بسته ویدیویی «تابناک» مجموعهای از ویدیوها عمدتاً متکی بر گزارشها و تحلیلها و ویدیوییهایی درباره دیگر موضوعات فرهنگی، اقتصادی و... است که تماشایش را از دست دادهاید؛ نگاهی دوباره و متفاوت به آنچه در این بستر میتوان فرا گرفت.
بحران سوئز، نبرد بر سر کانال استراتژیک
پس از استقلال مصر بریتانیا برای اینکه کنترل خود روی کانال سوئز را حفظ کند، پیمانی با مصر امضا کرد که اجازه میداد نیروهای نظامی بریتانیا در محدوده کانال سوئز بمانند. اما پس از رسیدن عبدالناصر به قدرت او به نیروهای نظامی دستور داد تا کنترل کانال را به دست بگیرند و سپس آن را ملی کرد. در واکنش به این تصمیم بریتانیا، فرانسه و رژیم اشغالگر قدس به مصر حمله کردند ولی شوروی که به عبدالناصر نزدیک بود تهدید کرد که اگر نیروهای دشمن از مصر عقبنشینی نکنند اروپای غربی را بمباران هستهای خواهد کرد. برای اجتناب از یک جنگ هستهای آمریکا نیز تهدید کرد که اگر عقبنشینی انجام نشود تحریمهای اقتصادی بر سه نیروی مهاجم اعمال خواهد کرد. نهایتا با تهدید آمریکا و عقبنشینی نیروهای مهاجم بحران کانال سوئز به پایان رسید. اما آنچه این درگیری را اتفاقی مهم در تاریخ قرن بیستم میکند، این حقیقت است که نشان داد بریتانیا و فرانسه دیگر جایگاه خود به عنوان قدرت جهانی را از دست داده و ابرقدرتهای واقعی شوروی و آمریکا هستند. توضیحات بیشتر همراه با تصاویری از این دوره را در ویدیو تابناک ببینید.
مککارتیسم و تاریخ سیاه کمونیسم در آمریکا
در دهه ۴۰ و ۵۰ به دلیل آشکار شدن جاسوسی برخی کمونیستهای آمریکایی برای شووری در جریان جنگ جهانی دوم و تشدید جنگ سرد، بازار اتهام زنی داغ شد و کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی مجلس شکل گرفت. وظیفه این کمیته رسیدگی به افرادی بود که مظنون به کمونیسم بودند. یکی از سیاستمدارانی که در این دوره با وارد کردن اتهامات بی اساس بدنام شد مککارتی بود. او با مطرح کردن اتهامات بسیاری به کارکنان وزارت خارجه آمریکا سعی کرد از این شرایط برای حرکات حزبی استفاده کند؛ بنابراین، دموکراتها را متهم به مسامحه با شوروی کرد. این اتهامات باعث شد زندگی و حرفه صدها که نه، هزاران نفر در آمریکا نابود شود. دامنه این پاکسازیها به هالیود هم کشیده شد و مانند سازمانهای خصوصی و دولتی بسیاری در آنجا نیز تعداد بسیاری به خاطر ظن به کمونیست بودن اخراج و وارد لیست سیاه شدند و به این ترتیب، مککارتیسم در آمریکا به وجود آمد. توضیحات بیشتر در مورد این جریان تاریخی را در ویدیو تابناک ببینید.
