارت نفت و مجموعه سازمان مدیریت برنامه‌ریزی گزارش شفاف به مجلس و نمایندگان در این رابطه بدهند و بگویند چه رقمی در این زمینه حاصل شده است؟ چرا‌که می‌تواند نشان‌دهنده تغییر وضعیت باشد. ۳۰ هزار میلیارد از افزایش قیمت بنزین به عنوان معیشت به مردم داده می‌شود البته دهک‌های معیشتی که در استان‌ها باید این مبالغ را می‌گرفتند همه گلایه دارند. من تقریبا چیزی حدود ۸۰ درصد در منطقه خود دارم که این پول‌ها را نگرفتند و آن هم به دلیل همان است که کفگیر خزانه به ته دیگ خورد و اینکه کجا استفاده می‌کنند باز با مردم شفاف نیستند. دولتمردان به مردم این موارد را بگویند و شفاف کنند حساب دخل و خرج کشور و بخش‌هایش باید باز باشد و این موارد در بودجه ۹۹ در جلسات صحن باید به اطلاع مردم برسد.
ارزیابی‌ها از وضعیت برجام و دست بسته ایران در خصوص نجات توافق هسته‌ای
ارائه دهید.
ما یک برجام داشتیم که روی آن تلاش شبانه‌روزی شد. از بالاترین مقام کشور تا پایین مقام دخیل نیز در آن مشارکت داشتند و جزئیات آن را می‌دانستند. این برجام ما را از ذیل بند ۷ سازمان بین‌المللی بیرون آورد و تحریم‌های بین‌المللی را از سر ما برداشت. به ما اختیاراتی داده شد تا سال‌‌های۲۰۲۰، ۲۰۵۰ و ۲۰۳۰ می‌توانستیم سلاح بفروشیم و تولید کنیم. در کنار آن مسائل دیگر هم می‌توانستیم انجام دهیم اما یک مقدار بدسلیقگی، عدم رایزنی، دیپلماسی ناقص و دخالت بخش‌های پنهانی مستقیم در امر دیپلماسی موجب شد شرایط طوری دیگر رقم بخورد. از طرف دیگر بدشانسی که دولت آورد این بود که یک آدم دیوانه و قمارباز وارد کار شد و زیر برجام زد هر چند با این مسائل باز هم می‌توانستیم موضوع را جمع کنیم. باید شفاف‌سازی می‌شد و رییس دیپلماسی ما و آقای روحانی برای مردم توضیح می‌دادند که برجام بحث اقتصادی داشت یا سیاسی یا اینکه توامان بود. اگر بحث سیاسی بر بخش دیگر برتری داشت باید این برتری باز برای مردم توضیح داده می‌شد که چه اتفاق مهم سیاسی افتاد. سومین مساله هم بحث ادامه این قضیه و برگشت به شرایط قبل است. اگر می‌خواهیم به آن دوره برگردیم با نظارت کارشناسی و زیرمجموعه‌هایی که کار را پخته می‌کنند باید به جمع‌بندی بندی برسیم که نمی‌توانیم خودمان با سیاست‌های ابلاغی این کار را جلو ببریم. اولین واکنش نیز این است که مردم بدانند و عواقب این قضیه را متوجه باشند. درست مثل FATF مردم بفهمند که چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر قرار است همه در‌ها بسته شود مردم باید از این موضوع مطلع شوند. آقای روحانی گفت باید دیوار بکشیم و زندگی کنیم. خب این هم روشی است. آقای ظریف هم گفت که ما
تافته جدابافته‌ایم. باشد قبول! اما بیایید این مسائل را مطرح و روشن کنید تا توقعات مردم در سطوح دیگر پیش نیاید. به فرض اگر هواپیما نداشتیم مردم بدانند که باید با قطار رفت‌وآمد کنند.
