چهار سال بعد از رقم خوردن «فاجعه پلاسکو» و در شرایطی که برخی مسئولان بر درس گرفتن از آن رویداد مرگبار و هولناک تاکید دارند، نشانههای آشکاری در دست است که حکایت از هدیه دادن فاجعههای پرشمار و مشابه پلاسکو به آیندگان دارد.
به گزارش «تابناک»؛ آخرین روز دی ماه سال ۹۵ در حالی به نیمه روز میرسید که خبری هولناک توجه بسیاری از ایرانیان را به خود جلب کرده بود. خبر آتش سوزی در ساختمانی که در سال ۱۳۴۱ خورشیدی افتتاح شده و با برخی توصیفها به خاطرات ایرانیان گره خورده بود؛ توصیفهایی مانند نخستین آسمان خراش و ساختمان مدرن در ایران و حتی خاورمیانه.
البته پلاسکو در روزگاری فروریخت که ارتفاع این ساختمان ۱۷ طبقه هیچ نکته قابل عرضی در خاورمیانه و حتی زادگاهش، تهران نداشت و تنها در خاطرات از آن، نشانههای شکوه به چشم میخورد نه بیشتر. خاطراتی پررنگ که اگر وجود نمیداشتند هم، آوار شدن سازهای در این ابعاد بر اثر حریقی کوچک در یکی از طبقات، آن هم در زمانی بسیار کوتاه، پتانسیلش را داشت که چشم جهانیان را به خود خیره کند.
هنوز چند ساعت از مخابره شروع حریق در پلاسکو نگذشته بود که خبر شوک آور روی خروجی رسانهها قرار گرفت و همگان پی بردند که در زمان فروپاشی سازه، جمعی از گروه بزرگ آتش نشانان موفق به ترک سازه نشده بودند. خبری که سرآغاز داستانی متفاوت شد که حدود ۹ روز به درازا کشید و در نهایت به قطعی شدن جان باختن همه افراد مفقود شده ختم شد و دنیایی از وعده و وعید.
آن روزها که شبانه روزی کار آواربرداری پلاسکو با مشقت و در کنار آب پاشی مداوم برای مهار حرارت سوزان گرفتار شده در جریان بود و انبوه کامیونهای قطار شده، اندک اندک ۲۰ هزار تن آوار داغ بر جای مانده را به مناطقی مشخص منتقل میکردند تا پس از سرد شدن مورد وارسی قرار گیرند و بقایای افراد مفقود شده و اثاثیه و مدارک کسبه از میانشان بیرون کشیده شوند، بازار وعده دادن مسئولان داغترین چیزی بود که از چهارراه استانبول بازتاب مییافت.
حالا از آن روزگار چهار سال میگذرد و اگر قرار به روزنگاری باشد، هنوز به سالگرد اطفای حریق پلاسکو هم نرسیده ایم، چه برسد به سالگرد اتمام عملیات آواربرداری از آن که مشخص کرد، یکی از سیاهترین روزهای آتش نشانان در جهان به ثبت رسیده است؛ آتش نشانانی که گفته میشد، اگر پلکان بلند داشتند، فرماندهی شان زودتر خطر را احساس کرده و دستور تخلیه صادر کرده بود و... از مهلکه گریخته بودند.
اما بشنوید از وضعیت این روزهای تهران و به طور مشخص، ضلع شمال شرقی چهارراه استانبول که جای خالی پلاسکو مثل دندان افتاده یک فرد، برای مدتی طولانی خودنمایی میکرد و درد و رنج میآفرید و حالا با سرعتی شگرف ایمپلنت شده و کم مانده تا پوسته نو و براق رویش قرار گیرد؛ سازهای که در کلیات مشابه پلاسکوی سابق است و در برخی جزییات حتی از آن مثال زدنیتر به نظر میرسد!
این را میشود از مرور خبری دریافت که چند روز پیش مخابره شد و بر اساس آن، از پروانه این ساختمان با حضور رئیس بنیاد مستضعفان (مالک پلاسکو) و جمعی از مدیران شهری رونمایی شد؛ رونمایی از پروانه سازهای که در هفده طبقه ساخته شده و به اصطلاح از مرحله سفت کاری درآمده و به مرحله نازک کاری رسیده و صدور پروانه در این مرحله برایش، نشانه آشکاری بر انجام امور خارج از روال عادی است!
این نخستین نشانه درس نگرفتن از فاجعه پلاسکو است، به ویژه اگر به یاد آوریم در زمان بروز حادثه، بارها و بارها از تذکرات مکرر آتش نشانی در خصوص ایمن نبودن این سازه و بی توجهی مالک به این هشدارها و تذکرات سخن به میان آمده بود. تذکراتی که حتی نتوانسته موجب طی شدن پروسه قانونی دریافت پروانه ساختمان پیش از شروع عملیات عمرانی ساخت آن شود.
به این نکته مهم، بی توجهی به ایمن نبودن انبوه سازههای مشابه پلاسکو در تهران را هم میتوان اضافه کرد که به روایاتی، هزار و حتی بالغ بر ۱۵۰۰ ساختمان ناایمن مشابه پلاسکو را شامل میشود که میتوانند کانون حوادثی مشابه و حتی تلختر از پلاسکو باشند و قرار بود به مرور در دست ایمن سازی قرار گیرند و حتی تخریب و بازسازی شان در دستور کار قرار گیرد تا مبادا پلاسکویی دیگر را تجربه کنیم.
وعدههایی که شامل طراحی و اجرای پروژههایی متعدد برای حمایت از کسب و کارهای آسیب دیده در اثر فروریختن پلاسکو هم بود که تقریبا هیچ یک اجرایی نشدند تا مشخص شود که همه آن وعدهها حکم سنگ بزرگی را داشته که در ضرب المثل نشانه نزدن است! وعدههایی که اگر کسری از آنها هم اجرایی شده بود، پلاسکو نقطه عطفی در تولید رقم میزد نه اینکه نشانه آشکاری از ناتوانی انبوه مسئولان در ساماندهی معدود کسبههای آسیب دیده در یک حادثه شود.
نقطه عطفی که محمد سالاری، رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای اسلامی شهر تهران مدعی است، فروریختن پلاسکو در سیاستگذاریها در حوزه ایمنی ساختمانی به دنبال داشته تا مشخص شود که حتی فاجعهای در آن ابعاد وسیع هم نتوانسته نگرش شورا به امور مهمی مانند ایمنی را تغییر دهد و همه چیز در حد شعار مانده است؛ شعارهایی که رهاورد آن چیزی نیست جز هدیه دادن فاجعههای مشابه پلاسکو به مردم در آینده؛ آیندهای که ممکن است همین فردا از راه برسد!