«احمد شاه مسعود / Ahmad Shah Massoud» از فرماندهان نظامی مجاهدین و وزیر دفاع اسبق افغانستان بود؛ او در جنگهای شوروی و جنگهای داخلی افغانستان نقش عمدهای داشت و از ۱۹۷۹ با ارتش شوروی میجنگید. مجاهدین با هدایت گروهی از جمله او، در ۱۹۹۲ وارد کابل شدند. احمد شاه مسعود خود در قدرت نماند و به جریان سیاسیاش قدرت را سپرد، اما مدتی بعد طالبان با هدایت برخی کشورهای عربی و پاکستان تحرکاتی برای اشغال وحشیانه افغانستان در پیش گرفتند که در جریان این تحرکات، ایران از مجاهدین به رهبری احمدشاه مسعود حمایت کرد. این رهبر مجاهدین در ۹ سپتامبر ۲۰۰۱ دو روز قبل از حملات یازده سپتامبر توسط عناصر طالبان که با پوشش خبرنگار برای مصاحبه با او آمده بودند، از طریق بمب گذاری در دوربین ترور شد. احمد شاه مسعود مرد شاعر مسلکی بود. از همسنگرهای او نقل شده شده است: «مسعود روزی در تخار در جمع مجاهدین و خبرنگاران نشسته و مشغول مطالعۀ دیوان حافظ شیرازی بود که خبر آوردند طالبان در منطقهای حمله کرده و در حال پیشروی است. مسعود توجهی نکرد و به خواندن دیوان حافظ با عشق و علاقۀ خاصی ادامه داد. یکی از فرماندهان از بی تفاوتی آمر صاحب ناراحت شد و با صدای بلند گفت: آمر صاحب! طالبان حمله کرده اند. مسعود گفت: بگذار که این غزل را تمام کنم، مگر نمیدانی که جنگ با ما بر سر حافظ است؟!» شعرخوانی احمد شاه مسعود را میبینید و میشنوید.
بمبباران درسدن؛ جهنم روی زمین
در ماههای پایانی جنگ جهانی دوم نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا و نیروی هوایی آمریکا عملیاتی انجام دادند که تا به این روز یکی از پرمناقشهترین عملیاتهای جنگ جهانی دوم به شمار میرود. بمبباران درسدن، شهری غیرنظامی و بی دفاع که از ۱۳ تا ۱۵ فوریه ۱۹۴۵، ۲۴۰۰ تن مواد منفجره و ۱۵۰۰ تن بمب آتشزا روی آن ریخته شد. بمباران شهرها و کشتار غیرنظامیان در جنگ جهانی دوم چیز جدیدی نبود، هر دو طرف جنگ از کشتار غیرنظامیان به منظور کاهش توان اقتصادی و تضعیف روحیه دشمن استفاده کرده بودند. شمار بالای کودکان یتیم و خانوادههای از هم پاشیده و بیخانمان فشار اجتماعی و اقتصادی روی دشمن وارد میکرد که باعث سرعت بخشیدن به پایان جنگ میشد. دو مورد از معروفترین این اقدامات، بمباران هامبورگ توسط متفقین با ۴۲۶۰۰ کشته و ۳۷۰۰۰ زخمی و بمباران لندن توسط آلمان معروف به بلیتس با حدود ۴۳۰۰۰ کشته و ۴۶۰۰۰ زخمی است. اما بمباران درسدن حتی با چنین استراتژی غیراخلاقی و خشنی نیز قابل توجیه نیست. بمباران درسدن در اواخر جنگ جهانی رخ داد، آلمان در تنگنا بود و توان نظامی زیادی برای آن باقی نمانده بود، پیروزی قطعی بود و هیتلر در سنگر با استراتژیهای ناممکن نیروهایی که تنها روی نقشه وجود داشتند هدایت میکرد. با این که توجیه بریتانیا برای بمباران درسدن تسهیل پیشروی روسیه به سمت آلمان بود، در این که آیا این بمباران از نظر نظامی واقعا ضروری بود یا نه همچنان جای شک و تردید بسیاری وجود دارد.
تصاویری از حمله هوایی نیروهای متفقین به ناپل ایتالیا با استفاده از بمبافکنهای لیبریتور بی-۲۴. از بین شهرهای ایتالیا بیشترین هدف بمبباران متفقین شهر بندری ناپل بود. بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۴ حدود ۲۰ حمله هوایی روی ناپل انجام شد که بیشتر تاسیسات بندری، انتهای شرقی بندر ناپل و همچنین راهآهن را هدف قرار میداد. تخمین زده میشود تلفات غیرنظامی این حملات، چیزی بین ۲۰ تا ۲۵ هزار کشته باشد.