امسال، سالی تاریخی برای ایران بود به واسطه شهادت سردار سلیمانی و تشییع پرشکوه مردمی. شهادت ایشان چه برکاتی برای کشور در بعد داخلی و خارجی داشت؟
شهادت سردار سلیمانی خیلی به اوضاع کشور کمک کرد و در واقع یک برکت ویژه‌ای بود که نصیب کشور شد. هم می‌توانستیم در بعد داخلی و هم خارجی از این موضوع بهره‌برداری کاملی کنیم. اما بهره‌برداری بیرونی‌اش این بود که قداره‌بند آمریکایی از کشورهای سوریه، لبنان و دیگر کشورها که تحت سلطه خود کرده بیرون برود. مضاف بر آن در منطقه ما روابط دوستی و مسالمت‌آمیز برقرار کنیم و نگذاریم آمریکا حاکم باشد. حاصل سوم این بود که به همه جهان بگوییم چگونه تروری که مهم‌ترین و بدترین موردی است که سازمان‌های بین‌المللی و مجامع عمومی آن را داد می‌زنند که این امر بسیار مذمومی است. یک کشوری می‌آید سردمدار می‌شود، ترور می‌کند، اطلاعیه و حکم می‌دهد اما بقیه سکوت می‌کنند؟
در بعد داخلی چه اقدامی می‌شد انجام شود؟
در بعد داخلی هم بحث وحدت و انسجام کشور را می‌توانستیم بهره‌برداری کنیم. به واسطه آن آشتی ملی راه بیندازیم و عفو عمومی صادر کنیم. با شهادت سردار سلیمانی می‌شد یک وفاق ملی را دنبال کرد اما به نظر می‌رسد از هر دو مورد غافل شدیم و به شعار و چهار تا مراسم بسنده کردیم و نتیجه مطلوبی نگرفتیم.
بزرگ‌ترین مانع برای رسیدن به نتایج مطلوب چه بود؟
مهم‌ترین عامل این قضیه زدن هواپیمای مسافری اوکراین بود که بزرگ‌ترین خبط بود که صورت گرفت. ممکن است اتفاقات اینچنینی در هر کشوری صورت گیرد. این بخش ضربه مهلکی زد و بخش حماسی بودن نقش سلیمانی را که می‌توانست ویژه عمل کند تحت‌الشعاع قرار داد.
بعد از شهادت سردار سلیمانی موضوع انتقام سخت مطرح شد. مقامات ارشد کشوری بر خروج آمریکا از منطقه به عنوان انتقام ایران یاد کردند. اما ظاهرا مقامات ایران در ظاهر به تلافی در عراق بسنده کردند. ارزیابی شما از این روند چیست؟
عکس‌العمل ایران در زدن پایگاه عین‌الاسد نقطه قوتی بود و نباید آن را کوچک قلمداد کرد و انصافا هم اتفاق مثبتی بود. اما حاد کردن قضیه مسائل دیگری را به دنبال خواهد داشت که باید بدانیم آیا می‌خواهیم وارد مراحل سخت‌تر شویم یا نه. اگر قرار است سنگرکشی و مبارزه‌ای اینچنینی شروع کنیم خب بسم‌الله. البته اینها به تصمیمات استراتژیک نظام برمی‌گردد و ما نمی‌توانیم حرفی و حکایتی داشته باشیم. البته طبیعی است اگر اتفاقی بیفتد برخی داغ می‌شوند و شعارهای احساسی می‌دهند اما اگر معقول حرکت کنیم نتایج بهتر حاصل می‌شود. همان‌طور که ما تاکنون گام‌های خوبی برداشتیم گام پنجم کاهش تعهدات هسته‌ای بعد از شهادت سردار سلیمانی اعلام شده مضاف بر آن حمله به پایگاه آمریکا در عراق بود. اینها می‌تواند پیش‌زمینه مذاکرات بعدی باشد منتها جریان انتخابات این را تحت‌الشعاع قرار داد.
