ذرات تشکیل دهنده جسم انسانها از اتمهای مندرج در جدول مندلیف تشکیل شده است. خداوند تبارک و تعالی میفرمایند " پس، چون او را راست و تمام گردانیدم و در وی از روح خود دمیدم، او را سجده کنان درافتید". (ترجمه آیه ۷۲ سوره ص)
پس انسان در ابتدا فطرتی پاک دارد و موجودی بی گناه است. این آن انسان است که با اراده خویش تصمیم میگیرد صفات نیکو یا صفات رذیله را در وجودش پرورش دهد.
امروزه چرایی رابطه میان ارزشها و اخلاق در مدیریت سوالی بحث برانگیز در ذهن بسیاری از انسان است؟
از دوران باستان همواره بر انسانهای بیگناه و آزاده ستمها و خسارتهای جبران ناپذیری وارد شده است. تمدن جدید بشری با روی کار آمدن انقلاب صنعتی در وضعیت اخلاقی و زندگی انسانها تغییرات بسزایی به وجود آورد. تصمیم سازان این رویدادها قصد سرعت بخشیدن به انجام کارها را داشتند تا با تولید انبوه، کارفرمایان پول و ثروت بیشتری به دست آورند. رفته رفته این پدیده باعث پیدایش شهرهای جدید صنعتی با کوچههای تاریک و پر از دود کارخانهها و صداهای سرسام آور شد، که هر کدام از آنها برای قلب، ریه، گوش، چشم و تمام اعضای بدن زیان آور بود.
به تدریج این شیوه مدیریت مادیگرا که روزگار را احاطه کرده بود زندگی را تحت تاثیر تبلیغات و آگهیهایی که غالباً به نفع تولید کنندگان و ضرر مصرف کنندگان بود قرار داد، به عنوان مثال به مردم در آگهیها فهماندند نان سفید از نان سیاه بهتر است برای این کار تا توانستند آرد را تصفیه کردند و با گرفتن ارزش غذایی آرد و سفید کردن آن با یک دیگر به رقابت پرداختند؛ زیرا استفاده از این آرد در مقیاس بالا برای تولید کنندگان ارزان تمام میشد و موجب استفاده حداکثری تولیدکنندگان آرد، نانواها و آسیابها شد و مصرف کنندهگان غافل از زیان و کمبود ارزش غذایی، آرد را استفاده میکردند و در نهایت کشورهایی که قسمت عمده غذای مردم آنان را نان تشکیل میداد، اهالی آن دیار کم خون، لاغر و مزاجشان مستعد انواع بیماریها گردید.
با تبلیغات سویی ازاین قبیل؛ مواد غذایی، کالاها و حتی داروهای بی فایده و گاهی مضر جزو واجبات زندگی مردم شد؛ بنابراین سود حاصل از این اقدامات موجب چکاندن خون تازه در رگهای عدهای و تضعیف انسانهای بیگناه گردید. این امر باعث پیدایش فاصله طبقاتی، تا جایی که طبقات بالا استقلال را مخصوص خودشان میدانستند شد. ایجاد فاصله طبقاتی موجب شد، طبقات مختلف مردم به جان یکدیگر بیافتند، جنگهای سیاسی، اقتصادی، کشتارها و جنایتهای جبران ناپذیری شکل بگیرد و به جای پرداختن به مسائل انسانی غرق در لذتهای دنیوی شوند. غافل از اینکه دنیا طلبی علاقه و حب دنیا را به همراه دارد و این علاقه و حب موجب وابستگی و این وابستگی موجب دلبستگی به دنیا شد و در نهایت دنیا طلبی موجب اطمینان خاطر و رضایت مدیران این تفکر خالی از ارزشهای انسانی گردید، و روز به روز رویکرد سکولار و توجه صرف به علم و بی توجهی به مسائل دینی، اخلاقی و ارزشی در غرب گسترش یافت.
وقتی به نهج البلاغه رجوع میکنیم دقیقا متوجه میشویم کلام حضرت علی (ع) که سرآمد مدیران است، دقیقا از توحید آغاز میشود و دوباره به توحید ختم میشود او خود را بنده خداوند مینامد و میفرمایند: سرآغاز دین معرفت، به خداوند است و کمال معرفت، تصدیق خداوند است و کمال تصدیق، توحید است و کمال توحید، اخلاص است و کمال اخلاص، رسیدن به تحلیه (تکمیل و پرورش نفس) است و تحلیه چیزی نیست جز خودشناسی، درک صفات خداوند و آراستگی به صفات و ارزرشهای نیکو؛ لذا باید تلاش شود علم در خدمت دین و معنویت قرار گیرد و همچنین اخلاق مداری و ارزش مداری در علم رعایت شود.
شایان ذکر است توسعه یافتگی و جهان اولی بودن صرفاً وجود هواپیماهای غول آسا، فروشگاههای مدرن، مراکز عظیم و آسمان خراشهای سر به فلک کشیده نیست؛ بلکه ضرورت آن برتری و توسعه در فکر و اندیشه سرمایههای انسانی آن کشور است، تا به واسطه این توسعه یافتگی فکری بتوان ارزشهای انسانی و تعهد به اخلاق حرفهای و مسئولیت اجتماعی در جامعه نهادینه گردد. درنگرش سیستمی به مدیریت منابع انسانی ابتدا سه نوع از منابع را داریم؛ ارزشهای انسانی، منابع انسانی و منابع مالی ورودیهای سیستم میباشند. در مرحله فرآیند سیستم مدیریت منابع انسانی، ورودیهای مذکور از محیط داخلی و خارجی خود تاثیر میپذیرند و بر آن تاثیر میگذارند، در نهایت سیستم منابع انسانی پس از پردازش منابع ورودی، خروجی سیستم که میزان تامین منافع سازمان، کارکنان و محیط زیست و جامعه میباشد را مشخص میکند.
اگر در سیستم منابع انسانی کشوری تناسب و توازن بین این خروجیها ایجاد گردد، میتوان نتیجه گرفت، آن کشور در مسیر توسعه قدم برداشته و سازمانهای آن کشور به وظیفه مسئولیت اجتماعی خود به درستی عمل میکنند و ارزشهای انسانی را در نظر گرفتهاند؛ بنابر این در سیستم مدیریت منابع انسانی اگر ارزشهای انسانی به درستی تبیین نشوند، سرمایههای انسانی از مسیر عقلانیت و توحید خارج میشود و این نتیجه را به همراه خواهد داشت که دانشمندی به بمب اتم دست پیدا میکند، سوار بر جت نظامی میشود، ناکازاکی و هیروشیما را بمباران اتمی میکند، هارپ میسازند، جنگ افزارهای میکروبی میسازند و همواره زندگی بشر را مورد تهدید قرار میدهند؛ بنابراین با نهادینه شدن و اولویت یافتن تعهد به ارزشهای انسانی و مسئولیت اجتماعی در جامعه، نقش افراد ناقض ارزشهای انسانی به خودی خود کمرنگ شده و به تدریج از پستهای کلیدی کنار گذاشته میشوند؛ لذا بایستی مدیریت منابع انسانی در پی تغییرات اساسی و بنیادی باشد تا اصول اخلاق و ارزش مداری در سیستمهای مدیریت منابع انسانی حاکم گردد.
*دانشجو دکتری مدیریت دولتی و مدرس دانشگاه