اظهارات اخیر آقای ظریف در باب مذاکره انتقاد مجلسی‌ها را به همراه داشت و خیلی‌ها معتقد بودند نباید در این شرایط اصلا موضوع مذاکره مطرح شود. رویکرد وزارت امور خارجه چه باید باشد؟ آیا تناقضی بین حاکمیت و دولت در خصوص مذاکره وجود دارد؟
مساله طرح شده از جانب آقای ظریف موضوعی جدید نبود. تمامی این مطالب را هم قبلا گفتند. شاید پاسخ ترامپ و مطلب دوباره آقای ظریف خیلی‌ها را عصبانی کرد وگرنه وزیر امور خارجه گفته بود ما مذاکره نمی‌کنیم مگر در خصوص برجام و آن هم به شرط برگشتن آمریکا به میز مذاکره و برداشتن تحریم‌ها از سر کشور. اما بحث دوم این است که ما چه می‌خواهیم؟ متاسفانه خواسته ملت جایی جمع‌بندی نمی‌شود. اگر نمی‌خواهیم هیچ‌گونه از این موارد انجام شود یعنی نه جنگ نه مذاکره صورت بگیرد خب باید به مردم اعلام شود. اگر رهبری به عنوان فرمان بالادستی در این خصوص اعلامی کرده‌اند دوستان زیرمجموعه دولت و دیپلماسی و کمیسیون امنیت ملی باید وارد شوند و آن را تبیین کنند و جلسات کارشناسی بگذارند. در نهایت برای مردم روشن کنند که شرایط چگونه است و قدرت بازدارندگی را با چه شکلی داریم و چگونه می‌توانیم ادامه دهیم. باز هم در بدترین حالت مذاکره با دشمن و کسانی که حق مسلم ما را نادیده می‌گیرند دور از منطق نیست وگرنه دوست که دوست است ما باید نظر اروپا را جلب کنیم نه آنکه اوضاع را بدتر کنیم.
خروج ایران از NPT چقدر محتمل است؟
بعید است این اتفاق بیفتد چرا که این موضوع مصوبه مجلس را می‌خواهد، مجلس دهم به این موضوع نمی‌رسد ضمن اینکه مجلس دهم مجلسی است که ۹۰ درصد مساله رد‌صلاحیت دارند و بعید است پیگیر این موضوع باشند. شاید بعد از خرداد مجلس بعدی تصمیماتی در این رابطه بگیرد.
انتخابات مجلس یازدهم را پیش‌رو داریم. ارزیابی شما از مشارکت مردم در انتخابات و رد‌صلاحیت‌های قابل توجه کاندیدا چیست؟
قرار بود از بحث انتخابات به عنوان حضور مردم در صحنه‌های اصلی تصمیم‌گیری استفاده شود اما متاسفانه تیغ نظارت استصوابی نگذاشت روند درستی طی شود. این بار تعداد رد‌صلاحیت‌های مجلس خیلی زیادتر شد مضاف بر آن تهمت سخنگوی شورای نگهبان بود که به اکثر نمایندگان ردصلاحیت شده وارد شد. ایشان اعلام کردند که این افراد فساد اخلاقی و مالی دارند. متاسفانه این روند مانعی در مشارکت مردم قلمداد می‌شود.
در خصوص شما چه دلایلی برای رد‌صلاحیت اعلام شد؟
مثلا یک علت که برای رد‌صلاحیت من عنوان شد این بود که در نطقی گفتم «آمریکا زمانی غلطی نمی‌تواند بکند که مشارکت حداکثری در کشور صورت بگیرد». به من گفتند گاهی تند صحبت کردم و گاها از حصر دفاع کردم و… اما اینها دلایل رد‌صلاحیت نمی‌شود. اینها جامعه را با شکاف مواجه می‌کند. جامعه به اندازه کافی عدم مشارکتش بالا رفته. با این رد‌صلاحیت‌ها به میزان عدم حضور مردم در پای صندوق‌های رای دامن می‌زنیم.
مهم‌ترین موضوع در رد‌صلاحیت نمایندگان اصلاح‌طلب چه بود؟
متاسفانه افرادی را به دلیل بیان بعضی از حقایق و مسائلی رد‌صلاحیت کردند. در حالی که این موضوع نباید دلیل بر رد‌صلاحیت شود.
راه‌حل برون‌رفت از این شرایط چیست؟
در این رابطه حکمران کشور باید تصمیم بگیرد و جمع‌بندی کند البته به قانون هم نیاز است. این دفعه مجلس در این مورد خیلی خوب کارکرد اما شورای نگهبان با ۲۳ دلیل زیرآب آن را زد و مجمع تشخیص هم قبل از آن این موارد را ضربه فنی کرد و نگذاشت اتفاقی بیفتد.
متاسفانه مجموعه‌های کشور با انفعالی روبه‌رو شدند. اصلاح‌طلبان اعلام کردند که لیستی نخواهند داشت. برخی از اصولگرایان هم کاندید ندارند. اینها مواردی است که ضعف قانون است. همین مجلس به آقای کدخدایی رای داده اما خود او مجلس را قلع و قمع می‌کند. امیدواریم تغییر و تحولی صورت بگیرد ولی بعید است اتفاق خاصی در این رابطه بیفتد.

 

منبع: جهان صنعت

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